rss feed

08 آبان 1397 | بازدید: 3912

سکۀ ضرب شدۀ فمنیسم

نوشته شده توسط رعنا رسولی

femenisme-Iranدر یکی از سفرهایی که به‌شمال می‌رفتیم، دوستی تحلیل می‌کرد که جاده‌ها و اتوبان‌های شمال، که شبیه به‌مارهای خزنده‌اند، در واقع دال‌هایِ مذکری هستند که بکری و پوشیدگیِ طبیعت مادینۀ زندۀ این خطه را می‌شکافند و بدین‌ترتیب راه را برای ورود سرمایه‌داری مردسالارِ مرکزگرایِ سرکوب‌گرِ متمرکزشده در تهران باز می‌کنند. تهران از نظر او مردِ بورژوایِ روسپی‌کنندۀ بی‌سروپایِ ابن‌الوقتی استکه بنیادش برمار‌ـ‌اتوبان‌هایی است در خودش و در بیرون از خودش که به‌رویِ همۀ شهرهایِ اطرافش کشیده شده است

لازم به‌توضیح است‌کهانتشار این مقاله در سایت «رفایت کارگری» به‌معنیِ پذیرش تمام‌وکمال موضوع و حتی شیوه‌ی استدلال و نگارش آن نیست، البته که عکس قضیه هم نمی‌تواند صادق باشد؛ چراکه در چنین صورتی انتشار آن نشانه‌ی بیهودگی است. فراتر از ستم مضاعف بر زنان کارگر و زحمت‌کش در نظام جهان‌گیر و جهان‌گستر سرمایه‌داری، ازآن‌جاکه یکی ویژگی‌های بارز رژیم جمهوری اسلامی زن‌ستیزی آشکار در همه‌ی ابعاد زندگی است، از این‌رو نگارش و انتشار مقالاتی که به‌مسئله‌ی زنان در جامعه‌ی سرمایه‌داری ایران می‌پردازند، بعضاً بسیار فراتر از کنشی تاکتیکی‌ـ‌دمکراتیکْ حتی می‌توانند در راستای کنش‌های استراتژیک‌ـ‌سوسیالیستی نیز مفید و سازنده باشند. انتشار این مقاله از همین دیدگاه نشأت می‌گیرد.

جنبه‌ی مثبت (یا به‌عبارت دقیق‌تر: رسای) مقاله‌ی حاضر، بررسی و نگاه کلی به‌‌تبینات متفاوت و چه‌بسا متناقضی است‌که گروه‌بندی‌های گوناگون به‌‌زن‌ستیزی جمهوری اسلامی، ستم مضاعفِ‌ نظام سرمایه‌داری برزنان کارگر و زحمتکش، و نیز شیوه‌های پیش‌نهادی مقابله‌ی آن‌ها با این معضلات ریشه‌ای است. نویسنده‌ی مقاله براین باور است‌که ‌اغلب قریب به‌اتفاق‌ِ این گروه‌بندی‌ها (حتی آن‌جا که خودرا کمونیست و مارکسیست می‌نامند) با نادیده گرفتن مختصات زمانی‌ـ‌مکانی یا ویژگی تاریخی‌ـ‌اجتماعی‌ـ‌طبقاتی نظام جمهوری اسلامی، ضمن پذیرش کلیت نظام سرمایه‌داریْ بعضی از پدیده‌های این نظام را به‌چالش می‌کشند که در موارد بسیاری نتیجه‌ای جزبازآفرینیِ همین نظام نخواهد داشت.

نکته‌ی منفی (یا به‌عبارت درست‌تر: نارسای) این مقاله، شیوه‌ی عمدتاً (نه مطلقاً) انتزاعی استدلال نویسنده (در استدلال و نگارش)، عدم بررسی اقتصادی‌ـ‌‌‌طبقاتی‌ـ‌اجتماعی دیدگاه‌های مختلف فمینیستی، و نیز عدم ارائه‌ی راه‌کارهای تااندازه‌ای تجربه شده‌ای است که برفرض تکامل و فراگیرین‌شان، دارای پتانسیل سازمان‌یابی سوسیالیستی و انقلابی باشند.

با همه‌ی این احوال، توصیه سایت «رفاقت کارگری» به‌خواننده‌ی مفروضِ این مقاله این است‌که مقاله را با دقت و خصوصاً نقادانه بخواند، حتی‌الامکان یادداشت‌برداری کند و درصورت امکان نکات نقادانه‌ی خویش را برای ما ارسال کند تا در اختیار نویسنده‌ی مقاله نیز قرار بدهیم.

 

 

لینک مقاله: http://refaghatekargari.org/wp-content/uploads/2018/10/Feminism-Sekeye-zarb-shode.pdf

You have no rights to post comments

یادداشت‌ها

خاطرات یک دوست ـ قسمت چهل‌وسوم

چند پاراگرافِ آخر از قسمت چهلم‌ودوم

ساواک برای پائین نگهداشتن آمار زندانی ها ما را به زندان عادی فرستاده بود. صلیب سرخ از طرقی پیگیر شده بود. برای همین دوباره مارا بزندان عمومی (شماره یک) برگرداند. در بار دوم بازدید صلیب سرخ در بند شش زندان شماره یک قصر بودم.

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت چهل‌ودوم

چند پاراگرافِ آخر از قسمت چهل و یکم

درزمان نسبتا طولانی که در این بند بودم چند بار رسولی سر بازجویی که گویا ریاست بر زندانیان و نظارت بر امور و کنش هایشان را به او سپرده بودند به بازدید از بندها آمد. همه را در راهرو به صف می کردند و او در برابر برخی می ایستاد و لوقوضی می گفت و تحدیدی می کرد. فضای آن روزها بشدت متاثر از کشتارها بود و عموما کسی با او بنرمی برخورد نمی نداشت.

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت چهل و یکم

چند پاراگرافِ آخر از قسمت چهلم

نزدیک به چهار سال آشنایی و دوستی های مان بعنوان هم زندانی از عشرت آباد تا بندهای چهار و پنج و شش زندان شماره یک قصر، گستره متنوعی از تجارب را با هم داشتیم. بدون آنکه اختلافات مان در درک و چند و چون مبارزات را در یک کلاسور مشترک ریخته باشیم، اما همواره حسی مثبت و دوستانه را بین مان برقرار کرده بودیم.

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت چهلم

چند پاراگرافِ آخر از قسمت سی‌ونهم

زندان شماره یک قصر سال های 53-54 را در دو مسیر موازی می توانم تصویر کنم؛ یکی تلاشی که می کوشید بهر صورتی شده یک گذشته «شکسته-بسته»از تشکیلات درون زندان را«احیا» کرده و بازسازی کند. بدون آنکه به لحاظ فکری بار تازه ای داشته باشد یا به مسائل تازه طرح شده در جنبش پاسخی روشن و کارآمد بدهد. این بیشتر بیک فرمالیسم «تشکیلاتی»می مانست تا یک جریان با درون مایه ای از اندیشه، نقد، و خلاصه درس گرفتن از ضعف و قوت های جریانات طی شده. همه ی آنهایی که به نوعی هویت طلبی تشکیلاتی مبتلا شده بودند و انقلاب را نه فرآیندی استعلایی نمی دیدند بلکه؛ مسیری تعریف شده یکبار برای همیشه می پنداشتند.

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت سی ونهم

چند پاراگرافِ آخر از قسمت سی‌وهشتم

در جستجوگری و صحبت با افراد بندهای چهارو پنج­و شش تا زمانیکه یکی­دو ماه اول در راهرو بند چهار بودم و بعد به یکی از اتاقهای بند پنج منتقل شدم. در ظهرهای چند روز متوالی که فرصتی بعداز غذا داشتیم و می­شد وقت صحبت کردن داشت، مسعود رجوی با من وقت گذاشت و مفصل از وقایع و تحلیل ها و اشتراک مواضع و رویدادهای منتهی به سرکوب پلیس و موضع شخصی خودش صحبت کرد. میزان علاقه اش به تفصیل این موضوع برایم جای شگفتی داشت. او در جاهایی شروع به انتقاد از خودش بعنوان «رهبری» جریان کرد. گفته های او بیشتر از هر چیزی مرا دچار شگفتی می کرد و درک و جذب مطالبش را برایم سخت می کرد. من هنوز هم نمی فهمم چطور می شود اینقدر راحت راه و روش خطا رفت و بعد نشست و به آن انتقاد کرد و باز هم همان روال را ادامه داد !

ادامه مطلب...

* مبارزات کارگری در ایران:

* کتاب و داستان کوتاه:

* ترجمه:


* گروندریسه

کالاها همه پول گذرا هستند. پول، کالای ماندنی است. هر چه تقسیم کار بیشتر شود، فراوردۀ بی واسطه، خاصیت میانجی بودن خود را در مبادلات بیشتر از دست می دهد. ضرورت یک وسیلۀ عام برای مبادله، وسیله ای مستقل از تولیدات خاص منفرد، بیشتر احساس میشود. وجود پول مستلزم تصور جدائی ارزش چیزها از جوهر مادی آنهاست.

* دست نوشته های اقتصادی و فلسفی

اگر محصول کار به کارگر تعلق نداشته باشد، اگر این محصول چون نیروئی بیگانه در برابر او قد علم میکند، فقط از آن جهت است که به آدم دیگری غیر از کارگر تعلق دارد. اگر فعالیت کارگر مایه عذاب و شکنجۀ اوست، پس باید برای دیگری منبع لذت و شادمانی زندگی اش باشد. نه خدا، نه طبیعت، بلکه فقط خود آدمی است که میتواند این نیروی بیگانه بر آدمی باشد.

* سرمایه (کاپیتال)

بمحض آنکه ابزار از آلتی در دست انسان مبدل به جزئی از یک دستگاه مکانیکى، مبدل به جزئی از یک ماشین شد، مکانیزم محرک نیز شکل مستقلی یافت که از قید محدودیت‌های نیروی انسانی بکلى آزاد بود. و همین که چنین شد، یک تک ماشین، که تا اینجا مورد بررسى ما بوده است، به مرتبۀ جزئى از اجزای یک سیستم تولید ماشینى سقوط کرد.

top