تاریخ جنبش کارگری
15 ارديبهشت 1404 | بازدید: 452

كمون، دولت و انقلاب

نوشته شده توسط دانیل بن سعید- ترجمه: رامین جوان

بسیاری از خوانندگانِ آثار ماركس، او را به‌خاطر اینكه به جبرِ اقتصادی اهمیت غیرقابلِ جایگزینی می‌دهد، سرزنش می‌كنند. در بسیاری از موارد، چنین پیش‌داوری‌هایی به سبب عدم درک صحیح نوشته‌های سیاسی او از جمله سه‌گانه‌ی «پیکار‌ طبقاتی در فرانسه»، «هجدهم برومر لویی بناپارت» و «جنگ داخلی در فرانسه» می‌باشد. اگرچه بین نخستین و واپسین اثر این سه‌گانه، حدود بیست سال فاصله وجود دارد، اما در آنها مفاهیم سیاست، نمایندگی، دولت و دموكراسی به خوبی مطرح شده است. 

كمون، دولت و انقلاب

 نویسنده‌: دانیل بن سعید

ترجمه: رامین جوان

دانلود متن 

پرولتاریای پاریس در سال 1848 با «تحمیل جمهوری» راه رهایی انقلابی خود را هموار کرد، اما هر گز به این رهایی دست نیافت زیرا پرولتاریا «هنوز ناتوان از انجام انقلاب خودش بود». «میشله» در 1846 پیش‌بینی كرده بود: «نیم‌سده كافی بود تا ببینیم چگونه بورژوازی از میان مردم سر برمی‌آورد، با کنش و درونمایه‌ی خود صعود می‌کند و ناگهان دراوج پیروزی از پا می‌ا‌فتد». «جوانه‌ی مبهم این انقلاب ناشناخته» كه میشله آن را در هیئت پابرهنگان 1793 پاریس می‌دید، این چنین به پختگی رسید: «جمهوریخواهان کلاسیک پشت سر خود شبحی داشتند که به سرعت گام بر می‌داشت و از آنان پیشی می‌گرفت: این شبح جمهوری‌خواهی رمانتیک بود با صد سر و هزار مکتب، همان چیزی كه ما امروزه آن را سوسیالیسم می‌نامیم». همان شبحی كه در نخستین خطوط مانیفست حزب كمونیست به آن اشاره دارد که بر اروپا سایه افکنده است، خطوطی که در واپسین روزهای سال 1847 به نگارش درآمد و چند هفته‌ی بعد در صحنه اروپا رخ نمایاند.