گرچه این دو شکل تهاجم بهحقیقت ــیعنی، سرکوب و غرقسازیــ معمولاً هدفی یکسان (یعنی، کسب قدرت مطلق و ثروت بیحدوحصر) را دنبال میکنند؛ اما روش آنها از اساس متفاوت است. سرکوب حقیقت، با پنهانکاری، انکار و دروغپردازیِ دقیق همراه است. بهعنوان مثال، در روسیه، ناپدید شدن مخالفان سیاسی بهسادگی انکار میشود؛ جنگ در اوکراین بهطور عمدی از چشم عموم پنهان نگهداشته میشود؛ و ثروتاندوزی مبتنیبر فسادِ ولادیمیر پوتین و حلقهی اطراف او تا حد ممکن پشتِ حسابهای بانکی سوئیسی و شرکتهای پوششی در مناطق استوایی پنهان میماند.
ترامپ و ایلان ماسک حقیقت را خفه میکنند،
اما دروغگوهای صادقی بهنظر میآیند[!]
در آمریکایِ دونالد ترامپ، حقیقت سرکوب نمیشود، بلکه در دریایی از تناقضها غرق میگردد. بهاین ترتیب، تمایز حقیقت از ناحقیقت روزبهروز دشوارتر میشود و حقیقت قدرت تأثیرگذاری خود را از دست میدهد. چگونه میتوانیم هم حقیقت را نجات دهیم و هم دموکراسیای را که حقیقت آن را ممکن میسازد؟
ترجمه: آزاده ادیب