درباره مبارزات کارگران هفتتپه پیش از این همه ما از لنین یاد گرفتیم که مبارزات کارگری در سه مرحلهی آگاهی تکوین و انکشاف مییابد:
1ـ خودانگیخته و اقتصادی؛ 2ـ سوسیال دموکراتیک؛ 3ـ سوسیالیستی.
این مراحل را با تئوری کاملاً غلط و غیردیالکتیکی «انقلاب مرحلهای» یکسان نیست، بلکه نمودِ سه سطح متفاوت و متعین از آگاهی کارگران است که گذار از هرکدام بهدیگری، روندی خطی و لحظهای ندارد؛ و یک پروسهی پیچیدهی پرنوسان را طی میکند. این مقدمه را گفتم تا بدانیم دعوا در هفتتپه بر سر چیست؟
دیرگاهی است که کارگران ایران فهمیدهاند که مبارزهی صنفی برای حقوق روزمره در کشورشان دیگر کاملا سیاسی است، لذا حتی کارگران سنتی و مذهبی در مناطق دورافتادهی کشور که نگاهی انعطافپذیر در برابر نظم سیاسی موجود دارند -از آنجا که میدانند اعتراضشان مازادهای سیاسی دارد- عکس رهبران فعلی و قبلی نظام را با خود حمل میکنند.
امروزه دیگر سطح مبارزات [کارگری] بهحدی رسیده که مانند گذشته نمیتوان پذیرفت که آگاهی طبقه کارگر در سطح مبارزهی خودانگیخته مانده است و گویی در عین ناباوری و برخلافآمد تحولات تاریخی متعارف جهان، طبقه کارگر ایران بدون دخالت احزاب و با کمال تعجب در فقدان سازمانهای سیاسی خویش، توانسته بهسطحی برسد که کاملاً برای تحقق عملی آگاهی سوسیال دموکراتیک خویش آماده است. کمابیش مدتی است همه فهمیدهاند که هر مبارزهی صنفی خاص (از دانشجویان، خبرنگاران، معلمان و تکنسینها تا کارگران و نویسندگان) اساساً سیاسی شده و از اول هم سیاسی بوده است! لذا اینکه برخی جریانات مدعی میشوند که: «مبارزات صنفی را باید سیاسی کرد» یا اینکه برخی میگویند: «مبارزات صنفی را نباید سیاسی کرد» نشان میدهد که دقیقاً هر دو خط بهدر و دیوار میزنند و احتمالاً چند جای کارشان بهلحاظ نظری و عملی، و حتی [از جنبهی] هستی اجتماعی لنگ میزند!
رضا رخشان از فعالان این بخش -که همکاران سابق من در واحد کارگری ایلنا تقریباً تنها او را بهعنوان نماینده کارگران هفتتپه میشناختند و اغلب مصاحبهها و اطلاعات برای گزارش را از او میگرفتیم- این روزها دغدغهی بهجایی دارد. او دلنگران این است که برخی جریانات سیاسی خاص که خیلی هم دغدغهی معیشت کارگری ندارند و صفر تا صد مسئله روزمرهشان «تسخیر قدرت سیاسی» است، از این مجموعه سوءِاستفاده کرده و با اقدامات رادیکال مثل تسخیر کارخانه، نابودی بخشی از تجهیزات شرکت و اقداماتی از این دست، نیتهای خود را پیش ببرند و در چهارچوب سیاستهای سولیداریتیسنتر و چپ پروغرب، تاریخِ اقداماتِ جنبشِ سولیداریتی در لهستان را زنده کنند. امواج پرقدرت تریبونالهای امپریالیستی و شبه حقوق بشری دربارهی اخبار سیاسی ایران و همینطور آرایشهای منطقه و ارعاب مردم و طبقه کارگر از برخی اخبار، حاکی از جدی بودن این مسئله است. اگر کارگران هفتتپه موفق بهکسب امتیازاتی برای زندگی بهتر نشوند، بیم آن میرود که سرخورده شده و دیگر حتی برای پایهایترین حقوق خویش نیز در سطح خودانگیخته هم بهمبارزه نپردازند. تمام بیمهای رخشان درست است، اما این فعال کارگری که چند وقتی است بهکارگران هفت تپه «کارکنان!» میگوید، راه مناسبی در جهت برخورد با این مسائل اتخاذ نکرده است. او مدام از این میگوید که سندیکای هفتتپه و مبارزات کارگران درحال مصادره شدن است. اینک هر عقل سلیمی میداند که نباید جدال بین اسماعیل بخشی و رضا رخشان تبدیل بهمحل تسویه حساب جریانات سیاسیای باشد که خود را پشت ایندو نشان میدهند و میخواهند با قایم شدن پشت این دو یکدیگر را بزنند. رضا رخشان مدام مانند برخی مسئولان دانشگاهی سابق ما که تجمعات دانشجویان را بهبیرون نسبت میدادند، از این میگوید که برخی از بیرون بهسندیکا فشار میآورند و برخی از افراد که کارگر نیشکر هفتتپه نیستند، از بیرون در تجمعات دخالتگری میکنند. کاری بهاین ندارم که از فردا منِ غیرِ کارگر که دوست دارم روزی در یک تجمع فراگیر بههمطبقهایها و هممنفعتیهایم کمک کنم، باید از حرف رخشان بترسم و قصد هوچیگری بهروش برخی جریانات سیاسی را هم ندارم که بگویم این حرف نادرست، مصداق دادن «گرای امنیتی» است؛ اما اگر از بیرون خط ناصحیحی چه از جانب نیروهای وابسته بهدولت و چه از جانب نیروهای سیاسی غیرخیرخواه و بیمسئولیت وارد و موفق شده تا بخش قابل اعتنایی از کارگران را متقاعد کند که واحدها را اشغال و بهاموال شرکت آسیب برسانند، ایراد از خود شماست!شما که مدام برای ما غیرکارگران ـکه فیسبوک و فیلترشکن برای مطالعه سایتهای فیلتر شده داریم و برخلاف بسیاری از کارگران غیرسیاسی حوصلهی خواندن مطالب نسبتاً بلند را داریم- زحمت کشیده و مطلب مینویسید، و جواب فعالان کارگری خارج استان خوزستان را میدهید، همین وقت را برای اقناع همکاران خودتان بگذارید! چرا نمیتوانید همکاران خود را قانع کنید که اشغال کارخانجات، ماشینشکنیها، تخریبها، شعارهای سیاسی رادیکال -که با همراهی بخش قابل اعتنایی از کارگران همراه میشود- همه و همه، منتج بهنتیجه نمیشود و برای آنها نان و آب نخواهد شد؟ چرا اگر راهی بهتر از اشغال کارخانه و سیاسی کردن کنش کارگری دارید، پیش پای آنها نمیگذارید؟ اگر بهشما با هوچیگری فحش میدهند، چرا در این مدت جمعی نداشتید و نساختید که با آگاهی از منافع واقعی کارگران این مجموعه، درمقابل هوچیگریها آژیتاسیون کند؟ فرض کنید فردا اکثریت کارگران شرکت اعلام کردند که علاوه بر اشغال کارخانه و علاوه بر بستن جاده و سردادن شعارهای سیاسی، میخواهند حتی یک سازمان سیاسی نیز درست کرده و یا عضو یک حزب سیاسی خاص (که احتمالاً شما نمیپسندید!) شوند، حال تکلیف چیست؟ راهحل ادامه افشاگری در ملاءِ عام و مخاطب قراردادن فعالان سیاسی غیرکارگر و فعالان کارگری غیرمرتبط و همچینین حاکمیت و دستگاه دولتی است؟ من بهعنوان فردی کوچک که تنها پیگیر این مسائل است و مدتی در رسانههای «قانونی(!)» مختلف اعم از تخصصی و غیرتخصصی پیگیر اخبار و گزارشات مربوط بهکارگران بودم، تنها در این حد پیشنهاد (اگر بشود اسمش را پیشنهاد گذاشت) میدهم که چون دغدغههای مشترک داریم و افق و آرزوهای خود را با شما همجهت میبینم، کمی بهاین وضعیت از زوایای دیگر هم بیندیشیم و ببینیم که آیا واقعاً تضاد بر سر کنش «قانونی» یا «غیرقانونی» و این دوگانهی مضحک است، یا دعوا برسر چیزهای جدیتری است؟ و آیا کارهایی باید بکنید که نکردید؟
همه این را میدانیم که کنش کارگری مانند هر فضای کنشگری دیگری، لاشخورهایی دارد که از اخبار تا تحرکات ناشی از آن فضاها را اسبابی برای تهیه خوراکِ قدرت، ثروت، هویت و حمایت خویش میکنند؛ اما با انتشار صداهای متفاوت از سندیکای هفتتپه و کارگران آن مناطق، نه جلوی فرصتطلبان گرفته میشود و نه خط شما تقویت میشود و نه دست دستگاه دولتی برای برخوردهای امنیتیتر با استناد بهبرخی مطالب شما بستهتر میشود!
[آقای رخشان]من از برخی یادداشتهای شما این بو را استشمام میکنم که گویی یک فعال کارگری با سابقه و جدی، در برابر من و بسیاری دیگر از پیگیران ماجرا حضور دارد که قافیه مبارزهی دموکراتیک در حوزه عملیاتی خویش را بهاپورتونیسم راست و چپ باخته و حالا بهروشی غیراصولی درجایی که ربطی بهکارگران ندارد (بخش معین و خاص و نخبگانی فضای مجازی) پنجه در پای و ناخن واقعیتِ کثیفِ موجود میکشد.
پایدار و پیروز باشید رضا اسدآبادی
مؤخره: این متن در ابتدا بهشکل پراکنده در کامنتها و دیالوگ با آقای رخشان و دوستانشان مطرح شد و سپس بهشکل کاملتر و منسجمتر روی صفحهی شخصی رضا رخشان قرار داده شد تا مخاطب بیشتر شخص ایشان و دوستانشان باشد. اما از آنجا که ایشان اقدام بهپاک کردن متن نمود، تصمیم براین شد که متن بهشکل علنیتر منتشر شود.
15فروردین 97