اینهمه ستم و ظلم بر سر کارگران وارد ساختند، اینهمه حقوقهای پایینتر از خط فقر بهخورد کارگر دادند، اینهمه فشار و سرکوب بر تن رنجور کارگران وارد شد؛ از شلاق خوردن کارگران معدن آقدره گرفته تا مصیبتهای دیگر، بهطوریکه از سنگ نالهای برخاست و از اینها نه. ما شما را متهم می کنیم. شما را مسبب شکم گرسنه همه اقشار فرودست می دانیم. شما بههمه ما کارگران خیانت کردهاید.
---------------------------------------------------------------------------
هرچه بهپایان سال نزدیک میشویم مسئله مهم و حیاتی افزایش دستمزد کارگران، بیش از پیش ازسوی همه فعالین کارگری و کلاً طبقه کارگر دنبال میشود. افزایش دستمزد در هفته ابتدایی اسفندماه (7اسفندماه)، در کمیته دستمزد که مبتنی بر اصل سه جانبهگرایی است تعیین تکلیف میشود. در این کمیته هم نمایندگان دولت حضور دارند وهم نمایندگان تشکلهای کارگری و کارفرمایی. مسئله اساسی این است که خانه کارگر، بخش کارگری این کمیته را برعهده دارد .اما اینها بههیچوجه نماینده واقعی کارگر نیستند و هیچوقت هم ذرهای بهکاهش درد و رنج این طبقه محروم کمکی نکردهاند. آنها بهواقع اعضای پیکرهی سیستم دولت هستند و از رانتهای دولتی هم منتفع میگردند.
آقای علیرضا محجوب و شرکا، هیچوقت اُنس خود را با قدرت، بهخاطر مشتی کارگر زحمتکش و ضعیف بهخطر نمیاندازند. ازینرو، هرساله و باوجود فقر گسترده و شکاف هولناک طبقاتی که در جامعه حاکم شده است وبا اینکه بزرگترین کارفرمای کشور خودِ دولت است، هیچگاه نتوانستهاند و نخواستهاند دستمزد کارگران را حتا برطبق قانون کار و براساس شاخصههای زندگی شرافتمندانه، برای یک خانواده چهار نفره، افزایش دهند ویا حداقل برای این امر بجنگند وایستادگی کنند. پر واضح است که این پروسه کمیته دستمزد و سه جانبهگرایی در کشور همه صوری هستند و سیستم سرمایهداری دولتی، همه نمایندگان و تصمیمگیران این امر را در اختیار خود گرفته است و در نهایت دولت کار خودش را میکند، اما شرف کارگری حکم میکند که پای چنین تصمیماتی، امضا گذاشته نشود. خانه کارگر، بهواقع بخشی از بورژوازی حاکم در ایران است. برای همین هم خانه کارگر متهم است. متهم ردیف اول فقر و گرسنگی همه زحمتکشان ایران هستند.
کسانیکه با غصب کرسی نمایندگان واقعی کارگران، تیشه بهریشه جامعه کارگری زدند. این در شرایطی است که هر روز بهلشگر گرسنگان افزوده میگردد. با این همه، هیچوقت نسبت بهشرایط وخیم اقتصادی و تبعات ویرانگرش، دم برنیاوردهاند. از بلایی که بر سر تأمین اجتماعی آوردند، بهطوریکه تمامی اموال و داراییهایش را امثال مرتضویها و بابک زنجانیها بالا کشیدند ویا در بین دوستان خود بهتاراج گذاشتند، اما صدایی برنخواست.
امروز دفترچههای تأمین اجتماعی بهتعدادی کاغذپاره تبدیل شده است که بههیچ دردی هم نمیخورد و بیش از هشتاد درصد هزینههای درمان از جیب کارگر برداشته میشود. اینهمه ستم و ظلم بر سر کارگران وارد ساختند، اینهمه حقوقهای پایینتر از خط فقر بهخورد کارگر دادند، اینهمه فشار و سرکوب بر تن رنجور کارگران وارد شد؛ از شلاق خوردن کارگران معدن آقدره گرفته تا مصیبتهای دیگر، بهطوریکه از سنگ نالهای برخاست و از اینها نه. ما شما را متهم می کنیم. شما را مسبب شکم گرسنه همه اقشار فرودست می دانیم. شما بههمه ما کارگران خیانت کردهاید. در حالیکه این جماعت که از رانتهای گسترده و فساد سیستماتیک در ایران بهخوشی روزگار میگذرانند و مانند بسیاری از مدیران دستگاه دولت که ضعف عملکردشان این چنین کشور را در بحران اقتصادی وخیمی قرار داده است، حقوقهای نجومی و چندصد میلیون تومانی برای خود صادر میکنند، اما زمانیکه بهکارگر بدبخت میرسند مو را ازماست بیرون میکشند و خباثت بهخرج میدهند. گذشته از همه اینها، در مورد مسئله افزایش دستمزد سالیانه، بهنظرمن از جمله خواستههای مهم طبقه کارگر:
1ـ داشتن حق ایجاد سندیکاهای مستقل کارگری است. تشکلهایی که از جنس کارگر و آماده دفاع از مطالبات برحقشان باشد. نه مانند خانه کارگر که فاقد عقبه کارگری است و دست نشانده قدرت است.
2ـ درحالیکه در سه ماه گذشته ریال (پول ملی) بیش از بیست درصد از ارزش خود را از دست داده است؛ بهعبارت دیگر، قدرت خرید دستمزد کارگران بیش از بیست درصد کاهش یافته است، لذا باید امر افزایش دستمزد، هر سه ماه یکبار مورد بازبینی قرار گیرد.
3ـ بهنظر من درین رابطه بانک مرکزی تنها عامل تعیینکننده نرخ تورم نباشد و باید از دیگر منابع مستقل [نیز] استفاده گردد.
اینها ازجمله عواملی است که میتواند بهبهبودی زندگی کارگر کمک نماید و بهجد باور دارم که روزی کوشندگان جنبش کارگری با مبارزه و ایستادگی خود بهتمامی مطالباتشان خواهند رسید. همچنین در اوضاع بغرنج فعلی در مناسبات سرمایهداری، کارگران هم باید با درک و آگاهی طبقاتی، ضمن دوری جستن از تمامی جریانات غیرکارگری بیخاصیت و انحرافی، تنها با تکیه بر نیروی خویش، امر مطالبهگری را بهپیش ببرند.
با آرزوی دنیایی توام با عدالت، آزادی و صلح
رضارخشان
23/11/1396