مصلحت نظام (البته براساس تشخیص آن نهادهایی که ضمن تابعیت از قانونمندی نظام جهانی سرمایه، درعینحال قابل تعبیر بهمحکمترین پایههای «نظام» ولایت فقیه نیز هستند) در این استکه هم روحانی انتخاب شود و هم رئیسی رأی قابل توجهی نصیب خود کند. انتخاب روحانی دلبری از بلوک سرمایهداری ترانس آتلانتیک را بهذهن متبادر میکند؛ و رأی بالای رئیسی احتمال وجود یک «رهبر» دیگر را برای چندین سال افزایش میدهد.
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
دو نکته دربارهی دو انتخابات
فرانسه ـ ایران
مقدمتاً لازم بهتوضیح استکه دو نکتهای که در ادامهی این یادداشت میآید، بههیچوجه ادعای تحلیل جامع و مانع و حتی یک تحلیل مختصر را هم ندارد. اینها فقط ارائهی تصویرهای واقعی است. یکی از دوستانم که در فرانسه زندگی میکند، چند جملهای از طریق «تلگرام» برایم فرستاد و من آن را بهعنوان یک نکته در مورد انتخابات ریاست جمهوری در فرانسه در اینجا عیناً (البته با رسمالخط خودم) نقل میکنم. نکتهی دوم حاصل گفتگوی تلفنی با یکی از دوستان قدیمی است که در ایران زندگی میکند. بنابراین، در رابطه با ارائهی نکتهی اول که بهفرانسه مربوط است، من فقط بازتابدهندهی یادداشت تلگرامی یکی از دوستان هستم. اما در مورد نکتهی دوم که بهایران نظر دارد، من نقش راوی را دارم و ازآنجاکه مطلب را از حافظه نقل میکنم، شاید بیتأثیر از نگاه من بهانتخابات ریاست جمهوری در ایران نباشد.
ضمناً باید توضیح بدهم که انتشار این دو نکته بهمعنی تأیید آنها نیست؛ اما عکس قضیه هم مصداق چندانی ندارد. حقیقت این استکه گرچه من شناخت چندانی از توازن نیروهای طبقاتی در فرانسه ندارم؛ اما در برآیندی که از یکسو حاصل مقایسهی وضعیت کنونی هلند با وضعیت کنونی فرانسه است، و از دیگر سو تاریخ مبارزهی طبقاتی در فرانسه را بهحساب میآورد، بهاین نتیجه میرسم که پیشیینی این دوست عزیزم خیلی خوشبینانه است. اما در مورد ایران، علیرغم شناخت بسیاری از روندهای مربوط بهمبارزهی طبقاتی در ایران، بهدلیل عدم حضور در صحنه توان ابراز مخالفت با نکات مطرح شده توسط دوست نازنین در ایران را ندارم.
*****
نکتهی اول ـ فرانسه
حتماً انتخابات فرانسه رو دنبال کردی، مکَرون 1/66% و راسیستهای افراطی (مارین لوپن) 9/32% رأی آوردند.
اولین سورپرایز این است که تقریباً 32% رأی دهندگان نه بهمکرون و نه بهلوپن رأی، [بههیچکدام] رأی ندادند. این افراد 17 میلیون نفر هستند. در تاریخ انتخابات فرانسه این اولین باری است که بعد ار 38 سال چنین اتفاقی میافتد؛ یعنی: 17 میلیون یا رأی سفید دادهاند و یا اصلاً در انتخابات شرکت نکردهاند.
دومین سورپرایز این است که جمهوریخواهان (راستها و لیبرالها) و سوسیال دمکراتها (سوسیالیستهای خاویارخور) اولین بار است که بعد از بیش از 50 سال، هردو باهم، در دور اول انتخابات حذف شدند.
سومین سورپرایز این استکه مِلانشون (گروه یاغیگران فرانسه که در بین کارگران فرانسه و مخصوصاً در میان جوانها نفوذ زیادی دارد) در دور اول تقریباً 20% رأی آورد؛ یعنی: در حدود 7 میلیون و دویست هزار نفر. و این اولین باری است که بعد از 30 سال چنین اتفاقی میافتد.
چهارمین سورپرازی اینکه در کل یاغیگران بیشترین رأی جوانان را بهخود اختصاص دادند. این یعنی: 27% جوانان فرانسه؛ درصورتی که مکرون که در کل 66% آرا را بهخود اختصاص داده، فقط 22% جوانان بهاو رأی دادهاند. بدینترتیب، در ماههای آینده شاهد حرکتهای رادیکال اجتماعی در خیابانها خواهیم بود که کاملاً با حرکتهایی که از 40 سال پیش شاهد آن بودهایم، فرق خواهد داشت. [قابل پیشبینی استکه] در جریان این مبارزات ایدههای مبارزات متحد طبقهی کارگر اروپا درحال بستن نطفههای خود خواهد بود. در راه بهبود این اتحاد بایستی جنبشهای رادیکال در اروپا و کل جهان متحد شوند.
پنجمین سورپرایز این استکه راستهای افراطی حدود 11 میلیون رأی بهخود اختصاص دادند. آنها دربین دهقانان فقیر، دهقانان نیمه مرفه، مالکین گلهدار (گاو، گوسفند، خوک، مرغ و خروس، اردک و غیره) در مناطق روستایی و دهقانیِ دورافتاده نفوذ فراوانی دارند. آنها توانستهاند، چند درصد از کارگران را نیز بهدنبال خود بکشند که در تاریخ انتخابات فرانسه بینظیر بوده است.
با توجه بهتقسیمبندیهای ذکر شده در بالا، ماههای آینده در فرانسه تعیینکننده سیاستها و ادامه مبارزات کارگران و زحمتکشان فرانسه و اروپا خواهد بود.
راستگرایان افراطی بیبرنامه نیستند. آنها میخواستند زیر شعار فرانسویها در اولویت قرار دارند، و خارجیها بایستی برگردند، مرزهای فرانسه را بهروی آوارگان جنگ در خاورمیانه، آفریقا و غیره ببندند؛ البته تحت این شعار که مسلمانهای تروریست در میان پناهندگان وارد فرانسه میشوند.
کلمه پوپولیست اختراع کاملا تهی از محتواست که در چند سال اخیر بهزبانها انداخته شده است. در برنامههای تلویزیونی برای اینکه جوانان را (که 27 درصدشان بهیاغیگرایان رأی دادند) بکوبند، مارک پوپولیستی بهآنها میزنند. درصورتیکه آنها مخالف سیستم ضدانسانی موجوداند. کلمهی پوپولیست هیچ مفهوم سیاسی پایهای [و طبقاتی] ندارد. این کلمه ساخته و پرداختهی روشنفکرهای حامی سیستم موجود است.
نکتهی دوم ـ ایران
دلم برای یکی از دوستان خوب روزگار گذشته تنگ شده بود. بهاو زنگ زدم. پس از چاقـسلامتی و از دیگران پرسیدن و سلام رسوندنها، گفتگو بهانتخابات رسید. از جزییات گفتگو که بگذریم، نکات برجستهی حرفهای او را در اینجا عیناً (البته بهواسطهی حافظه که هرگز امانتدار نبوده است)، میآورم.
1ـ فراخوان بهتحریم انتخابات توسط افراد و گروههای چپ کارِ مناسبی نیست. چرا؟ برای اینکه ظاهر گفتگوها و نیز کنش و واکنشهای اجتماعی حاکی از این استکه جامعه در کلیت فراطبقاتی و نیز در کنشهای طبقاتی خویش هیچ تأثیری از اینگونه فراخوانها نمیگیرد. بنابراین، هرچه چپها بیشتر در این عرصهها فراخوان بدهند و بهتقابل مستقیم با روندهای حیاتی نظام بپردازند، بیگانگیِ خود با جامعهی ایران را بیشتر بهنمایش میگذارند. مشکل اساسی چپ بهطورکلی در این استکه بهجای تحقیق و بررسی و تحلیل در راستای تدارکِ فرهنگ طبقاتیـکمونیستی، بهطور روزافزونی در نقش فرمانده و فراخواندهنده ظاهر میشود. این شیوه از حرکت بهطور ناخواستهای روی تبادلات مربوط بهمبارزهی طبقاتی تأثیر منفی میگذارد.
2ـ اگر رویداد معجزهگونه روی ندهد، چنین مینماید که تنور انتخابات سردتر از دورهی قبلی نخواهد بود.
3ـ بدنهی اصلی «متوسط»ها که عملاً مدیریت انتخابات را در دست دارند، بهروحانی رأی میدهند. بهعبارت دیگر، رئیس جمهور 4 سال آینده روحانی است. چراکه اولاًـ سنت انتخابات ریاست جمهوری در ایران دو دورهای است؛ دوماًـ غرب با هزار ایما و اشارهی دیپلماتیک نشان داده است که روحانی را ترجیح میدهد و «نظام» نیز ندای این ترجیح را شنیده و پذیرای آن است؛ سوماًـ تنها رقیب محتمل روحانی، احمدینژاد بود که میتوانست رأیِ بخش وسیعی از روستاییان، بخشهای پایینی طبقهی کارگر و خصوصاً تودهی روبهافزایش حاشیهنشینها را بهخود اختصاص دهد.
4ـ منهای چگونگی مسئله، که حتی میتواند آگاهانه نیز باشد، اما کاندید شدن احمدینژاد و رد صلاحیت او ضمن اینکه تنور انتخابات را داغ کرد، درعینحال زمینهی مناسبی برای ابراز وجود ابراهیم رئیسی ایجاد نمود.
5ـ قطبین رقابت در این انتخابات را حسن روحانی و ابراهیم رئیسی تشکیل میدهند. گرچه بهاحتمال قوی برندهی انتخابات حسن روحانی است؛ اما دارودستهی روحانی فقط درصدد برنده شدن در انتخابات نیستند. آنها میکوشند تا درصد آرای رئیسی هرچه کمتر باشد. چراکه رأی بالا برای رئیسی، او را یک قدم بهصدارت مقام «رهبری» (البته پس از آقای خامنهای) نزدیکتر میکند. این مسئلهای استکه افراد، گروهها، «متوسط»ها و پارهجناحهای طرفدار روحانی خواهان آن نیستند. چنین بهنظر میرسد که آنها روی شورای ولایت فقیه حساب بازکردهاند.
6ـ حضور رئیسی در این انتخابات سازای ویژگی آن است. اگر رئیسی نتواند آرای چشمگیری بهدست بیاورد، انتخاب او بهعنوان ولیفقیه بهشدت زیر سؤال خواهد رفت؛ و احتمال شکلگیری شورای ولایت فقیه در آینده افزایش مییابد.
7ـ دو قطب انتخاباتی از هروسیلهای برای جلب توجه و کسب آرای بیشتر استفاده میکنند. شدت رقابت تاجایی استکه این شایعه نیز زمزمه میشود که دارودستهی رئیسی واکنش نیمه سرخورده و نیمه عصیانی کارگران معدن یورت را دامن میزنند تا بتوانند رأی تودهی بسیار وسیع کارگرانی را بهدست بیاورند که مجموعاً شرایطی مشابه جانباختگان معدن یورت دارند.
8ـ مصلحت نظام (البته براساس تشخیص آن نهادهایی که ضمن تابعیت از قانونمندی نظام جهانی سرمایه، درعینحال قابل تعبیر بهمحکمترین پایههای «نظام» ولایت فقیه نیز هستند) در این استکه هم روحانی انتخاب شود و هم رئیسی رأی قابل توجهی نصیب خود کند. انتخاب روحانی دلبری از بلوک سرمایهداری ترانس آتلانتیک را بهذهن متبادر میکند؛ و رأی بالای رئیسی احتمال وجود یک «رهبر» دیگر را برای چندین سال افزایش میدهد. بنابراین چپ در کلیت خویش باید بهگونهای عمل کند که ناخواسته بهسیاهی لشکر این کشمکش تاکتیکیـاستراتژیک تبدیل نشود.
9ـ در رابطه با فاجعهی معدن یورت، چپها باید بهجای تمرکز روی انتخابات، روی این مسئله تحلیل و افشاگری کنند که مرگ 43 معدنچی نمونهی بارز اعدام و قتل دولتی است. باید موجی از همدردیهای طبقاتی در اشکال گوناگون بهراه انداخت. باید تحلیل کرد که شلاق زدن معدنچیان آقدره و محکومیت معدنچیان بافق مقدمهای برای اعدام معدنچیان یورت بوده است.
10ـ این بند ربطی بهحرفهای دوست من ندارد؛ چونکه از وبلاگ «مجلهی تحلیلی اکنون» [اینجا] نقل میکنم، که تصویر قابل توجهی از دعوای قطبهای انتخاباتی در رابطه با اعدامشدگان معدن یورت میدهد: «ستاد انتخاباتی رئیسی، یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، بیانیه داد که تلویزیون چرا سخنان روحانی در جمع کارگران معدن را پخش کرده، اما اعتراض آنان را پخش نکرده است. بسیاری از خبرگزاریها و سایتهای «جریان اصولگرا» در ابعاد گسترده، اعتراضات کارگران را پخش کردند. الیاس نادران، با انتشار عکس کارگران معترض به روحانی، در توئیتی نوشت: «این کارگران دردکشیده و خشمگین، 29 اردیبهشت نسخه دولتِ خسته را میپیچیند! آقایان خیلی دیر به یاد کارگران افتادید». روحانی به معدن رفت تا وانمود کند که گویی منافع کارگران را نمایندگی میکند. اکنون که هو شد، بخشی دیگر از بورژوازی، تصاویر این هو شدن را در ابعاد وسیع منتشر کرد و در مقام «دادخواهی» ظاهر شد تا وانمود کند که گویی منافع کارگران را نمایندگی میکند».