rss feed

13 ارديبهشت 1399 | بازدید: 2470

مبارزه طبقاتی و حداقل مزد

نوشته شده توسط رضا کریم پور

کالبد کالاهای با کاربردهای گوناگون اطرافمان همانند چارچوبی، کار انسانی ساده، فارغ از نوع آن را دربرمی‌گیرند و مجموع ثروت اجتماعی را می‌سازند. رقابت، عرضه و تقاضا، انحصار و عوامل زیاد دیگری روي تغییر قیمت کالاها تاثیر می‌گذارند اما آنچه بنیان قیمت کالا را می‌سازد، مقدار کاری است که به طور میانگین در جامعه‌ی مشخصی برای تولید آن لازم است. به چنین بنیانی براي قیمت، «ارزش» گفته می‌شود. کل کاری که برای تولید یک لباس لازم است ارزش آن را تعیین می‌کند.

 

مبارزه طبقاتی و حداقل مزد

 نگاهی تأییدآمیز به‌‌این مقاله:

مقاله‌ی بسیار گویا و قابل تأملی است. چراکه روی «ایجاد تشکل­ های مستقل کارگری در محیط کار» تأکید می‌کند؛ تشکلی را درنظر دارد که «با غلبه بر رقابت میان کارگران در بستر فعالیتی ادامه ­دار و صبورانه، در برابر تهاجم هر روزه­ ی سرمایه ­داران در قالب بیکارسازی­ ها، فشرده کردن معیشت کارگران، نادیده­ گرفتن امنیت جانی کارگران... در محیط کار» سازمان می‌یابد؛ این امرِ سترگ را «در دستور کار کارگران پیشرو» می‌گذارد؛ به‌طور ضمنی مشخصه‌ی «پیشرو» بودن کارگران را تلاش مؤثر و نتیجه‌بخش در همین راستا برآورد می‌کند؛ و بالاخره باوری به «ایجاد تشکل­ سراسری» خارج از محیط کار به‌منظور «پیوند با گروه­ های اجتماعی ناراضی» ندارد.

به‌نظر ما این مقاله زیباتر می‌شد، اگر تأکید می‌کرد که کشف «راز ارزش ­افزایی سرمایه» در تناسب با وضعیت امروز جهانی و «شناخت دستاوردهای تاریخی تئوریک مبارزه‌ی» طبقاتی و ازجمله مبارزات کارگری، منهای بعضی استثناهای آموزش‌یافته‌ی نادرِ کارگری، به‌واسطه‌ی خودبیگانه‌کنندگی فروش نیروی‌کار، اساساً وظیفه‌ی روشن‌فکران سوسیالیستِ انقلابی است؛ و شرط نظری‌ـ‌عملی سوسیالیست انقلابی بودن نیز ‌کشف همین مسائل طبقاتی و انقلابی است.

تأکید مؤکد براین حقیقت نیز ضروری است که بعید به‌نظر می‌رسد که این‌گونه دست‌آوردهای طبقاتی و درعین‌حال انقلابی بدون ارتباط و تبادل رفیقانه، عاطفی، هم‌دلانه، عملی و مستمر با کارگران دست‌ یافتنی باشد.

    دانلود

You have no rights to post comments

یادداشت‌ها

خاطرات یک دوست ـ قسمت بیست‌وسوم

دو پاراگرافِ آخر از قسمت بیستم‌‌ودوم

انگار نه انگار که ما دستگیر شدیم و باید بلافاصه به اتاق شکنجه برده می شدیم و کتک مان میزدند. ساعت ها بکندی اما طولانی میگذشت. پس چرا در اول دستگیر اون وحشی بازی خشونت بار را درآوردند. زمان خیلی به کندی میگذشت. آفتاب بالا آمده بود. گرما کمی که از تابش آفتاب بود سرمای تنم را کم کرد. سیگاری بکسانی که میخواستن داده شد. یکی یکی دستشویی بردن. با دستنبد از جلو چقدر احساس چالاکی داشتم. میشد شلوارم را پائین و بالا بکشم و بعدش دستم  را بشورم. دهانم را آب گرداندانم. چانه و سرم در حرکات شتشو درد داشت.

ادامه مطلب...

دنباله‌ی کوه‌پیمایی با نوه‌ها و گپ‌وگفت درباره‌ی «مؤلفه»[در جنبش]

این یک مقاله‌ی تحلیلی نیست. نگاهی مادرانه است، برخاسته از درد و دغدغه‌ی

پُر رنج شهریور و مهر 1401 تاکنون

                                                                                                                  *****

ـ خانوم دکتر این چیه، چقدر خوشمزه‌ ست؟ یادمون بدین با چی درست کردین؟

ـ نوش بشه بهتون زری جون، موادش هویج و کدو و سیب‌زمینی رنده شده، تخم مرغ، نمک و فلفل و نون. البته برای شما جوونا خیارشور هم توی لقمه‌هاتون گذاشتم.

ـ واا، چه راحت. پس منم میتونم درست کنم.

ـ زری جون مامان بزرگم یه آشپز بی نظیرِ توی خانواده و فامیله!

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت بیست‌ودوم

دو پاراگرافِ آخر از قسمت بیستم‌‌ویکم

در این نیمه شب یازدهم شهریور کوچه نقاشهای خیابان لُرزاده در ازدحام بی نظیری از مردم انباشه بود. اکثراً لباس راحتی خانه دربر داشتند. همسایگان قسمت پائین کوچه به بالاتر آمده بودند. همه در جوّی از حیرت و تک توک در اعتراض بودند. مأمورین در جواب «اینا چکار کردن مگه؟» میگفتند «خرابکارند» میخواستن محله شما رو بفرستن رو هوا.

ادامه مطلب...

پرسشی از مقوله‌ی [مؤلفه در جنبش]

در باره سنت باید معنی «سیرت» و «طبیعت» جنبشهای مردمی یا همونطور که شما گفتی (جنبش های توده ای) را از دو منظر دید؛ اول «رویّه و روشِ» تاکنونی رویدادها یا همان جنبشها، دوم به معنی «وجه ضروری تغییر» یا دقیقتر «وجه لازمِ حرکت».

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستم‌ویکم

دو پاراگرافِ آخر از قسمت بیستم

بخصوص کار تیمی هدف تبلیغی برای حرکت های«توده ای» را نیز همیشه منظور نظر خودش داشت. معمولا برای تیم های نظامی امکان حضور هر دو عرصه کارچریکی و کار تبلیغی درمیان توده های کارگری و یا دانشجویی وجود نداشت. مسئله ای که بعنوان یک تناقض تکنیکی و تاکتیکی تا آخر بهمراه فعالیت های سیاسی مخفیانه برای چریک­های شهری م. ل. باقی ماند. این صرف نظر از گرایشات طبقاتی نهفته در اینگونه مبارزات است که جای خودش را دارد.

ادامه مطلب...

* مبارزات کارگری در ایران:

* کتاب و داستان کوتاه:

* ترجمه:


* گروندریسه

کالاها همه پول گذرا هستند. پول، کالای ماندنی است. هر چه تقسیم کار بیشتر شود، فراوردۀ بی واسطه، خاصیت میانجی بودن خود را در مبادلات بیشتر از دست می دهد. ضرورت یک وسیلۀ عام برای مبادله، وسیله ای مستقل از تولیدات خاص منفرد، بیشتر احساس میشود. وجود پول مستلزم تصور جدائی ارزش چیزها از جوهر مادی آنهاست.

* دست نوشته های اقتصادی و فلسفی

اگر محصول کار به کارگر تعلق نداشته باشد، اگر این محصول چون نیروئی بیگانه در برابر او قد علم میکند، فقط از آن جهت است که به آدم دیگری غیر از کارگر تعلق دارد. اگر فعالیت کارگر مایه عذاب و شکنجۀ اوست، پس باید برای دیگری منبع لذت و شادمانی زندگی اش باشد. نه خدا، نه طبیعت، بلکه فقط خود آدمی است که میتواند این نیروی بیگانه بر آدمی باشد.

* سرمایه (کاپیتال)

بمحض آنکه ابزار از آلتی در دست انسان مبدل به جزئی از یک دستگاه مکانیکى، مبدل به جزئی از یک ماشین شد، مکانیزم محرک نیز شکل مستقلی یافت که از قید محدودیت‌های نیروی انسانی بکلى آزاد بود. و همین که چنین شد، یک تک ماشین، که تا اینجا مورد بررسى ما بوده است، به مرتبۀ جزئى از اجزای یک سیستم تولید ماشینى سقوط کرد.

top