در کنار کروناویروس بهعنوان دشمن نامرئی بشریت، عامل ضدانسانی دیگری بهنام امپریالیسم جهانی وجود دارد که مشهود و قابل رؤیت است. حضور امپریالیسم شاید بیش از هرجای دیگر دنیا، در بطن شرایط ناامیدکنندهای که ایران و ملت 83 میلیونی اش با آن دست و پنجه خرد میکند، قابل مشاهده است. گرچه بنا بهآمارهای رسمیِ دولتی (که اعتمادی چندانی هم بهآنها نیست) ایران بعد از چند کشور دیگر (مانند ایتالیا، اسپانیا، آمریکا و غیره) بهلحاظ تعداد مبتلایان و قربانیها در ردهی چندم قرار دارد...
امپریالیسم آمریکا از کروناویروس
بهعنوان سلاح جنگی استفاده می کند
نوشتهی: رامین جوان
اینک که مبتلایان بهکروناویروس از مرز یک میلیون و 200 هزار عبور کرده و قربانیهای این ویروسِ بیش از حد شگفت، مرز 65 هزار نفر را پشتِسر گذاشته است؛ سخنان دکتر تدروس ادهانوم، دبیرکل سازمان بهداشت جهانی را بهیاد میآورم که در یک سخنرانی با اعلام اینکه تعداد موارد ابتلا بهکروناویروس در جهان به 200 هزار نفر رسیده است، گفت: «تنها راه غلبه بر این اپیدمی که بهتمام دنیا سرایت کرده، همانطور که همیشه بر آن تاکید کرده ایم، وحدت و همبستگی است. اتحاد، اتحاد و تنها اتحاد... ما همگی متعلق بهیک نسل هستیم و همین واقعاً کافیست. کروناویروس دشمن نامرئی بشریت است».
اتحاد انسانها بر روی زمین صرفاً یک کمال مطلوب نیست، بلکه در جدال با ویروس کشنده ای که تهدیدی برای سلامتی چند صد میلیون نفر در گوشه و کنار دنی است، مسئلهی اساسی مرگ و زندگی است. با این حال، این آرمان در تقابل جدی با واقعیت جامعهی جهانی سرمایه داری قرار دارد که با سطوح بیسابقه ای از نابرابری اجتماعی در آستانهی انفجار قرار گرفته و یکی از شاخصههای آن پیگیری منافع ژئواستراتژیک از طریق ابزارهای شدیداً مرگبار است.
در کنار کروناویروس بهعنوان دشمن نامرئی بشریت، عامل ضدانسانی دیگری بهنام امپریالیسم جهانی وجود دارد که مشهود و قابل رؤیت است. حضور امپریالیسم شاید بیش از هرجای دیگر دنیا، در بطن شرایط ناامیدکنندهای که ایران و ملت 83 میلیونی اش با آن دست و پنجه خرد میکند، قابل مشاهده است. گرچه بنا بهآمارهای رسمیِ دولتی (که اعتمادی چندانی هم بهآنها نیست) ایران بعد از چند کشور دیگر (مانند ایتالیا، اسپانیا، آمریکا و غیره) بهلحاظ تعداد مبتلایان و قربانیها در ردهی چندم قرار دارد، اما با توجه بهامکانات ناچیز دولت که بر فساد ذاتی و جنبههای مختلف ناکارآمدی و رانتمداریاش میافزاید و بهویژه با توجه بهفقر و عدم امکانات مالی کارگران و زحمتکشان (که ناشی از سرکوب اقتصادی، اجتماعی و سیاسی همین جمهوری اسلامی بوده است)، بیم این میرود که مبتلایان در این کشور ابعاد میلیونی پیدا کند و تعداد قربانیهای این جامعهی تحت سرکوب و تبعیض و تحریمْ بهچند ده هزار نفر هم برسد.
سخنگوی وزارت بهداشت ایران، هرروزه خبر از مرگ تعدادی حدود 150 نفر میدهد که مجموعاً حاکی از بیش از 3500 قربانی و حدود 60 هزار مبتلا بهکروناویروس بوده است. ازآنجاییکه اخبار و اطلاعاتی که جمهوری اسلامی در اختیار عموم قرار میدهد، بنا بهریاکاریهای سیاسی و بورژواییِ ذاتیاش ـهموارهـ دستکاری شده است؛ از اینرو، میتوان برآورد کرد که مبتلایان و کشتههای این بیماری بسیار بیشتر از ارقام رسمی است، و با درنظر گرفتن امکانات بسیار ناچیز کنونی برای مقابله با این اپیدمیِ درحال گسترش، میتوان برآورد کرد که شیوع بیشتر کروناویروس در ایران (که همهی شواهد از قطعیت آن خبر میدهند) فاجعهای را رقم میزند که نامی جز نسلکشی عامدانه نخواهد داشت. چراکه پاسخ واشنگتن بهاین بحران تشدیدشوندهی فاجعهآفرین بهجای تحققِ رتوریکِ همبستگی ادعاییاش با مردم ایران، تشدید تحریمها بود که بهقیمت جان تعداد روبهافزایشی از کارگران و زحمتکشان و فرودستان جامعه تمام میشود.
حقیقت این استکه این اپیدمی ضمن اینکه در برخی کشورها (مثل کوبا) بهعنوان یک عامل نابودکننده و ویرانگر انسانیـطبیعی شناخته میشود، از دید کاخ سفید، پنتاگون و سازمان سیا همچون سلاح جدیدی بهذخیرهی ابزارهای سلطهی امپریالیستیاش افزوده شده است. پیامد اجتنابناپذیر این فرصتطلبیِ دولت آمریکا و شخص ترامپ آغاز دور جدید وضع تحریمهای اقتصادی برضد ایران بوده است که عمدهترین تاوانپردازان آن مردم کارگر و زحمتکشی هستند که زیر سرکوب جمهوری اسلامی نیز قرار دارند. تحریم هایی که شرکتهای اماراتی را بهدلیل خرید نفت از شرکت ملی نفت ایران هدف قرار میدهد، گویای همین سیاست امپریالیستی است که توسط دستگاه تحت تابعیت ترامپ رسمیت بیشتری یافته است.
بهفاصلهی تنها دو روز، مایک پمپئو، این پسرک قلدرِ وزارت امور خارجهی آمریکا، خبر از آغاز دور جدیدی از تحریم ها بر علیه 9 نهاد مستقل از هم در چین، هنگ کنگ و آفریقای جنوبی داد. شرکتهایی که در لیست سیاه قرار گرفته اند، متهم بهانجام «مراودات تجاری بزرگ» از جمله با شرکت پتروشیمی ایران هستند. پمپئو با لحنی پرخاشگرانه و سرشار از نفرتی آشکار در نشست خبری دولت گفت: «این ویروس ووهانی یک قاتل است و رژیم ایران شریک جرم آن». وی بلافاصله مدعی شد واشنگتن آماده است که کمک های بشردوستانهی خود را برای کمک بهوضعیت سلامت مردم ایران ارسال کند!؟
این حجم از دروغ و ریاکاری حتی براساس استانداردهای تعریف شده در دولت ترامپ ـنیزـ تعجبآور است. تحریم های آمریکا با محوریت «سیاست فشار حداکثری» که بانک مرکزی ایران را در فهرست سیاه قرار داده، موجب شده است که تهران نتواند داروهای اساسی و اقلام درمانی را خریداری کند. همین موضوع پیش از شیوع کروناویروس نیز باعث مرگ ده ها هزار نفر از مردم ایران در اثر بیماری های قابل علاج شده است. اکنون براساس برآورد یکی از پزشکان ایرانی، آمار جان باختگان ناشی از کروناویروس در ایران میتواند به 3 میلیون و 500 هزار هم برسد.
این فاجعهی محتمل انسانی را نمیتوان اثرات جانبی نظام تحریمهای مبتنی بر «سیاست فشار حداکثری» واشنگتن قلمداد کرد، بلکه باید آن را هدف اصلی این تحریم ها دانست. امپریالیسم آمریکا با تنبیه شدید همهی ملت ایران و گرسنگی و شیوع بیماری، بهدنبال تحریک بهتغییر نظام حاکمیت با هدف از میان برداشتن یکی از موانع موجود در منطقه در برابر سلطه اش بر خلیج فارسِ نفتخیز است و درعینحال از چین هم غافل نشده و برای جنگ با این کشور نیز مهیا می شود. اپیدمی جدید نیز فعلاً سلاح دیگری در انبار مهمات آمریکا محسوب می شود.
ترور قاسم سلیمانی در فرودگاه بین المللی بغداد در سوم ژانویه نیز نشان می دهد که امپریالیسم آمریکا در حال آزمون و بررسیِ نتایج راه انداختن جنگی تمام عیار و مستقیم برای رسیدن بهاهداف خویش است. همانطور که ترامپ مجوز ترور سلیمانی را صادر کرد، بعدها نیز بهپنتاگون دستور داد تا برای حملهی هوایی غافلگیرانه بهکشتی ها، سیستم های دفاعی ایران و اهداف مرتبطِ دیگر نقشهای آماده کنند تا برای یک مقابلهی نظامی فاجعه بار آمادگی داشته باشند.
با شیوع کروناویروس اوضاع در ایران بهقدری وخیم شده است که دولت آخوندیـسرمایه داریـدزدِ ایران برای تأمین نیازهای دارویی، تقاضای 5 میلیارد دلار وام فوری از صندوق بینالمللی پول کرده است. گفتنی است که تهران طی چهل سال گذشته تقاضای چندانی برای دریافت وام از این نهاد مالی بین المللی نداشته است. احتمالاً بهدلیل اینکه در سیستم رأیگیری صندوق بین المللی پول سهمیه رأی واشنگتن بالاست، با 2 میلیارد از 5 میلیارد مورد تقاضا موافقت میشود و 3 میلیارد مابقی را چنان بهبازی سیاست میگیرند که برفرض پرداخت آن، همانند نوشداروی پس از مرگ سهراب، «سهمِ ژنهای برتر»ی میشود که منهای دنائت و عشوههای هدونیستیِ غربگرایانه، گاو هم در مقابل آنها پرفسور بهحساب میآید.
ونزوئلا دیگر کشور نفتخیزی که بار سنگین «سیاست فشار حداکثری» آمریکا را بر شانههایش تحمل می کند، پس از شیوع کروناویروس از صندوق بین المللی پول تقاضای وام کرد که آمریکا با نفوذی که داشت، مانع اعطای وام بهاین کشور شد. شورای تصمیم گیری صندوق در توضیح چرایی عدم پرداخت وام بهونزوئلا با لحنی بدبینانه مدعی شد که در خصوص رسمیت داشتن دولت نیکول مادورو ابهاماتی وجود دارد. گویا که خوان گوایدو، این عروسک خیمه شب بازی آمریکا و اقلیت جناح راست، که سیا از آنها طرفداری می کند و مادورو را محاصره کردهاند، می توانند کاری برای مهار و کاهش این بیماری بکنند. درعین حال، متحدین واشنگتن در حکومتهای دست راستی وارتجاعی آمریکای لاتین مانند برزیل و کلمبیا و... بهامید براندازی حکومت چاوزیستی فعلی بهبهانهی مرگ هزاران شهروند ونزوئلایی و جایگزین کردن یک رژیم دست نشاندهی آمریکایی، از هرگونه همکاری با دولت این کشور در مبارزه با انتشار کروناویروس خودداری کرده اند.
اما حقیقت این استکه آثار این سیاست های تروریستی و ضدبشری تنها دامان عدهای از کشورهای قربانی امپریالیسم را نمی گیرد؛ درحال حاضر، کروناویروس بهبیشتر کشورهای خاورمیانه و آفریقای جنوبی نیز سرایت کرده است. گسترهی این سرایت بهگونهای است حتی پنتاگون نیروهای اشغالگر خود را از ترس اینکه در بازگشت بهآمریکا باعث شیوع شدیدتر ویروس شوند، در افغانستان قرنطینه کرده است.
*****
با نگاه گذرایی بهشیوع کروناویروس، متوجه میشویم که از آغاز موج روزافزونِ مرگومیر ناشی از این پدیدهی همچنان ناشناخته در اروپا و گسترش روبهافزایش آن در ایالات متحده، بیش از یک میلیون و 200 هزار نفر بهکروناویروس مبتلا شده و نزدیک به 65 هزار نفر هم مردهاند. [برای دریافت ارقام دائماً در حال افزایش بهاین سایت مراجعه کنید]. بدینترتیب که در میان کشورهای اروپایی، ایتالیا و اسپانیا و فرانسه و بریتانیا و بلژیک در صف مقدم قرار داشتهاند و در قارهی آمریکا همْ ایالات متحده (همانند همهی دیگر امور) با رقیمی بالای 300 هزار مبتلا و حدود 10 هزار قربانی در صف اول قرار دارد. همهی اینها در وضعیتی واقع شده استکه چین، بهلحاظ کمیت مبتلاها و تعداد قربانیها، علیرغم جمعیت یک میلیارد و 400 میلیونیاش، با فاصلهای چشمگیر در انتهای صفی قرار گرفته که اروپا و آمریکا برای مقام نخست آن سخت در رقابتاند!!
آثار هولناک شیوع بیماری کویید 19 در یک گزارش ویدئویی 5 دقیقه ای در همان اوائل شیوع اروپایی آن در تلویزیون ماهواره ای اسکاینیوز بهتصویر کشیده شد. اسکای نیوز نخستین رسانه ای بود که مجوز فیلم برداری از داخل بیمارستان اصلی برگامو در شمال ایتالیا را دریافت کرده بود؛ یعنی: همان جایی که تعداد تلفات آنقدر زیاد بود که مقامات مسئول و کشیشان فرصت برگزاری مراسم و خاکسپاری قربانیان را نداشتند. این ویدئو شامل صحنه های وحشت انگیز لحظات احتضار بیمارانی بود که در شلوغی و ازدحام بیمارستان با مرگ دست و پنجه نرم می کردند و پزشکان و پرستارانی که تعدادشان بسیار کم بود، و هر آنچه از دستشان ساخته بود برای نجات جان آنها انجام می دادند.
در قسمتی از این ویدئو، گزارشگر که حیران و شوکزده است، اوضاع را این چنین شرح میدهد: «بیماران که با مرگ در حال جنگیدناند، این مبارزه را می بازند. تعداد تلفات ناشی از کروناویروس روندی پرشتاب دارد، بهگونه ای که تمام بیمارستانهای شمال ایتالیا از جنازه پُر شده است. کارکنان بیمارستان با سرعت تمام در تلاش هستند تا مانع وخیمترشدن حال بیماران شوند و از جاندادن آنها جلوگیری کنند». این ویدئو بیمارانی را نشان می دهد که حالشان از همه بدتر است، و پرستاران سر و گردن آنها را داخل حباب های پلاستیکی که کاملاً قالب سرشان است محصور کرده اند، و بهسختی تلاش می کنند با آنها ارتباط برقرار کنند. دستگاه های اکسیژن نیز بهسختی حباب های هوا را برای تنظیم فشار هوای داخل ریه ها پمپاژ می کنند». در ادامه گزارشگر می افزاید: «احتمالاً اینجا بخش مراقبت های ویژه (ICU) است، اما آنقدر ازدحام زیاد است که گویی بخش اورژانس است. ظرفیت ICU تکمیل است»!؟ فقط بیماران بدحالی که در آستانهی مرگ هستند بستری می شوند، نه آنها که کسالت جزئی دارند. در این اپیدمی داشتن کسالت جزئی و علائم کرونا بهمعنی داشتن شرایط جسمانی مناسب است. این واقعاً تلخ است».
نیازی بهتوضیح ندارد که چنین صحنه هایی که در فرانسه و خصوصاً در اسپانیا نیز بهفراوانی شاهد آن هستیم، گواهی قاطع بر اتمام هرذرهای از امکانِ قابل توصیف بهمترقی و در انطباق با نیازهای صرفاً زیستیِ سازوارهی نوعیـانسانی است. چنین مینماید که غایت این سیستم، بهجز گذر بهسوسیالیسم یا سقوط در دامچالهی بربریت، حتی میتواند بهوضعیتی بچرخد که یادآور فیلمهای موسوم بهآخرزمانی است: دنیایی مخروبه که باندهای مافیاییِ آدمخوار ـمستانه و دیوآساـ همه و همهچیز را بهتخریب و آتش شوقانگیزِ حیوانیِ خود میکشانند.
رقابت و درواقع سرقت وسائل پیشگیری از ابتلا بهکرناویروس و نیز ابزارهای کمککننده بهمبتلایان بهاین ویروس (مانند ماسک، دستگاه تزریق اکسیژن و غیره) توسط دولتهای اروپایی از یکدیگر، و نیز توسط دولت آمریکا از دولتهای اروپایی که بهلحاظ حقوقی هم جنجالآفرین شده است؛ و همچنین انتخاب علنی (یاغیرعلنی، اما عملیِ) افراد جوانتر برای استفاده از امکانات بخشهای ICU در اغلب کشورهای اروپایی و آمریکا (که حاکی از حذف فیزیکی عمدی مسنترهایی است که نمیتوانند در تولید ارزش اضافی نقشآفرین باشند)؛ و بهویژه رقابت تبلیغاتی شرکتهای داروسازی و نهادهای بیمارستانی در استفاده از داروهای کمککننده که بهعنوان داوری معالجهکننده از آنها نام برده میشود؛ همگی نشاندهندهی بُروز اشکال جدید از نسلکشی ساختاری نظام سرمایهداری است که احتمال گزینهی آخرزمانی را بهطور برجستهتری بهنمایش میگذارد.
از طرف دیگر، هرچه از زمان شیوع کروناویروس بیشتر میگذارد، تعداد شرکتهای داروییِ که ادعا میکنند، واکسنِ کروناویروس را تولید کردهاند، نیز افزایش مییابد. منشأ این ادعاها که افق عملی چندانی هم ندارند، چیست؟
حقیقت این استکه با توجه بهاین مسئله که توالی و همچنین کُد ژنتیکی کروناویروس شناخته شده است، تولید و آزمایش واکس آن امر زیاد پیچیده و زمانبری نیست؛ اما آنچه مانع تولید و عرضهی این واکسن مفروض میشود، نه ناتوانی تکنولوژیک جهانی در تولید آن، بلکه رقابتهای مالی شرکتهای دارویی، بهعلاوهی رقابت سیاسی دولتهای حاکم برکشورهای مختلف جهان است.
این رقابت را تنها با گسترش همبستگی ملی و درعینحال بینالمللی مردم کشورهای مختلف میتوان بهطور موقت کنار زد تا دستآوردهای پراکندهی کشورهای مختلف در نشستهای بینالمللی بهتبادل دربیایند و بهراهکارهای تقریباً یکسانی بینجامند که در معالجهی مبتلایان بهکروناویروس با عارضههای جانبی هرچه کمتری مواجه شویم. همبستگی ملی و بینالمللی کارگران، زحمتکشان و فرودستان جوامع مختلف همچنین میتواند در مقابل رقابتهای مالی و سیاسی شرکتهای دارویی قرار بگیرد و آنها را وادار کنند تا در تشریک مساعی با یکدیگر واکسن کروناویروس را هرچه زودتر تولید و بهبازار عرضه نمایند.
*****
با شتاب گرفتن روند بحران در بریتانیا، بهفاصلهی چند روز، دولت محافظه کار بوریس جانسون هیچ اقدامی برای مقابله با این اپیدمی نکرد؛ چراکه طرفدار سیاست خاصی بود که بهموجب آنْ تمام مردم بریتانیا باید بهاین ویروس مبتلا میشدند تا جامعه بهسطحی از ایمنی برسد. این کار رذیلانه ـ در واقعـ تصمیم بهتشدید نابرابری های اجتماعی است. اما همین دولت (یکیـدو روز بعد) دستور داد که تمام کافه ها، میخانه ها، بارها، رستوران ها، کلوپ ها، باشگاه ها، سینماها و مراکز تفریحی تعطیل کنند. آنچه موجبات این نوسانات فوقالعاده جنایتکارانه را ایجاد میکند، قمار با جان و هستیِ انسانهایی است که برای سرمایه فقط نیروی کار و آلت سود بهحساب میآیند که گاه نیاز بهآنها تشدید میشود و اغلب زیادی هستند و باید دور ریخته شوند. بهواسطهی همین قمار استکه همهی نازکاندیشان نظام سرمایهداری در اغلب کشورهای جهان (متناسب با ویژگی اجتماعیـاقتصادیـسیاسی کشور خویش) بهاین نتیجه رسیدهاند که با نیرویکارِ سودافزا بهگونهای رفتار کنند تا ضمن بقا و تداوم، هزینهی این بقا، بهعلاوهی سود آن (گرچه با فاصلهی زمانی)، توسط خودش پرداخته شود.
بستههای مالی که اغلب قریب بهمطلق کشورها جهت مقابله با کروناویروس و در واقع جهت حمایت از اقتصاد و بقای دهها و چهبسا صدها میلیون نیرویکار بیکار شده (نه آحاد انسانی) بهتصویب رساندهاند، چنانچه عمدتاً تبلیغاتی نباشند، در واقع هزینهای استکه بورژوازی (درست همانند سرمایهگذاری در هررشته یا حوزهی دیگری) سرمایهگذاری میکند تا هم وضعیت خرید و فروش نیرویکار ارزان و انباشت سرمایه را تداومی مناسب بدهد و هم در بازگشت بهوضعیت بهاصطلاح عادی، اصل و فرع این سرمایهگذاری را از جیب همین نیرویکارِ هماکنون «مورد دفاع» بیرون بکشد. همهی آن منادیانِ فریبکار و ددمنشی که با اشاره بهاین بستههای موسوم بهحمایتیْ از مدیریت انسانی سرمایه و سرمایهدار [یعنی: سرمایه شخصیتیافته] و دولت سرمایهداران [یعنی: خردِ مدیریت سود و انباشت روزافزون] حرف میزنند، هیچ قصدی جز این ندارند که با شدت بخشیدن بهسلطهی اجتماعی سرمایه و تخریب زمینهی سازمانیابی مردم کارگر و زحمتکش، نرخ سودِ این بستههای حمایتی را در آن هنگام که بهتولید بازمیگردند، افزایش بدهند.
بنابراین، صرف نظر از اینکه مهمترین عامل پیدایش پدیدههایی همانند سارس، اوبولا، مرس و اینک کروناویروس، تخریبی استکه بورژوازی بهاکوسیستم طبیعت و چرخهی خوراک و زیست جانوران گوناگون تحمیل کرده است؛ و همچنین صرفنظر از اینکه بحران کروناویروسِ بورژوازیساخته (چه بهعمد و چه بنا بهذات تخریبگرش) چند صدهزار انسان را بهگورستان میفرستد و چند صد میلیون زن و کودک را بهویرانی و فروش نیرویکار ارزانتر وادار میکند؛ اما آنچه دهشتناکتر از هرسناریویِ دیگری بهنظر میرسد، جهان پساکرونایی است که بهمراتب مخربتر، فرسایندهتر و بیمقدار کنندهتر از وضعیت پسابحران 2008 است.
*****
براساس همهی دادهها و تحلیلهای بالا، باید بگوییم که ما از موضع پرولتاریایی، پرنسیپهای کمونیستی و انترناسیونالیستی ـ ضمن اینکه خواهان خاتمه دادن بهتمام تحریم ها و اقدامات مرتبط با جنگ تجاری در همهی دنیا هستیم، بهطور مشخص و بهعنوان مطالبهای مرتبط با شیوع جهانی کروناویروس، لغو تحریم های اقتصادی از سوی آمریکا و اروپا علیه ایران، ونزوئلا و کوبا را خواهانیم که تقابل با این ویروس را مختل کرده و امکان تأمین اقلام دارویی ضروری را بهاین کشورها نمی دهد. نباید این واقعیت را فراموش کرد که کروناویروس عاملی است که مرگومیر را بههمه جهان گسترانده و عوارض ناشی از عدم کنترل آن در کشورهای تحت تحریم بهکشورهای تحریمکننده نیز سرایت میکند و فرودستان این کشورها را نیز بهمرگومیر گستردهتری محکوم میکند. بنابراین، مقابلهی مؤثر و قطعی در برابر کشتار ناشی از کروناویروس مستلزم واکنش همآهنگ و کمکهای متقابل و برنامهریزی شده از سوی تمام کشورهای دنیاست؛ اما ذات انباشتگر، خودافزا و ضدانسانی سرمایه (از جمهوری اسلامی گرفته تا امپریالیستهای شرقی و غربی) با چنین رویکردی که هم اقتصادی و هم انسانی است، در تناقض قرار دارد.
بدینترتیب استکه میتوان نتیجه گرفت: اپیدمی کرونا که در سراسر دنیا همچون پیک مرگْ شیوع پیدا کرده، بار دیگر بهروشنی نشان می دهد که ابتدایی ترین مصالح و منافع طبقهی کارگر و فرودستان همهی کشورهای جهان و حتی حق زنده ماندن آنها ـنیزـ در گرو مقابلهی هدفمند، متحد و سازمانیافتهی همین مردم درهمهی کشورها، با نظام سرمایهداری و خاصهی امپریالیستی آن است. حقیقت این استکه اساسیترین شیوهی مقابله با اینگونه بلایای ظاهراً طبیعی (که در واقع، صرفاً هم طبیعی نیست و تکرار آن نیز محتمل است) اتحاد و همبستگی بینالمللی کارگران، زحمتکشان و فرودستان دنیاست که بیشترین آسیبها را از بُروزاتی اینچنین میبینند. بنابراین، ضروری استکه بهطور متشکل و از طریق گسترش همبستگی ملی و بینالمللی و همچنین با استفاده از همهی ابزارهای فیالحال ممکن و معقول بهبورژوازی کشورهای مختلف فشار بیاوریم تا جهت مقابلهی همآهنگ با کروناویروس دست از رقابتهای سیاسی و اقتصادی جنایتبار خود بردارند و چند صباحی بهجای تمرکز روی سود و انباشت بیشتر، درجهت نجات جانِ چندصد هزار انسان ارزشمند و مولدی حرکت کنند که بخشی از چرخه تولید و بقای نوع انسان را بهدوش میکشند.
این درست است که این حرکت همبستهی تاکتیکی (یعنی: فشار بهبورژوازی جهت مقابلهی همآهنگ با کروناویروس) ذات نظام سرمایهداری و خاصهی امپریالیستی آن را هدف نمیگیرد؛ اما در صورت وقوع نسبی (یعنی: گام برداشتن در این راستا)، پتانسیلی را فراهم میکند که میتواند بهزمینهی رویشِ یک بلوک طبقاتی در راستای مبارزه برای دستیابیِ انقلابی بهجامعه جهانی سوسیالیستی فرابروید.