باسلام و درود[*]
درخصوص انتخابات سندیکا بهعرض میرساند که تنها یک مجمع در آبان ماه 87 برگزارشد که اولین مجمع سندیکا بود و در این مجمع عضوگیری اعضای سندیکا، تصویب اساسنامه و برگزاری انتخاباب انجام گرفت؛ وهمگان درجریان نتیجهی آن هستند و از آن تاریخ تاکنون حتی یک نفرعضوگیری هم نشده است.
پس از آن مجمع هیچگونه مجمع و جلسهای بهدلیل اینکه شرایطش فراهم نیست، برگزار نشده است. قانوناً بهدلیل بازنشستگی تعدادی از اعضای هیأت مدیرهی سندیکا (حیدریمهر، دهلی، نجاتی، بساک و شریفی)؛ اعضای علیالبدل میبایست طبق قانون و اساسنامه جایگزین آنها شوند، چون افراد مذکور بهدلیل بازنشستگی نمیتوایند فعالیت سندیکایی داشته باشند، اعضای علیالبدل نیزبازنشسته شدهاند و فقط آقایان علیپور، رخشان و احمدی و بنده عضو فعال سندیکا محسوب میشوند. اینکه کسانی که دیگرعضو محسوب نمیشوند، جلسهای برگزار کنند و طی صورتجلسهای کذایی آقای رضا رخشان را از هیأت مدیرهی سندیکا اخراج کنند، خلاف نص اساسنامهی سندیکا بوده و دوستان باید بهاساسنامهی سندیکا مراجعه کنند که اگر ندارند بنده دراختیارشون خواهم گذاشت.
طبق تمام انتخابات کارگری و صنفی حتی در دنیا طی مجمع و توسط اعضا میتوانند نماینده را از مسئولیت خود خلع کنند، این اقدام ناشیانه افراد مذکور بیاحترامی بهرأی کارگرانی است که بهآقای رخشان رأی دادهاند و فاقد ارزش حقوقی است. بنده و آقای رخشان اگر این روزها باافتخار خدمتگزار کارگران بوده و فعال هستیم چون هنوز شاغل بوده وجزءِ کارگران شرکت محسوب بوده و با آنها منافع مشترک داریم. کسانی که منافعی در شرکت ندارند و حق تردد بهشرکت [هم] ندارند، چگونه میتوانند مطالبات کارگر را پیگیری کنند. آیا اعضای سابق شورای شرکت در ادوار گذشته که بازنشسته شدهاند نیز باید ادعا کنند [که] نماینده کارگرهستند. قابل فهم نیست برخی افراد دنبال چه درهفتتپه هستند. بنده بدینوسیله اعلام میکنم اگر بازنشسته شدم، قطعا بهدلیل منع قانونی فعالیت سندیکایی، نمایندگی [نیز] نخواهم داشت.
با احترام ـ فریدون نیکوفرد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
[*] لازم بهتوضیح استکه سایت رفاقت کارگری بهدلیل عدم ارتباط با فعالین و عدم اطلاع دقیق از فعالیتهای درحال انجام در کارخانه هفتتپه هیچ مسئولیتی را در مورد صحت و سقم این یادداشت نمیپذیرد. با وجود این، لازم بهتوضیح استکه علت انتشار اینگونه یادداشتها تعهد نظری ما نسبت بهمسائل مربوط بهمبارزات کارگری در ایران است که بهطورکلی درست مینمایند. برای مثال، نکاتی در این یادداشت وجود دارد که منطقاً درست مینماید و همین انگیزهی انتشار آن است؛ اما ازآنجاکه همواره این احتمال وجود دارد که آنچه منطقاً درست مینماید در تجربهی واقعی نادرست باشد، ما نمیتوانیم صحت و سقم آن تأیید یا تکذیب کنیم.