rss feed

22 مهر 1393 | بازدید: 13896

بافق (کاری از پویان و ناصر فرد)

نوشته شده توسط پویان فرد

تقدیم به کارگران بافق

دوران تباهی انسانه امروز - روزگار خون و مرگ و سود آتش افروز
دوران سرمایه دارهای لجام گسیخته عجوز - دوران تیر و ترکش و جنگ خانمان سوز
تو همین زمونه، دوران - شده جنگِ با این نظام، فراموش

 

اکثر کارگرها 
سر در گریبان همین نظام موندن غمگین و بی‌خروش
اما تو همین دوران کارگرا ی بافق
بر می خیزیند و می‌کنن خروش
چرا؟ چون که با این همه عرق و زحمت و کار 
می گیرن پاپوش و ندارن تنپوش
چرا که سرمایه دارهای چموش حتی وقتی نمی‌زنن حرص و جوش 
دارن بمب و اسلحه و زره پوش 
5 هزار کارگر تو همین دوران می‌کنن اعتصاب 
از ذلت کردن اجتناب، آره کردن اعتصاب 
در مقابل خصوصی سازی می‌کنن اعتراض 

نمی شن دچار اضطراب 
با قدرت طبقاتی می کنن ایجاد ارعاب 
می کنن سرمایه دارها رو دچار التهاب 
می کنن پایه های مبارزه رو ایجاب 
می کشن پرده از صورت اونا نقاب
ولی این آغاز کاره 
راهی بسیار دشواره 
دانش مبارزه طبقاتی فقط یه ابزاره 
اتحاد کارگری در ناسیوناله، تو انترناسیوناله 
تشکل مستقل کارگری 
راهی بر پایان این استثماره 
ایجاد حزب کمونیست پرولتری یه الزامه، تنها چاره‌ی این همه اضطراره
 
اما چرا؟ آخه چرا؟ این کارگرا
بعد از پیروزی، وقتی رفت پرچم بالا 
از آقای ریاست جمهوری، روحانی 
نمایندگان مجلس شورای اسلامی 
مقامات استانداری، امام جمعه حواری 
از وزارت اطلاعات که کارش هست پاسداری 
به دست خط خودشون 
کردن سپاس گذاری 
چرا از این کار نمی کنند خودداری 
آخه پس از این همه عذاب و دستگیری 
پس از این شجاعت و دلیری 
چرا فرود بیاریم سر بر این نظام سرمایه داری
همین نظامی که هست عامل بیکاری 
عامل جنگ و بیچارگی 
عامل کشتار و ویرانگی 
چرا نه تشکل کارگری 
چرا نه تشکل کارگری سراسری
چرا آخه نامه نگاری 
چرا نامه به وزرای نظامی که در حفظ نظام فقط می کنند همکاری 
چرا نه اتحاد سراسری کارگران معادن در سطح کشوری 
چرا نه حزب پرولتری، کمونیستی، انترناسیونالی
آره این آغاز کاره 
راهی بسیار دشواره 
دانش مبارزه طبقاتی فقط یه ابزاره
اتحاد کارگری در ناسیوناله، تو انترناسیوناله 
تشکل مستقل کارگری 
راهی بر پایان این استثماره 
ایجاد حزب کمونیست پرولتری یه تنها چاره‌ی این همه اضطراره
کارگرهای معدن بافق 
با خصوصی سازی کردن مبارزه 
در دوران کمبود مبارزه امروزه 
اما این باید بشه یه آوازه 
با خصوصی سازی کردن مبارزه 
اما این کافی نیست نمیشه معجزه 
بی اثر نیست اما نظمی نوین نمی سازه 
باید با بنیان این نظام کرد مبارزه 
باید از ریشه زد این سازه 
مالکیت خصوصی یه اصله 
مبارزه بر این امر رو نباید کرد احاله 
یه مشت کراواتی آکله 
چرتکه می اندازن سر زندگی فرزندانمون باحوصله 
با دولت امید یا رفاه و امودن بجا کوتاه 
می ندازن کارگرها رو تو تله 
این داستانیه که همینطور ادامه داره 
شما کارگرها واقعا نشدید زله 
که این کراواتی ها با پول و پله می کننتون ژانگوله
 
آره این آغاز کاره 
راهی بسیار دشواره 
دانش مبارزه طبقاتی فقط یه ابزاره 
اتحاد کارگری در ناسیوناله، تو انترناسیوناله 
تشکل مستقل کارگری 
راهی بر پایان این استثماره 
ایجاد حزب کمونیست پرولتری، تنها چاره‌ی این همه اضطراره
چطور آخه سرمایه دارها دارن اتحاد 
اتحاد دارن در استبداد سرمایه در بازار آزاد 
همون ریاست جمهوری که همش می کنه به باتوم استناد 
مجلس شورای اسلامی که هستند در دزدی استاد 
از مقامات استانداری، بخشداری، شهرداری 
امام جمعه که می ده مجوز اجتهاد 
وزرای اطلاعات و رئسای ستاد 
دارن تو دستشون روند اقتصاد 
آره این سرمایه دار ها ی شیاد 
همه هستند مایه فساد 
اگر سرمایه هاشون بشه کساد 
می دن تمام زندگی کارگرها رو به باد 
آره از توی کارگر دارم می کنم انتقاد 2 
چرا که این نظم و باید زد از بنیاد 
این که هیچ 
تازه با اصلاحات که نمی شه عوض این نظم گل و گشاد
نمی شه این زمین آباد 
باید نظم نوینی بر پا نهاد 
می شه با کارگران دنباس و جهان 
با کارگران معادن مازندران 
با تمام کارگران و زحمت‌کشان 
آنچنان سازمانی بده سامان 
که این ارگان بیاره برابری اقتصادی ارمغان 
یادت باشه که آفریدن این امکان 
خرد کردن این نظام و استخوان 
کشیدن خط بطلان 
روی این دولت سرمایه‌داران
هست تنها راه و امکان 
از این برهوت بی کران 
از این استثمار لخت و عریان 
جنبش مستقل کارگری باید بشه هم پیمان 
با کارگرهای تمام جهان 
تا با انقلاب و سوسیالیسم بده به‌این نظام سود و آز و حرص، پایان
 

دیدگاه‌ها  

+1 #1 حمید رضا بوستانی 1395-09-30 02:58
درود بر جنبش کارگری ایران
خانه از پای بست ویران است.

You have no rights to post comments

یادداشت‌ها

خاطرات یک دوست ـ قسمت بیست‌وسوم

دو پاراگرافِ آخر از قسمت بیستم‌‌ودوم

انگار نه انگار که ما دستگیر شدیم و باید بلافاصه به اتاق شکنجه برده می شدیم و کتک مان میزدند. ساعت ها بکندی اما طولانی میگذشت. پس چرا در اول دستگیر اون وحشی بازی خشونت بار را درآوردند. زمان خیلی به کندی میگذشت. آفتاب بالا آمده بود. گرما کمی که از تابش آفتاب بود سرمای تنم را کم کرد. سیگاری بکسانی که میخواستن داده شد. یکی یکی دستشویی بردن. با دستنبد از جلو چقدر احساس چالاکی داشتم. میشد شلوارم را پائین و بالا بکشم و بعدش دستم  را بشورم. دهانم را آب گرداندانم. چانه و سرم در حرکات شتشو درد داشت.

ادامه مطلب...

دنباله‌ی کوه‌پیمایی با نوه‌ها و گپ‌وگفت درباره‌ی «مؤلفه»[در جنبش]

این یک مقاله‌ی تحلیلی نیست. نگاهی مادرانه است، برخاسته از درد و دغدغه‌ی

پُر رنج شهریور و مهر 1401 تاکنون

                                                                                                                  *****

ـ خانوم دکتر این چیه، چقدر خوشمزه‌ ست؟ یادمون بدین با چی درست کردین؟

ـ نوش بشه بهتون زری جون، موادش هویج و کدو و سیب‌زمینی رنده شده، تخم مرغ، نمک و فلفل و نون. البته برای شما جوونا خیارشور هم توی لقمه‌هاتون گذاشتم.

ـ واا، چه راحت. پس منم میتونم درست کنم.

ـ زری جون مامان بزرگم یه آشپز بی نظیرِ توی خانواده و فامیله!

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت بیست‌ودوم

دو پاراگرافِ آخر از قسمت بیستم‌‌ویکم

در این نیمه شب یازدهم شهریور کوچه نقاشهای خیابان لُرزاده در ازدحام بی نظیری از مردم انباشه بود. اکثراً لباس راحتی خانه دربر داشتند. همسایگان قسمت پائین کوچه به بالاتر آمده بودند. همه در جوّی از حیرت و تک توک در اعتراض بودند. مأمورین در جواب «اینا چکار کردن مگه؟» میگفتند «خرابکارند» میخواستن محله شما رو بفرستن رو هوا.

ادامه مطلب...

پرسشی از مقوله‌ی [مؤلفه در جنبش]

در باره سنت باید معنی «سیرت» و «طبیعت» جنبشهای مردمی یا همونطور که شما گفتی (جنبش های توده ای) را از دو منظر دید؛ اول «رویّه و روشِ» تاکنونی رویدادها یا همان جنبشها، دوم به معنی «وجه ضروری تغییر» یا دقیقتر «وجه لازمِ حرکت».

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستم‌ویکم

دو پاراگرافِ آخر از قسمت بیستم

بخصوص کار تیمی هدف تبلیغی برای حرکت های«توده ای» را نیز همیشه منظور نظر خودش داشت. معمولا برای تیم های نظامی امکان حضور هر دو عرصه کارچریکی و کار تبلیغی درمیان توده های کارگری و یا دانشجویی وجود نداشت. مسئله ای که بعنوان یک تناقض تکنیکی و تاکتیکی تا آخر بهمراه فعالیت های سیاسی مخفیانه برای چریک­های شهری م. ل. باقی ماند. این صرف نظر از گرایشات طبقاتی نهفته در اینگونه مبارزات است که جای خودش را دارد.

ادامه مطلب...

* مبارزات کارگری در ایران:

* کتاب و داستان کوتاه:

* ترجمه:


* گروندریسه

کالاها همه پول گذرا هستند. پول، کالای ماندنی است. هر چه تقسیم کار بیشتر شود، فراوردۀ بی واسطه، خاصیت میانجی بودن خود را در مبادلات بیشتر از دست می دهد. ضرورت یک وسیلۀ عام برای مبادله، وسیله ای مستقل از تولیدات خاص منفرد، بیشتر احساس میشود. وجود پول مستلزم تصور جدائی ارزش چیزها از جوهر مادی آنهاست.

* دست نوشته های اقتصادی و فلسفی

اگر محصول کار به کارگر تعلق نداشته باشد، اگر این محصول چون نیروئی بیگانه در برابر او قد علم میکند، فقط از آن جهت است که به آدم دیگری غیر از کارگر تعلق دارد. اگر فعالیت کارگر مایه عذاب و شکنجۀ اوست، پس باید برای دیگری منبع لذت و شادمانی زندگی اش باشد. نه خدا، نه طبیعت، بلکه فقط خود آدمی است که میتواند این نیروی بیگانه بر آدمی باشد.

* سرمایه (کاپیتال)

بمحض آنکه ابزار از آلتی در دست انسان مبدل به جزئی از یک دستگاه مکانیکى، مبدل به جزئی از یک ماشین شد، مکانیزم محرک نیز شکل مستقلی یافت که از قید محدودیت‌های نیروی انسانی بکلى آزاد بود. و همین که چنین شد، یک تک ماشین، که تا اینجا مورد بررسى ما بوده است، به مرتبۀ جزئى از اجزای یک سیستم تولید ماشینى سقوط کرد.

top