rss feed

17 شهریور 1393 | بازدید: 7095

راعش و «چشم انداز»های نوین در خاورسیاه!

نوشته شده توسط بابک پایور

چهارشنبه 5 فوریه 2031 !
خبرگزاری بی بی سی:
به گزارش خطاءالدین غیاث آبادی بن کامرون، خبرنگار انگلیسی الاصل بی بی سی در شهر الحماریه (بغداد سابق) امروز پس از 34 روز نبرد خونین در بلاد خارستان که به شکست آخرین صفوف مقاومت نیروهای تروریستی تکفاب Takfab و سقوط شهر خارآباد (مشهد سابق) به دست نیروهای نظامی راعش (راهزنان عراق و شام – Ra’ish) منجر گردید، طرح ژئوپولیتیک خاورسیاه (الشرق الاسود - Black East) به نتیجه نهائی رسید. در پایان این درگیری ها که به گفتۀ کارشناسان سیاسی بین المللی،به معنی پایان قطعی مقاومت گروه های تروریستی تکفاب نیز محسوب می شود، خانم هاماری کلینتون رئیس جمهور ایالات متحدهدر یک کنفرانس مطبوعاتی پیام تبریک خود را به خلیفۀ اعظم خلافات متحدۀ شرق الاسود، الحمارالله خلیفۀ سنت الفاجعین President Caliph Hemarollah، ارسال داشت و قاطعیت نیروهای نینجا - کماندوئی راعش در نابودی و در هم کوبیدن گروه های تروریستی تکفاب را نیز قویاً تحسین کرد.

Caliphate Hemarollah

وضعیت اسرای جنگی
سرهنگ عقید عبدالحلیم نینجا Colonel Aghid Abdolhalim Ninja، فرمانده نیروهای کماندوئی سیاه پوش راعش، ضمن ابراز خرسندی از این پیروزی بزرگ، دوباره اعلام کرد که در احادیث و روایات «سنت الفاجعین» مفهومی به نام «اسیر جنگی» وجود ندارد و کلیه سربازان دستگیر شده از نیروهای تکفاب بدون محاکمه کشته خواهند شد. این سربازان دستگیر شده، به رسم همیشگی سنت الفاجعین، ابتدا با اره شدن دست و پایشان توسط اره برقی به صراط الفاجعین هدایت شده و سپس در حومۀ شهر ویرانۀ خارآباد، روی شنهای صحرائی بلاد خارستان قرار داده میشوند تا از خونریزی و تشنگی به درک واصل شوند.

در پی این پیام، خانم اسپورتی پیلاتز  Sporty Pilates دیدبان حقوق بشر در خلافات متحدۀ شرق الاسود، از سرهنگ عقید عبدالحلیم نینجا قویاً درخواست کرد تا پایه ای ترین اصول حقوق بشر در مورد سربازان اسیر شدۀ تکفاب را نادیده نگیرد و با ارجاع به «اصل آبکی منشور»، یعنی اصل دویست و سی و چهارم منشور استوانه ای حقوق بشر مبنی بر اینکه «هر انسانی آزاد است تا درست قبل از مرگش آب بنوشد» از نیروهای راعش درخواست کرد تا پس از اره کردن دست و پای این سربازان، قبل از مرگ آنها یک قمقمه آب در دهانشان خالی کنند! سرهنگ عقید عبدالحلیم نینجا هنوز به این درخواست پاسخی نداده است.

پس از این پیروزی بزرگ و برقراری نظم نوین در شش بلاد (استان) خلافات متحدۀ شرق الاسود، یعنی استانهای الفاتحه (هندوستان قدیم)، بلاد خارستان (ایران سابق)، بلاد کورستان (کردستان سابق)، بلاد الحماریه (عراق قدیم)، بلاد عقربستان (عربستان سابق) و استان البرهوت (طرفهای شمال آفریقا) دیگر هیچ مانعی برای برقراری پروتکل های تجارت منحصرۀ نوین جهانی «نیواکونوپولی»  New Econopoly میان خلافات متحدۀ شرق الاسود و ایالات متحدۀ آمریکا وجود ندارد. 

Black East
گسترۀ جغرافیائی سیاسی شرق الاسود (خاورسیاه)

 

پیشینۀ و تاریخچۀ نیروهای تروریستی تکفاب

در سال 2021 و در پی مقاومت های شدید در برابر پیشروی راعش (راهزنان عراق و شام) در بلاد کورستان (کردستان قدیم) و به دلیل نقض دائم حقوق بشر توسط این نیروهای کرد، سازمان دول متصل (سازمان ملل متحد سابق) طی قطعنامه ای این نیروها را به مرگ در زیر بمباران شیمیائی محکوم کرد. در پی این قطعنامه نیروهای نظامی متفق راعش و ایالات متحده طی 45 روز بمباران شیمیائی مناطق کردنشین توسط بمب های «بلایند انجل» (فرشته کور Blind Angel) که موجب از میان رفتن بینائی همه افراد در معرض این سلاح شیمیائی می گردد، پیروزی نیروهای راعش در کردستان سابق را تضمین کردند. در پی نابینا شدن تمامی ساکنین این بلاد، خلافات متحدۀ شرق الاسود نام این بلاد را از استان کردستان به بلاد کورستان تغییر داد. 

در پی این واقعه، شوراهای کارگران و زحمتکشان، همۀ قطعنامه های سازمان دول متصل مبنی بر تروریستی بودن هرگونه تشکل کارگری را نادیده گرفته و با اتحاد کارگری میان شوراهای ترک و کرد و فارس و افغان و بقیه بنی آدم (ت.ک.ف.ا.ب - تکفاب) به مقاومت بر علیه حملات راعش ادامه دادند. 

در حالیکه هم سازمان مجاهدین ایران و هم دولتی های ایران از الیگارش های مالی گرفته تا تمامی متصلین سبز و آبی و زرد به بنگاه های آسمانی و کیهانی در ایران و سایر کشورها (که به اصطلاح امروزی به «بچه متصل»ها معروف هستند) پس از پیوستن به نیروهای راعش و تشکیل ائتلاف «متصلین» با ایجاد تغییرات ژئوپولیتیک به سوی تشکیل خاورسیاه همکاری کردند، اما شوراهای کارگری با شعار «یا سوسیالیسم یا بربریت شرق الاسود!» به مقاومت آزاردهنده ای در برابر نیروهای حافظ صلح راعش پرداختند و در این مقاومت از هیچ عمل تروریستی حتی فعالیت های معلوم الحالی مانند دفاع از خانه و زندگی و زن و بچۀ خود فروگذار نکردند. 

در سال 2024 شورای امنیت سازمان دول متصل، پس از اضافه کردن بند دویست و دوم به منشور حقوق بشر مبنی بر اینکه «هر انسانی آزاد است تا خانه و زندگی بنی آدم را ویران کند و زن و بچه آنها را اسیر کرده و به آنها تجاوز نماید!» تمامی فعالیت های اجتماعی، سیاسی و نظامی تکفاب را مبنی بر دفاع کوچه به کوچه و خانه به خانه از شهرهای محل زندگی خود، نقض کامل حقوق بشر و عملیاتی تروریستی و مشمول اشد مجازات اعلام کرد. 

خطبۀ تقتقیه
از مشهورترین خطبات حمارالله خلیفۀ سنت الفاجعین، خطبه تقتقیه است که در مراسم عید فسق ایراد شده است. این خطبه به خاطر کوتاه بودنش و به دلیل اینکه بعد از ایراد آن کلیه سربازان نینجای راعش به شلیک تیر هوائی پرداختند، به خطبه تقتقیه معروف است و متن آن به قرار زیر است:
الراع آکبار
راع اراه ارا الراع
یا ایهالفاجعین و المتصلین
یا ایهالقوم الفجیع و القشید
به نام هارون الرشید
همه کمونیست ها را بکشید!
السلام علیکم و رحمت الراع و برکاته

 

 

وضعیت اقتصادی شرق الاسود

 به حمدالراع و المنه اوضاع اقتصادی بدک نیست. خلافات متحدۀ شرق الاسود با ایجاد واحد پولی جدید در همه بلادهای شرق الاسود به وضعیت اقتصادی این بلادها سامان داد. این واحد پولی «راع» نامیده میشود و همیشه معادل یک دلار است: یک راع = یک دلار
به رسم دزدان دریائی مقادیر مختلف این واحد پولی به قرار زیر بیان میشود:
یک اسکلت = 100 راع
یک شمشیر = 1000 راع
یک صندوق گنج = 100000 راع
یک کشتی = یک میلیون راع
در شهر الحماریه قیمت یک دستگاه آپارتمان سوخته در محله فرجامیه (بالا شهر) معادل دو صندوق (یا 200 شمشیر) و در محله میدان سوسک (پائین شهر) معادل نیم صندوق (یا 50 شمشیر) است.
خلافات متحدۀ شرق الاسود با «نفی» همۀ شیوه های تولید متعارف در بلادهای خلافت، شیوۀ تولید پسانوین و پیشامدرنی به نام «شیوۀ تولید راهزنی» را مقرر کرده است که در آن معنای تولید و غصب یکسان است. بنی آدم در شرق الاسود هیچ مالکیتی بر زندگی و معیشت و زن و فرزندان خود ندارند و این مالکیت میتواند به طور شبانه (و یا روزانه) توسط داروغه های نینجا و مأمور خلیفه نقض شود و زندگی و زن و بچۀ بنی آدم به عنوان «اموال الفاجعین» به محل های استفاده شخصی جماعت خلافت منتقل گردند. 
از اینرو بعضی «کمونیست»های خارج از کشوری باور کرده اند که این مناسبات راهزنی به دلیل نفی شبانۀ «مالکیت» اثرات بسیار مترقی بر وضعیت اجتماعی شرق الاسود داشته و به «نفی مناسبات موجود!!!» منجر خواهد شد.

پایان عملیات تروریستی تکفاب

پس از اینکه در تابستان سال 2024 سازمان دول مرتبط طی سه قطعنامه پیاپی کلیه فعالیت های تکفاب را تروریستی و ناقض حقوق بشر قلمداد کرد و از ارتش ناعش (ناتوی سابق) درخواست نمود تا از طریق بمباران حافظ صلح به این مقاومت ها پایان دهد. پس از دو سال لابی سیاسی و بین المللی، بالاخره در پائیز سال 2026 نیروهای متحد راعش و ناعش، شهرهای الصنندج (سنندج سابق)، الطبریض (تبریز سابق)، الشیراض (شیراز سابق)، الاسفحانیه (اصفهان قدیم) و الطرانیه (تهران قدیم) را هدف حملات اتمی توسط بمب های «کانیبال-2»  Cannibal-2مجهز به کلاهک اتمی حافظ صلح «هولوکاستر» Holocauster قرار دادند. 

از این شهرها به جز چند خاطرۀ تاریخی چیز دیگری باقی نمانده است. 

پس از این حملات، به دلیل اینکه طبق نظر کارشناسان و متخصصین کشاورزی، در این مناطق هیچ گیاه دیگری به جز خار بیابان قابل روئیدن نیست؛ خلافات متحدۀ شرق الاسود این استان را بلاد خارستان نام نهاد. 
نیروهای تروریستی مقاومت تکفاب با عقب نشینی به خارآباد (مشهد سابق) به مقاومت زیرزمینی ادامه داده و با کندن تونلهای ضد اتمی در بیابانهای خارآباد به عملیات تروریستی و ناقض حقوق بشر بر علیه نیروهای حافظ صلح خلافات متحدۀ شرق الاسود ادامه دادند. 
امروز این مقاومت ها پایان یافته است و جامعۀ صلح بین المللی می تواند نگرانی های خود را از عملیات تروریستی گروههای تکفاب، تمام شده تلقی کند. 
به گفته کارشناسان اقتصادی، برقراری پروتکل های تجارت منحصرۀ نوین (نیواکونوپولی) تأثیرات بسیار مثبتی بر اقتصاد ترانس آتلانتیک به ویژه انباشت سرمایه در ایالات متحده آمریکا خواهد داشت. 
پس از شکست تکفاب، اخبار اقتصادی حاکی از اینست که داوجونز با افزایش 2.56 درصد، نسدک با افزایش 3.91 درصد، بی بی سی گلوبال با افزایش 6.4 درصد شاخص های بسیار سریع رشد اقتصادی در پروتکل های نیواکونوپولی را به نمایش میگذارند. 

 

ورزش در شرق الاسود

شکست تکفاب باعث افزایش علاقه به ورزش در بلادهای خلافات متحدۀ شرق الاسود شده است.
به مناسبت پیروزی نیروهای راعش بر آخرین مقاومت های تکفاب، نخستین دوره مسابقات قهرمانی کشور هدبال Headball با شرکت شش بلاد خلافات متحدۀ شرق الاسود در شهر الحماریه (بغداد سابق) برگزار می گردد. به گزارشی تصویری از مسابقۀ افتتاحیه این دوره مسابقات قهرمانی کشور هدبال (فوتبال با کلۀ آدمها) که میان تیم های بلاد الفاتحه و بلاد الحماریه برگزار می شود، توجه کنید: 
https://www.youtube.com/watch?v=j6zdqV0d8O0

 

نتیجه گیری از این گزارش خبری

در صحنه های درگیری میان کماندوهای نینجای حافظ صلح راعش و آخرین باقی ماندگان نیروهای تروریستی تکفاب، حتی دیده میشود که این سربازان با وقاحت تمام تا آخرین لحظه حیات خود شعار پیشاسیاسی و عقب ماندۀ «یا سوسیالیسم یا بربریت شرق الاسود» را تکرار میکنند و یا حتی شعارهائی شبیه به این را روی بدنهای خود خالکوبی کرده اند. نیروهای حافظ صلح ناعش و راعش برای از میان بردن آخرین اثرات این تفکرات عقب مانده، افراد دستگیر شده ای را که دارای اینگونه خالکوبی ها باشند ابتدا در بشکۀ قیر داغ می اندازند تا پوست بدنشان کنده شود و سپس آنها را میسوزانند. 
مادۀ دویست و چهارم منشور حقوق بشر میگوید: «هر انسانی آزاد است تا پوست تن هر آدم دیگری که در شرق الاسود از سوسیالیسم حرف زده باشد را بکند و او را بسوزاند، و این از ابتدائی ترین حقوق بشر است!»
[توضیح: ای که ... توی این بشر و اینجور حقوق هایش!]

خلاصه اینکه تثبیت خلافات متحدۀ شرق الاسود، اجرای «پیش شرط»های تجارت منحصرۀ نوین نیواکونوپولی و وضعیت ژئوپولیتیک جدید شرق الاسود یا خاورسیاه (خاورمیانه قدیم) «چشم انداز»های بسیار امید بخشی را برای رشد و شکوفائی اقتصادی در جامعۀ جهانی ایجاد خواهد کرد!

خطاءالدین غیاث آبادی بن کامرون
خبرنگار بی بی سی
خلافات متحدۀ شرق الاسود United Caliphate of Black East - UCBE
الحماریه  Alhemaria
چهارشنبه 5 فوریه 2031

 


(ترجمه از منبعی نامعلوم!)
بابک پایور

You have no rights to post comments

یادداشت‌ها

خاطرات یک دوست ـ قسمت سی‌وچهارم

چند پاراگرافِ آخر از قسمت سی‌وسوم

رئیس ساواک آمد و به‌بازجو چیزهایی گفت، و او هم دستور فلک کردن مرا داد. این تجربه‌ی تازه‌ای بود از کتک خوردن. یک چوب به‌طول بیش از یک متر و به‌قطر حدود پنج سانت، از دو سرش یک طناب کتانی ضخیم گذرانده بودند. شبیه یک کمان، اما با آزادی بیش از طول طناب. دو پا را از مچ بین چوب و طناب می‌گذاشتند و چوب را می‌پیچاندند تا پا بین طناب و چوب صفت می‌شد. شکنجه‌شونده روی زمین به‌پشت قرار داشت و چوبِ فلک در دست دو نفر بود که ایستاده بودند. کفِ پا آماده‌ی شلاق خوردن بود؛ و شلاق هم همان کابل برق چند لایه بود. تعدادی زدند، اما خیلی ادامه ندادند. چوب را شُل کردند و پاهای کبود و ورم کرده آزاد شد. این‌جا دیگر مثل بازجویی‌های اوین دستور «پاشو راه برو» در کار نبود. جالب این‌که چشم‌بند و دست‌بند دوباره به‌کار گرفته شد. این‌بار یک پابند هم به‌پاها زدند. وسیله‌ای مثل دست‌بند، اما ضخیم‌تر و با زنجیری بلندتر، به‌حدی که می‌توانستی فقط قدم‌های کوتاه برداری.

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت سی‌وسوم

چند پاراگرافِ آخر از قسمت سی‌ودوم

ملاقات به‌هم خورد و تنها من توانستم به‌مادرم در اندک فرصتی برسانم که چیزی نگوید. او که قبل‌ها هم چندبار بازخواست شده بود، در پیگیری‌های افسران زندان چیزی را بُروز نداده بود. من را هم به‌وسیله معاون زندان و افسر مربوطه با تحدید، بازپرسی کردند و نتیجه‌ای عایدشان نشد. ملاقات را قطع کردند. احمد م.ع. (برادر اسماعیل از اعدامی‌های سیاهکل) که خودش هم در جریانات مسلحانه فعال و زندانی شده بود در جریان قرار گرفت. او مسئول مراجعه به‌افسر نگهبان و حل‌وفصل موضوعات بند ما بود . وی به‌اتفاق آقای حجری به‌«زیر هشت» رفتند و به‌شدت به‌رفتار افسر نگهبان اعتراض کردند و مورد بلعیدن چیزی از جانب مرا رد کرده بودند. با مداخله‌ی رئیس زندان و به‌دستور او ملاقات غیرحضوری را دایر کرده و فقط یک دیده بوسی آخر را اجازه دادند. در داخل بند هم زمزمه اعتصاب و اعتراض پیش آمد که به‌سرانجام نرسید. به‌نظر می‌رسید همه چیز رفع و رجوع شده باشد. با توجه به‌جوّ بند تعداد کمی از افراد در جریان جزئیات حادثه قرار گرفتند. این مورد توسط مسئول زیر هشت بند و آقای حجری مدیریت شد.

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت سی‌ودوم

چند پاراگرافِ آخر از قسمت سی‌ویکم

اولین تبعیدی‌ها از هر دو زندان شماره چهار و سه هم‌زمان فراخوانده شدند و به‌زندان برازجان اعزام شدند. در زندان شماره سه قصر همه‌ی زندانیان برای بدرقه به‌راهرو آمدند و در دو طرف آن صف بستند. با ریتم «هو، هو، هوشی مین» (ضرب تب، تب، تب-تب تب) دست می‌زدند. افرادی که برای اعزام فراخوانده شده بودند، از انتهای صف به‌سمت درِ بند (زیر هشت) حرکت می‌کردند و با تک تک افراد دست می‌دادند و روبوسی می‌کردند. برخی می‌گریستند و برخی یاران هم‌رزم‌شان را در بغل گرفته، می‌فشردند. روحیه همه خیلی بالا بود و با پاسخ رفتاری و کلامی کسانی‌که به‌تبعبد برده می‌شدند، به‌درود می‌گفتند. شعارها از جمله این‌چنین بود: «امید به‌پیروزی آتی خلق قهرمان».

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت سی‌ویکم

چند پاراگرافِ آخر از قسمت سی‌ام

عبدالحسین، مهندس مکانیک و اهل لنگرود؛ مردی دانا و کم صحبت، اما طنزگو بود. او ازهمه‌ی افراد این گروهِ محاکمه مسن‌تر بود. برادرش عبدالرضا بیش‌تر در سایه قرار داشت.

عباس، دانشجوی رشته‌ی دامپزشکی بود. او را از بیرون زندان می‌شناختم. زمانی‌که عباس تحت تعقیب و فراری بود، مدتی با ما زندگی می‌کرد. رابطه ما از طرف او و من لو نرفته بود. خیلی کتک خورده بودم که ارتباطات و اطلاعاتم را بگویم. از ارتباط­های من، فریبرز و احمد با اسم مستعار گفته شده بودند. فریبرز هفته­ی قبل از من دستگیر شده بود و احمد حدود سه سال بعد دستگیر شد.

سی سال بعد، از احترام و اعتبار اجتماعی عباس در ایلام و اصفهان باخبر شدم. من این‌طور خبر شدم که «او که در زندان به‌لحاظ روحی  آسیب دیده بود.» شاید هم به‌این نتیجه رسیده بود که با مبارزه‌ی مسلحانه و سیاسی خداحافظی کند.»

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت سی‌ام

چند پاراگرافِ آخر از قسمت بیستم‌‌ونهم

البته غلام بعد از این مواجهه و توضیح خبری برایم شرح داد که لازم بوده اصل مسئله را با چند نفر درمیان می‌گذاشته و از این دو نفر برای تمایل به‌مشارکت سئوال میکرده که حاضر به‌فرار هستند؟ هر دو نپذیرفته بودند، اما عضو سلول یک (کسی که خبر را به‌ما می‌داد و علی را هم به‌شهادت می‌گرفت) ضمن آرزوی موفقیت، قبول نکرده بود. ولی شخص سلول دیگر اساساً چنین اقدامی را ناموفق و به‌شدت برعلیه جو زندان و در جهت تشدید سرکوب ساواک دیده بود. اما گویا غلام نتوانسته بود که مصلحتی با وی موافقت کند و ذهن او را از این ماجرا پَرت کند. مثلاً خودش را مجاب و موافق با ادله وی نشان دهد. شاید هم با وی بحث کرده بوده که من نمی‌دانم. در واقع، این رفیق ما حرکت را یک جوری «وِتو» کرده بود. اما موجبی برای کسی ایجاد نکرده بود. آن روز و آن شب همه جا را دو بار توسط مسئول بند بازدید کردند. مسئول نگهبان تذکر داد که درِ اتاق‌ها(سلول‌ها) اصلاً بسته نشود.

ادامه مطلب...

* مبارزات کارگری در ایران:

* کتاب و داستان کوتاه:

* ترجمه:


* گروندریسه

کالاها همه پول گذرا هستند. پول، کالای ماندنی است. هر چه تقسیم کار بیشتر شود، فراوردۀ بی واسطه، خاصیت میانجی بودن خود را در مبادلات بیشتر از دست می دهد. ضرورت یک وسیلۀ عام برای مبادله، وسیله ای مستقل از تولیدات خاص منفرد، بیشتر احساس میشود. وجود پول مستلزم تصور جدائی ارزش چیزها از جوهر مادی آنهاست.

* دست نوشته های اقتصادی و فلسفی

اگر محصول کار به کارگر تعلق نداشته باشد، اگر این محصول چون نیروئی بیگانه در برابر او قد علم میکند، فقط از آن جهت است که به آدم دیگری غیر از کارگر تعلق دارد. اگر فعالیت کارگر مایه عذاب و شکنجۀ اوست، پس باید برای دیگری منبع لذت و شادمانی زندگی اش باشد. نه خدا، نه طبیعت، بلکه فقط خود آدمی است که میتواند این نیروی بیگانه بر آدمی باشد.

* سرمایه (کاپیتال)

بمحض آنکه ابزار از آلتی در دست انسان مبدل به جزئی از یک دستگاه مکانیکى، مبدل به جزئی از یک ماشین شد، مکانیزم محرک نیز شکل مستقلی یافت که از قید محدودیت‌های نیروی انسانی بکلى آزاد بود. و همین که چنین شد، یک تک ماشین، که تا اینجا مورد بررسى ما بوده است، به مرتبۀ جزئى از اجزای یک سیستم تولید ماشینى سقوط کرد.

top