کاری از کارگاه هنر و ادبیات کارگری: به امید اینکه طبقهی کارگر همهی کشورهای جهان در برگذاری جنبش اول ماه می گامی در مقابله با شکم سیری ناپذیر جنگ بردارند؛جنگی که میرود تا جهان را ببلعد.
چنان جغد شومی صدا میکنی چنان زوزهی مرگ فنا میکنی
تو جنگی و بمبی و مرگ و عذاب تو سودت ز خونم بنا میکنی
منم کودک سوری و بر تنم ز چنگال سودت شده هر غمم
منم اهل بغداد و در اضطراب تو آسودهخاطر، تو راحت بخواب
تو سرمایهدار و منم کارگر تو ویرانگر خانهی من دگر
تو سوداگر خون هر کودکی من آغازگر راهی از نو دگر
تو سرمایهدار و منم کارگر که ویران کنم زین بنایت دگر
بسازم ز دستم ره عشق را کنم جاودانه ز انسان دگر
فلسطین چو لبنان حلب یا که شام بسوزد در آتش نگیرد تمام
زسود است زسهم است زغارت که جنگ چنان است که دارد چنین قهر دوام
پدر مرده و مادرم غرق خون تنم آسی و درد من نا تموم
ز روئیای کودک چه مانده به جا ز عصیان ز فریاد ز بیداد و داد
پرولتر نداری تو جایی وطن وطن باشد آنجا که نیست زجر تن
در آنجا که سازی تو تاریخ نو در آنجا رها سازی زنجیر تن
پرولتر تا باید کنی چارهای مگر مانی تنها تو آوارهای
بسازی زاین باره حزبی دگر برای من و ما و کل بشر
در ایران چو کابل که هست فقر و جنگ در اوکراین که خونتای دارند تنفگ
در این شومی و ترس و عذاب پرولتر فراخوان، رها کن تو انسان از این التهاب
پرولتر تو دانی چارهی این درد را رها کن ز خویشتن بند زنجیر فقر را
رها کن ز خویشتن فروش نیروی کار بنا کن به پا کن جهانی دگر پر انفتخار