دنیایِ عجیبی است؛ همین آقایان اتحادیه آزاد که یک زمانی با افتخار اعلام میکردند که ما جلوی تأسیس سندیکای لاستیک البرز را گرفتهایم چون باعث میشد که کارگران هزینه پرداخت کنند و تاوان پس بدهند، امروز در لباس مدافع ایجاد تشکل کارگری میروند و ما را مورد حمله قرار میدهند. این آقایان که بهشدت طرفدار تبلیغات و شهیدسازی از کارگران هستند ....
اتحادیه آزاد در هفتتپه چکار میکند؟
توضیح سایت رفاقت کارگری
شاید انتشار این نوشته بسیاری را که بیشتر از مختصات و امکانات کنونی طبقهی کارگر ایران رادیکال هستند، خوش نیاید؛ اما رادیکالیسم حقیقی (یعنی: دستبردن به ریشههای شاکلهی انسان در زمان و مکانی معین)، در عینحال بهمعنای بیان واقعیتها و حقایق است.
--------------------------------------------------------------------------------------------------
اتحادیه آزاد کارگران ایران که نه اتحادیه است و نه کارگران ایران را نمایندگی میکند، در کانال تلگرامیاش که در هفتتپه فعال است، بدون رعایت کوچکترین اصول ژورنالیستی و شرافت کارگری، بهنقد سطی و شعاری مطلبی از من پرداخته است که من آن را در سطحی محدود در میان کارگران هفتتپه پخش کرده بودم. آنها حتی مطلب مرا درج نکردند تا خوانندگان از موضوع آن باخبر شوند که این عملی بهشدت غیراخلاقی است. در وجنات شخصیت و شهامت این عده همین کافیست که عرضه ندارند که نام خود را در پایین نقد سطحی و آبکیشان بگذارند. من رضارخشان هستم طول وعرضهام معلوم است. هیچ اصراری هم ندارم که همگی نظراتم درست باشد، اما لااقل این شهامت و جسارت را دارم که نظرم را با صدای بلند اعلام کنم. نه مانند شما که بخواهم رئیس هیئت مدیرهام را بهخاطر فاصلهگرفتن از آن گروه و حزب سیاسی مورد استیضاح قرار دهم. میدانید که چه موقعی را میگویم؟ من از این مجادله هیچ باکی ندارم. چون تمامی مواضع و افکارم شفاف و روشن بوده است. همچنین بهاصول رفاقت و حرمت آن هم معتقدم. ولی این شما بودید که با ماتحت، خود را در یک بحث کارگری از جنبه تاکتیک و استراتژی مبارزه طبقاتی وارد کردید. مسئلهای که هیچ ربطی بهشما نداشته و ندارد.
مطلبی که آنها بهانه قرار داده و مرا مورد حمله قرار دادهاند، یک نقد درون طبقهای من از صحبتهای اسماعیل بخشی بهخاطر طرح مطالب سیاسی بیربط بهمبارزه جاری کارگران هفت تپه میباشد. من در آن مطلب که فقط در سطح محدودی بین رفقای اعتصابی پخش شد، بهبرخی از صحبتهای ایشان پرداخته بودم. عنوان مطلب من این بود «مطالباتکارگران را بهانحراف نکشانید». من آنجا در چند مورد اظهارات آقای بخشی را نقد کردم و نوشته بودم که رئوس صحبتهای ایشان را در سه بخش میتوان ارزیابی کرد. اول این که ایشان بحث تصرف کارخانه را طرح کردند که یکی از تزهای چپ رادیکال در ایران بود و در یکی دو دهه گذشته، یکبار هم در شمال کشور امتحان شد و اگر اشتباه نکنم در یکی از کارخانجات چای گیلان کارگران کارخانه را تصرف کردند که البته بعد از مدتی بهشکست انجامید و کارگران دوباره از کارفرما خواستند که عنان کار را در دست بگیرد. مطرح کردن این بحث در شرایط کنونی یا جوزدگی از رشد جنبش اعتراضی طبقاتی در هفتههای اخیر است و یا سوءِاستفاده از آن و بهمعنای کشاندن کارگران بهنبردی زودرس با قدرت دولتی است که فقط بهسرکوب شدید کارگران خواهد انجامید و البته دوستان چپ رادیکال هم بهترین استفادۀ تبلیغاتی از آن را خواهند کرد؛ اما کارگران را بهفنا خواهد داد.
دوم، او بحث قانون کار را بهمیان کشیده بود و اینکه این قانون موجب بردگی نوینی در عصر حاضر شده است. این مبحث هم از طرف جماعت لغو کارمزدیها مثل محسن حکیمیپور طرح شده بود و بهمیان کشیدن آن در مبارزه جاری کارگران هفتتپه معلوم نیست که کدام درد را باید از کارگران دوا کند. و سوم هم، بحث اعتراضات عموماً اقتصادی بخشهایی از جامعه نسبت بهجمهوری اسلامی را بهمیان کشید و از میان همۀ اتفاقات مربوط بهآن لازم دانست که بر علیه اظهارات امام جمعه تهران موضع رادیکالی اعلام کند که از دیگر شاهبیتهای سخنرانی ایشان بود. آن هم در شرایطی که دولتیهای حسن روحانی و اصلاحطلبان همین اظهارات را در بوق و کرنا کرده اند که این تصور را بهوجود میآورد که او برای خوشایند آنها این سخنان را بر زبان آورده است. حقیقتاً من هنوز هم درک نمیکنم دلیل اشاره ایشان بهحرف امام جمعه تهران آنهم در یک اعتصاب صنفی چیست؟ یا ایشان بهقصد مطرح شدن و مشهور شدن در کوتاهترین زمان دست بهاین سوپرمنبازیها میزند و یا واقعاً براساس باور سیاسی و در جهت مبارزۀ سیاسی این صحبتها مطرح شده است.
اینها رئوس نقد درونطبقهای من بهصحبتهای اسماعیل بخشی بود که بین خود کارگران هفتتپه پخش شد. بهنظر من اگر کارگران هفتتپه همان خط پیشنهادی نام برده را در پیش بگیرند، شکست آنان حتمی است. آن بحثها یعنی این که بهانه لازم را دستگاههای امنیتی بهجهت سرکوب بدهیم. آیا این کار بهمنزلۀ نابود کردن خواستههای کارگران و تقویت کارفرما نیست؟ آیا این بهمعنای خیانت بهآرمانهای کارگری نیست؟ که یک اعتصاب کارگری را با این شعارها بهشکست بکشانیم؟ مطالباتی که ما تاکنون بهمیان کشیدهایم، مطالباتی هستند که دوست و دشمن برحقانیت آن اذعان دارند. او گفته بود که اگر تا روز جمعه این مطالبات برآورده نشد، ما دیگر مطالبهای نخواهیم داشت، بلکه کارخانه را تصرف خواهیم کرد. چنین چیزی در میان کارگران اعتصابی بهتصویب گذاشته نشده بود، اما بهنام کارگران اعلام میشد. بهعلاوه، اگر مطالبات تاکنونی ما بیجواب بمانند، پاسخ ما نمیتواند این باشد که دیگر مطالبات را کنار میگذاریم و بهجنگ دولت میرویم. باید بتوانیم مطالبات دیگری را طرح کنیم که از قدرت بیشتری برخوردار باشند و راه ما را باز کنند و در جامعه هم تأثیر بهتری برجا بگذارند، نه اینکه مبارزه ما، کارگران را دچار مصائبی بکنند که بیشتر بهانزوا و شکست ما منجر شود.
حالا این نوشته ما بهانهای برای حملۀ اتحادیه آزاد بهمن شده است. دنیایِ عجیبی است؛ همین آقایان اتحادیه آزاد که یک زمانی با افتخار اعلام میکردند که ما جلوی تأسیس سندیکای لاستیک البرز را گرفتهایم چون باعث میشد که کارگران هزینه پرداخت کنند و تاوان پس بدهند، امروز در لباس مدافع ایجاد تشکل کارگری میروند و ما را مورد حمله قرار میدهند. این آقایان که بهشدت طرفدار تبلیغات و شهیدسازی از کارگران هستند تا با بدبخت شدن عدهای کارگر بهسینه زدن و مرثیه سرایی بپردازند؛ مرثیهای که دیگر هیچ سودی بهحال کارگر هفتتپه نخواهد داشت. امروز مبارزه طبقاتی کارگران امر حق و غیرقابل بحثی است که هیچ کس شهامت ایستادن در مقابل آن را ندارد. اما جماعت اتحادیه آزاد که چند روز قبل با اون بیانیهای که بهاسم پنج تشکل کارگری در حمایت از جنبش اعتراضی منتشر گردید، دیدیم که بهروشنی چه خط سیاسی را بهپیش میبرند. آنها نمیخواهند بهمبارزه طبقاتی کارگران خدمت کنند؛ میخواهند که مبارزه طبقاتی کارگران را بهخدمت مبارزه رژیم چنجی خود در بیاورند و آن را بهبخشی از پروپاگاند رسانهای بورژوازی مخالف جمهوری اسلامی تبدیل کنند. کسانی که خود توانایی تاوان دادن ندارند و بعد از چهار روز زندان و با وجود حکمهای چندین ساله، با تبلیغات رسانهای واعتصاب غذابازی (ضمن احترام بهتمامی انسانهای آزاده جهان که برای حقشان اعتصاب غذا کردهاند) از زندان ازاد میشوند، قصد دارند تا کارگر هفتتپه را بهپیاده نظام سرمایهداری رژیم چینجی تبدیل کنند تا اگر قرار باشد که خونی ریخته شود از آن کارگر بدبخت باشد، چون که خونش رنگی ندارد و لابد کسی را متأثر نمیسازد.
مطلب دیگر در مورد عدم صداقت اتحادیه آزاد و پیش بردن خط سیاسی آشنای مخرب و منحط در هفتتپه است و آن اقدام عملی در راستای نابودی سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه میباشد.همان خطی که در صحبتهای تک تک اون جماعت کمونیست کارگریها وجود دارد و شما از زبانشان هیچگاه اسم سندیکای کارگری را نخواهید شنید، مگر این که حلقه بهگوش آنها باشد. حاضرند که شورای موقت باشد یا شورای موقت موقت یا مجمع عمومی یا مجمع عمومی محدود و موقت، اما سندیکا نباشد. این شورا حتی میتواند همان شورای اسلامی کار باشد که صحبت انتخابات آن این روزها در میان بود. اما سندیکا نباشد. این خط اتحادیه آزاد در هفتتپه است. کمااینکه بعد از برگذاری مجمع عمومی سندیکای هفتتپه چند سال پیش، یکی از همین جماعت بهخود من گفته بود که اگر زودتر با شما آشنا میشدیم نمیگذاشتیم سندیکا درست کنید، بلکه با مجمع عمومی، کارهایتان را پیش میبردید. یک ماه پیش در مطلبی که از سوی اینان، در هفتتپه منتشر شد و بهصورت تلویحی خواهان از بین رفتن سندیکا و ایجاد شورای اسلامی کار میشود و این بیانیه منتشر شد، اما اتحادیه آزاد که همیشه کارش سرهم بندی است، دست بهاصلاح آن میزند و در آن عبارت «انتخابات شورای کارگری» را تصحیح میکند و بهجای آن خواهان تشکیل تشکل مستقل کارگری میشود. راستش از زاویه امکانگرایی، من هرچه فکر کردم نتوانستم بفهمم که تشکل مستقل کارگری یعنی چه؟ قطعاً منظورش سندیکای کارگری نبوده است. پس لابد منظورشان تأسیس اتحادیه آزاد لکلکهای هفتتپه بوده است؟ یاشاید هم کمیته همآهنگی قورباغههای هفتتپه؟ این لقلقۀ زبان از آن کسانی است که شهامت گفتن مواضع صریح خود را ندارند و پشت واژهها مخفی میشوند. آقایان مرد [و اگر نیستید، شیرزن] باشید و با شفافیت بگویید که میخواهید سندیکای هفت تپه را از بین ببرید. تا در جمعهای خصوصیتان پُز این کار را بدهید. حتماً آقای محجوب و دوستان شما در ایلنا هم از شما حمایت لازم را خواهند کرد. کمااینکه برخی از شما با آنها حشرو نشر زیادی هم دارید. خلاصه کلام ما کارگران اجازه نخواهیم داد تا در بازی دیگران قربانی شویم و پیاده نظام جریانات سرمایهداری بهجهت رسیدن بهاهدافشان باشیم. ما اجازه نخواهیم داد تا خون کارگر وجهالمصالحه دیگران در بازی قدرت باشد. با شرایط پیش آمده در کشور بهجای این سوپرمنبازیهای بیفایده، باید پیگیر مطالبات بهحق کارگری-طبقاتی مانند بیمه تأمین اجتماعی و همچنین رفاه و بهداشت مناسب برای کارگران باشیم. دوران شعارهای پوچ گذشته است. شعارهای طبقاتی لازم هستند که دردهای زندگی طبقه را منعکس کنند و بهشکل خواست سیاسی دربیاورند. شما برای خوراک کانال تلگرامیتان بسیار خوشحال خواهید شد اگر از کشتههای هفت تپه پشته سازند و شما هم نوحهی مرگ بخوانید. خب درین بین بهکارگر چه میرسد؟ اما مسلماً امدادهای غیبی برای شما از راه میرسد؟
کارگر بههوش باش
رضارخشان
عضو سندیکای هفت تپه
26/10/1396