ممنوعیت حزب کمونیست: گامی به سوی دیکتاتوری
ممنوعیت حزب کمونیست در اوکراین
انحلال فراکسیون حزب کمونیست در پارلمان اوکراین (Verkhovna Rada) و آغاز دادگاه بر علیه فعالیت های این حزب، گام دیگری به سوی تقویت دیکتاتوری جناح راست بود که پس از کودتای میدان به واقعیت پیوست.
علیرغم این واقعیت که مبنای رسمی برای ممنوعیت، اتهاماتی است که به برخی از اعضای حزب نسبت داده شده و اصطلاحا جدایی طلب شمرده شده اند؛ اما هیچ شکی نیست که این ممنوعیت سرشتی ایدئولوژیک دارد.
رژیم کیف برعلیه ایدئولوژی مورد نفرتشان یعنی برابری اجتماعی و انترناسیونالیزم می جنگد، نه با یک گروه سیاسی خاص که در حقیقت خطری جدی برای مقامات جدید ندارد. این ممنوعیت یک حزبی نیست که رهبرانش آسوده خاطر در پارلمان نشسته بودند و بعد از کودتا حتی رفقای خودشان را که در ایجاد جمهوری دونسک نقش داشتند، محکوم کردند. این ممنوعیت بر ایدئولوژی کمونیستی است.
ممنوعیت یک حزب سیاسی که صدها هزار اوکراینی به آن رأی داده اند به معنای واقعی کلمه، هیچ ربطی به دموکراسی ندارد. این اقدامی برای محروم کردن نمایندگان سیاسی بخش قابل توجهی از مردم اوکراین است که مدعی ارزش های برابری اجتماعی و دوستی میان مردم هستند و نگرشی مثبت به اتحاد جماهیر شوروی سابق دارند. براساس ادعای «دمکرات های» خودخواندۀ کیف، این بخش از مردم اوکراین حق «حرف زدن» و دخالت در سیاست های دولت را ندارند.
در واقع، حزب سیموننکو (دبیر اول حزب کمونیست اوکراین) با تصویری که کیف میکوشد از «جدایی طلبان ترسناک» بسازد، تفاوت بسیاری دارد. من حتی مواردی را می شناسم که افراد حزب به دلیل «جدایی طلب بودن» از این حزب اخراج شده اند. هیچ شکی نیست که اعضای حزب به طور علنی در مبارزه با دیکتاتوری جناح راست شرکت دارند. اما شکی هم نیست که رهبری حزب می کوشید تا از جنبش توده ایی ضد میدان فاصله بگیرد. در روزهای بحرانی خونتای نظامی کیف، نمایندگان مجلس از طرف KPU (حزب کمونیست اوکراین) که در مجلس ملی حضور داشتند، در حال تدارک قیافهی دموکراسی برای کودتا بودند. به مدت چند ماه چانه زدنهای مبهم و غریبی میان سیموننکو (دبیر اول حزب کمونیست اوکراین) و مقامات جدید جریان داشت. در طول این ماه ها، تخریب دفاتر منطقه ای و شهرستان های حزب ، آزار و اذیت و حتی قتل کمونیست های معمولی رخ داد.
شبه نظامیانِ فوق دست راستی، تحت حمایت مقامات جدید، هرگونه فعالیت علنی و عمومی را برای چپ غیرممکن ساختند. براساس عقل سلیم حضور حزب کونیست در پارلمان در چنین شرایطی مضحکه ای بیش نبود. بنابراین ممنوعیت رسمی [برای فعالیت های چپ] معنائی جز قانونی کردن چیزی ندارد که از پیش عملی شده است: امروز فعالیت نیروهای چپگرا در اوکراین تنها در شکل پنهان و نیمه پنهان ممکن است.
جای تعجب نیست که رژیم خود را آماده میکند تا هرگونه تظاهرات اجتماعی را الهام گرفته از سرویس های ویژۀ روسیه اعلام کند. در واقع، آن چپی که آرام ننشسته [و به وضعیت کودتائی تن نداده است] مدتی طولانی است که دارد سرکوب می شود. رهبری حزب کمونیست امیدوار بود که «اوضاع آرام بگیرد»، ولی چنین اتفاقی نیفتاد.
البته تصویر و چشم اندازهای KPU (حزب کمونیست اوکراین) از یک حزب کمونیست تصویر و چشم اندازهای بسیار متفاوتی از تصویر حزب نزد مارکس و لنین، چه گوارا و هوشی مین، مائو تسه تونگ و آنتونیو گرامشی بودند. حزب کمونیست اوکراین حزبی بود با رهبری فاسد و پوسیده که کاملا در سیستم سرمایه داری اوکراین ادغام شده بود و در مراحل مختلف نیز با تیموشنکو و یانوکوویچ همکاری داشت. حزب کمونیست اوکراین حزبی لنگ و منفعل بود که [حتی] نمی توانست حوزه های بالای بورژوازی اوکراین را بترساند یا تاثیری روی آن بگذارد. و البته این حزب در بی اعتبار ساختن آرمان ها و ایده های چپ در اوکراین تاثیر بسزائی داشته است.
اما اشتباه بزرگی است اگر فکر کنیم که ممنوعیت حزب کمونیست «راه را برای چپ حقیقی هموار خواهد کرد»، همانطور که نماینده یک گروه تروتسکیستی کوچک در شبکۀ اجتماعی نوشته است. شاید افرادی براین باور بودند که هیتلر با ممنوعیت حزب سوسیال دموکرات آلمان، «راه را برای چپ حقیقی باز کرد». در واقع، در آلمان سال 1930 یا در اوکراین مدرن ممنوعیت یک حزب کمونیستی «بنجل»، نه تنها راه برای برای چپ [واقعی] باز نکرد، بلکه راه را برای دیکتاتوری دست راستی ها هموارتر نمود.
بدیهی است که اسپین دکترهای (مهندسین افکار) رژیم کیف ممکن است برای انتخابات حتی یک حزب چپ «اوکراینی» در مجلس ایجاد کنند و چه بسا پستهایی هم به آن ها اعطا کنند. اما این بازی تنها سرپوشی برای دیکتاتوری جناح راست است. و نقش سیاسی چنین حزبی بدتر و نفرت انگیز تر از حزب سیموننکو (با تمام معایبی که آن وجود دارد) خواهد بود.
برای چپ در اوکراین این دوره، هیچ وظیفه ای خطیر و حساس تر از سرنگونی الیگارش ها و ملی گرایان وجود ندارد، پایان دادن به جنگ شرم آور رژیم علیه مردم خودی در دنباس، و تقدیم تمام مناطق اوکراین به مردم، با فرصتی دمکراتیک برای حق تعیین سرنوشت. کسانی که اهداف و مقاصد دیگری دارند، خود را حتی چپ هم نمی توانند بنامند، چه رسد به سوسیالیست یا کمونیست. وظیفه امروز چپ، براساس تعریفی که از آن داریم، باید مبارزه با فاشیسم و دیکتاتوری جناح راست باشد که از طرف آمریکا حمایت می شوند. چپ باید از شورش مردم [سرزمین] خودش در برابر ظلم و ستم خودکامگان و مستبدان نئولیبرالـناسیونالیست حمایت کند.
آیا حزب کمونیست با این معیارها مطابقت دارد؟ در مورد رهبری حزب ـ قطعا نه. اما برای اعضای معمولی، پاسخ تقریباً مثبت است. شاید ممنوعیت رسمی این حزب، اثرات مثبتی بر حزب سیموننکو داشته باشد؟ به طور مثال ممکن است رهبران بورژوامآب در احزاب چپ ساختگی در چهارچوب استراتژی سیاسی دولت کیف حل شوند ـ یا مانند نخست وزیر سابق (Mykola Azarov) برای گذران دوران بازنشستگی به جایی راحت همچون اتریش بروند؟
ممنوعیت حزب بعضی چیزها را برای نخبگان سیاسی KPU که موقعیتشان برای آنها امکان خریدن کاخ و لیموزین فراهم میکرد، به امری غیرممکن تبدیل می کند. آیا حزب کمونیست به طور مخفیانه به بقای خود ادامه خواهد داد و خودرا از [شر] جاه طلبان خودخواه رها خواهد کرد؟ پاسخ این سؤال را در عمل خواهیم دید. ما، در این رابطه، برای نیروهای سالم حزبی آرزوی موفقیت می کنیم. حمایت رفیقانۀ تشکیلات ما همیشه در جانب شما خواهد بود.
توضیح مترجم:
1ـ به نظر من بهتر بود که ویکتور شاپینف دربارۀ «فرصتی دمکراتیک برای حق تعیین سرنوشت» و همچنین مفهوم «دیکتاتوری» بیشتر توضیح می داد تا مواضع او با مواضع بورژوازی ترانسـآتلانیک که البته دموکرات هم هستند، یکسان فهم نشود. این درست است که شاپینف به درستی به حمایت دولت آمریکا از فاشیست ها اشاره می کند؛ اما بهتر بود توضیح می داد که دموکراسی به هرصورت چهرۀ دیگری از فاشیسم است و ازآنجا که همین دموکرات ها هستند که فاشیست های اوکراین را حمایت میکنند؛ پس، فاشیسم نیز چهرۀ دیگری از دموکراسی است.
2ـ گرچه طبق نظر شاپیف این درست است که «وظیفه امروز چپ، ...، باید مبارزه با فاشیسم و دیکتاتوری جناح راست باشد که از طرف آمریکا حمایت می شوند» و گرچه مبارزهی ضدفاشیستی در حاکمیت فاشیسم می تواند بار و فضای سوسیالیستی هم داشته باشد؛ اما لحظه ای نباید فراموش کرد که این بار و فضا بدون سازمانیابی کمونیستی آگاهانۀ مردم کارگر و زحمتکش و بدون صف مستقل طبقۀ کارگر و کمونیست ها احتمال موفقیت چندانی ندارد.
منبع: سایت بوروتبا http://borotba.org/ban_on_the_communist_party-_a_step_towards_dictatorship._by_victor_shapinov.html
زبان اصلی: روسی
ترجمه از نسخه: انگلیسی
نوشته: ویکتور شاپینوف
ترجمه: پویان فرد
یادداشتها
خاطرات یک دوست ـ قسمت سیوهفتم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیوششم
در زندان بسرعت با بزرگان جنبش چریکی از نزدیک محشور شدم. اولین چیزهایی که آموختم مسائل «سازمانی» بود. جنبش چریکی در نوباوگی عملی خودش سخت تحت ضربات سرکوب قرار گرفته و نیروهایش را به نوعی میشود گفت«تلفات» داده بود. کثرت دستگیریها، علیرقم مقاومتهای ستایش انگیز بسیاری در بازجوییها؛ مانع از هدر دهی نیروهایی نشد که قرار بود رهبری و استخوانبندی این جنبش را حفظ و صیانت کنند. در تحلیلهای بعدی؛ چه در زندان و چه در درون گروههای چریکی انجام شده توجه کمی را به نقش ضعفهای سازمان نیافتگی و خلعهای آسیب پذیر آن کردند. در حالیکه هر چقدر مبارزه سهمگینتر و هرچقدر سرکوبها سبوئانهتر باشد اهمیت سازمانیافتگی دم افزون تر میشود. در حقیقت اگر سلاح درک حقایق مبارزات انقلابی فلسفه و منطق «ماتریالیستی-دیالکتیکی» است؛ سلاح مقابله با نظامهای سرکوبگر و پلیسی «سازمان» است. آن هم از منظر «سازمان پذیری» نیروهای انقلابی. درباره این مقوله در جاهای دیگری به قوت پرداخته ایم.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیوششم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیوپنجم
[به«نظرم» عموئی یک تودهای تمام عیار است. و با همه توان در خدمت «آرمانهای»پایهای حزبش و از همین منظر است که در نقل وقایع قلم زده است. کتاب «دُرد زمانه» بهقوت و دقت این سوگیری کاملاً جانبدارانه را بیان و عیان میکند. در نتیجه آنچه عمویی در این کتابش هم آورده پر رنگ کردن و ارج نهادن بههمان قداست متحزب خود اوست. شاید تنها حُسن و قبح کتابش هم در همین باشد. (درباره شناخت و تحلیل تاریخی حزب توده در مقام دیگر باید نوشت، که جای خود را درکارهایم دارد). در این بخش از خاطرات تنها بهوقایع زندان از دید عمویی در این کتاب اشاره میکنم، ددر نوشته عمویی «وقایع تقطیع و گزینش شده» آمده. او با یادآوری جریانسازی، تودهای بودنش و ضد جریان اصلی «چریکی» این رویداد را شرح داده و اوصافی دارد].
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیوپنجم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیوچهارم
یکی از سرگرمیها آنروزهای سلول انفرادی در پس حوداث خونبار مقاومت «کتاب گویی» برای جمع هم بندیها بود. من داستان کوتاهی از ماکسیم گورکی را برای جمع تعریف(بازخوانی ذهنی) کردم که مورد استقبال و تحسین (شخصیتهای مطرح«چپ») قرار گرفت. در این قصه کوتاه نویسندهای(که بنظر خود ماکسیم است) با انقلابیای(که به مشخصات لنین) است بر میخورد. انقلابی نویسنده را مورد سئوالاتی قرار میدهد و او را بسوی نوعی خودکاوی و خودشناسی از جنس «خودآگاهی» اجتماعی سوق میدهد. گفتگو در فضایی اتفاق می افتد که نویسندهی داستان سرمست از موفقیتهای حرفهایش پس از نشر و استقبال اثریست که به تازهگی منتشر کرده میباشد.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیوچهارم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیوسوم
رئیس ساواک آمد و بهبازجو چیزهایی گفت، و او هم دستور فلک کردن مرا داد. این تجربهی تازهای بود از کتک خوردن. یک چوب بهطول بیش از یک متر و بهقطر حدود پنج سانت، از دو سرش یک طناب کتانی ضخیم گذرانده بودند. شبیه یک کمان، اما با آزادی بیش از طول طناب. دو پا را از مچ بین چوب و طناب میگذاشتند و چوب را میپیچاندند تا پا بین طناب و چوب صفت میشد. شکنجهشونده روی زمین بهپشت قرار داشت و چوبِ فلک در دست دو نفر بود که ایستاده بودند. کفِ پا آمادهی شلاق خوردن بود؛ و شلاق هم همان کابل برق چند لایه بود. تعدادی زدند، اما خیلی ادامه ندادند. چوب را شُل کردند و پاهای کبود و ورم کرده آزاد شد. اینجا دیگر مثل بازجوییهای اوین دستور «پاشو راه برو» در کار نبود. جالب اینکه چشمبند و دستبند دوباره بهکار گرفته شد. اینبار یک پابند هم بهپاها زدند. وسیلهای مثل دستبند، اما ضخیمتر و با زنجیری بلندتر، بهحدی که میتوانستی فقط قدمهای کوتاه برداری.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیوسوم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیودوم
ملاقات بههم خورد و تنها من توانستم بهمادرم در اندک فرصتی برسانم که چیزی نگوید. او که قبلها هم چندبار بازخواست شده بود، در پیگیریهای افسران زندان چیزی را بُروز نداده بود. من را هم بهوسیله معاون زندان و افسر مربوطه با تحدید، بازپرسی کردند و نتیجهای عایدشان نشد. ملاقات را قطع کردند. احمد م.ع. (برادر اسماعیل از اعدامیهای سیاهکل) که خودش هم در جریانات مسلحانه فعال و زندانی شده بود در جریان قرار گرفت. او مسئول مراجعه بهافسر نگهبان و حلوفصل موضوعات بند ما بود . وی بهاتفاق آقای حجری به«زیر هشت» رفتند و بهشدت بهرفتار افسر نگهبان اعتراض کردند و مورد بلعیدن چیزی از جانب مرا رد کرده بودند. با مداخلهی رئیس زندان و بهدستور او ملاقات غیرحضوری را دایر کرده و فقط یک دیده بوسی آخر را اجازه دادند. در داخل بند هم زمزمه اعتصاب و اعتراض پیش آمد که بهسرانجام نرسید. بهنظر میرسید همه چیز رفع و رجوع شده باشد. با توجه بهجوّ بند تعداد کمی از افراد در جریان جزئیات حادثه قرار گرفتند. این مورد توسط مسئول زیر هشت بند و آقای حجری مدیریت شد.
ادامه مطلب...* مبارزات کارگری در ایران:
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»- قسمت دوم
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»
- بیانیه شماره دوم کمیته دفاع از کارگران اعتصابی
- تشکل مستقلِ محدود یا تشکل «گسترده»ی وابسته؟!
- این یک بیانیهی کارگری نیست!
- آیا کافکا بهایران هم میرود تا از هفتتپه بازدید کند !؟
- نامهای برای تو رفیق
- مبارزه طبقاتی و حداقل مزد
- ما و سوسیال دمکراسی- قسمت اول
- تجمع اول ماه می: بازخوانی مواضع
- از عصیان همگانی برعلیه گرانی تا قیام انقلابی برعلیه نظام سرمایهداری!؟
- ائتلاف مقدس
- وقتی سکه یک پول سیاه است!
- دو زمین [در امر مبارزهی طبقاتی]
- «شوراگراییِ» خردهبورژوایی و اسماعیل بخشی
- در مذمت قیام بیسر!
- هفتتپه، تاکتیکها و راستای طبقاتی
- تقاضای حکم اعدام برای «جرجیس»!؟
- سکۀ ضرب شدۀ فمنیسم
- نکاتی درباره اعتصاب معلمان
- تردستی و تاریخ، در نقد محمدرضا سوداگر و سید جواد طباطبایی
- دختران مصلوب خیابان انقلاب
- «رژیمچنج» یا سرنگونی سوسیالیستی؟!
- هفتتپه و پاسخی دوستانه بهسؤال یک دوست
- اتحادیه آزاد در هفتتپه چکار میکند؟
- دربارهی جنبش 96؛ سرنگونی یا انقلاب اجتماعی!؟
- دربارهی ماهیت و راهکارهای سیاسیـطبقاتی جنبش دیماه 96
- زلزلهی کرمانشاه، ستیز جناحها و جایگاه چپِ آکسیونیست!؟
- «اتحادیه مستقل کارگران ایران» از تخیل تا شایعه
- هزارتوی تعیین دستمزد در آینه هزارتوی چپهای منفرد و «متشکل»
- شلاق در مقابله با نوزایی در جنبش کارگری
- اعتماد کارگران رایگان بهدست نمیآید
- زحمتکشان آذری زبان در بیراههی «ستم ملی»
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت دوم)
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت اول)
- در اندوه مرگ یک رفیق
- دفاع از جنبش مستقل کارگری
- اطلاعیه پایان همکاری با «اتحاد بینالمللی در حمایت از کارگران در ایران»
- امضا برعلیه «دولت»، اما با کمک حکومتیان ضد«دولت»!!
- توطئهی خانه «کارگر»؛ کارگر ایرانی افغانیتبار و سازمانیابی طبقاتی در ایران
- تفاهم هستهای؛ جام زهر یا تحول استراتژیک
- نه، خون کارگر افغانی بنفش نیست؟
- تبریک بهبووورژواهای ناب ایرانی
- همچنان ایستاده ایم
- دربارهی امکانات، ملزومات و ضرورت تشکل طبقاتی کارگران
- من شارلی ابدو نیستم
- دربارهی خطابیه رضا رخشان بهمعدنچیان دنباس
- قطع همکاری با سایت امید یا «تدارک کمونیستی»
- ایجاد حزب کمونیستی طبقهی کارگر یا التجا بهنهادهای حقوقبشری!؟
- تکذیبیه اسانلو و نجواهای یک متکبر گوشهنشین!
- ائتلافهای جدید، از طرفداران مجمع عمومی تا پیروان محجوب{*}
- دلم برای اسانلو میسوزد!
- اسانلو، گذر از سوءِ تفاهم، بهسوی «تفاهم»!
- نامهی سرگشاده بهدوستانم در اتحاد بینالمللی حمایت از کارگران
- «لیبر استارت»، «کنفرانس استانبول» و «هیستادروت»
- «لیبر استارت»، «سولیداریتیسنتر» و «اتحاد بینالمللی...»
- «جنبش» مجامع عمومی!! بورژوایی یا کارگری؟
- خودشیفتگی در مقابل حقیقت سخت زندگی
- فعالین کارگری، کجای این «جنبش» ایستادهاند؟
- چکامهی آینده یا مرثیه برای گذشته؟
- کندوکاوی در ماهیت «جنگ» و «کمیتهی ضدجنگ»
- کالبدشکافی یک پرخاش
- توطئهی احیای «خانهکارگر» را افشا کنیم
- کالبدشکافیِ یک فریب
- سندیکای شرکت واحد، رفرمیسم و انقلاب سوسیالیستی
* کتاب و داستان کوتاه:
- دولت پلیسیجهانی
- نقد و بازخوانى آنچه بر من گذشت
- بازنویسی کاپیتال جلد سوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد دوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد اول، ایرج اسکندری
- کتاب سرمایهداری و نسلکشی ساختاری
- آگاهی طبقاتی-سوسیالیستی، تحزب انقلابی-کمونیستی و کسب پرولتاریایی قدرت...
- الفبای کمونیسم
- کتابِ پسنشینیِ انقلاب روسیه 24-1920
- در دفاع از انقلاب اکتبر
- نظریه عمومی حقوق و مارکسیسم
- آ. کولنتای - اپوزیسیون کارگری
- آخرین آواز ققنوس
- اوضاعِ بوقلمونی و دبیرکل
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- آغاز پرولترها
- آیا سایهها درست میاندیشند؟
- دادگاه عدل آشکار سرمایه
- نبرد رخساره
- آلاهو... چی فرمودین؟! (نمایشنامه در هفت پرده)
- اعتراض نیروی کار در اروپا
- یادی از دوستی و دوستان
- خندۀ اسب چوبی
- پرکاد کوچک
- راعش و «چشم انداز»های نوین در خاورسیاه!
- داستان کوتاه: قایق های رودخانه هودسون
- روبسپیر و انقلاب فرانسه
- موتسارت، پیش درآمدی بر انقلاب
- تاریخ کمون پاریس - لیسا گاره
- ژنرال عبدالکریم لاهیجی و روزشمار حمله اتمی به تهران
* کارگاه هنر و ادبیات کارگری
- شاعر و انقلاب
- نام مرا تمام جهان میداند: کارگرم
- «فروشنده»ی اصغر فرهادی برعلیه «مرگ فروشنده»ی آرتور میلر
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- و اما قصهگوی دروغپرداز!؟
- جغد شوم جنگ
- سرود پرولتاریا
- سرود پرچم سرخ
- به آنها که پس از ما به دنیا می آیند
- بافق (کاری از پویان و ناصر فرد)
- انقلابی سخت در دنیا به پا باید نمود
- اگر کوسه ها آدم بودند
- سوما - ترکیه
- پول - برتولت برشت
- سری با من به شام بیا
- کارل مارکس و شکسپیر
- اودسای خونین
* ترجمه:
- رفرمیستها هم اضمحلال را دریافتهاند
- .بررسی نظریه انقلاب مداوم
- آنتونیو نگری ـ امپراتوری / محدودیتهای نظری و عملی آتونومیستها
- آیا اشغال وال استریت کمونیسم است؟[*]
- اتحادیه ها و دیکتاتوری پرولتاریا
- اجلاس تغییرات اقلیمیِ گلاسکو
- اصلاحات اقتصادی چین و گشایش در چهلمین سال دستآوردهای گذشته و چالشهای پیشِرو
- امپراتوری پساانسانی سرمایهداری[1]
- انقلاب مداوم
- انگلس: نظریهپرداز انقلاب و نظریهپرداز جنگ
- بُرهههای تاریخیِ راهبر بهوضعیت کنونی: انقلاب جهانی یا تجدید آرایش سرمایه؟
- بوروتبا: انتخابات در برابر لوله تفنگ فاشیسم!
- پناهندگی 438 سرباز اوکراینی به روسیه
- پیدایش حومه نشینان فقیر در آمریکا
- پیرامون رابطه خودسازمانیابی طبقه کارگر با حزب پیشگام
- تأملات مقدماتی در مورد کروناویروس و پیآیندهای آن
- تاوان تاریخی [انقلابی روسیه]
- تروریسم بهاصطلاح نوین[!]
- جنبش شوراهای کارخانه در تورین
- جنبش مردم یا چرخهی «سازمانهای غیردولتی»
- جوانان و مردم فقیر قربانیان اصلی بحران در کشورهای ثروتمند
- چرا امپریالیسم [همواره] بهنسلکشی باز میگردد؟
- دستان اوباما در اودسا به خون آغشته است!
- رهایی، دانش و سیاست از دیدگاه مارکس
- روسپیگری و روشهای مبارزه با آن
- سرگذشت 8 زن در روند انقلاب روسیه
- سقوط MH17 توسط جنگنده های نیروی هوائی اوکراین
- سکوت را بشکنید! یک جنگ جهانی دیگر از دور دیده میشود!
- سه تصویر از «رؤیای آمریکایی»
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- شاعر و انقلاب
- فساد در اتحادیههای کارگری کانادا
- فقر کودکان در بریتانیا
- قرائت گرامشی
- کمون پاریس و قدرت کارگری
- گروه 20، تجارت و ثبات مالی
- لایحه موسوم به«حق کار»، میخواهد کارگران را بهکشتن بدهد
- ماركس و خودرهایی
- ماركسیستها و مذهب ـ دیروز و امروز
- مانیفست برابری فرانسوا نوئل بابوف معروف بهگراکوس[1]
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- ملاحظاتی درباره تاریخ انترناسیونال اول
- ممنوعیت حزب کمونیست: گامی به سوی دیکتاتوری
- نقش کثیف غرب در سوریه
- نگاهی روششناسانه بهمالتیتود [انبوه بسیارگونه]
- واپسین خواستهی جو هیل
- واپسین نامهی گراکوس بابوف بههمسر و فرزندانش بههمراه خلاصهای از زندگی او
- ویروس کرونا و بحران سرمایه داری جهانی
- یک نگاه سوسیالیستی بهسرزمینی زیر شلاق آپارتاید سرمایه