rss feed

عنوان تاریخ
بازخوانی نقادانه‌ی مقاله‌ی «دیدگاه تروتسکی درباره‌ی ماتریالیسم دیالکتیک» 29 آذر 1402
رضا پهلوی و اپوزیسیون دستِ راستی 27 بهمن 1401
شعری که شعر نیست! 15 شهریور 1400
«جنگ» بایدن/ترامپ صورتکی که با عنوان «ترامپیسم» ظاهر می‌شود 12 آبان 1399
کووید 19 و کار کودکان؛ دوران همه‌گیری کرونا-دورانی برای اقدام 21 مهر 1399
بازخوانی مقاله‌ی یک استاد 11 تیر 1399
رضا جان، تند رفتی! پاسخ به‌نوشته رضا رخشان (با عنوان از پروکاتور تا آژیتاتور که در فیس‌بوک منتشر شد) 10 تیر 1399
هفت نکته درباره‌ی مینیاپولیس، وحشی‌گری پلیس و مبارزه‌ی طبقاتی 23 خرداد 1399
طبقه و مبارزه‌ی طبقاتی در چین امروز 26 ارديبهشت 1399
کتاب سرمایه‌داری و نسل‌کشی ساختاری 11 فروردين 1399
کدام جنایت غم‌انگیزتر است؟ سرنگونی هواپیما یا ده‌ها هزار کودک خیابانی؟ 16 بهمن 1398
تحریم‌ها به‌مثابه‌ی سلاح کشتار جمعی: جنگ آمریکا برعلیه ونزوئلا 22 خرداد 1398
وقتی سکه یک پول سیاه است! 19 ارديبهشت 1398
اسرائیل در وضعیت کنونی خود نباید وجود داشته باشد 07 ارديبهشت 1398
چند مصاحبه با زنان طبقه کارگر در غرب لندن ـ قسمت سوم 24 اسفند 1397
کتابِ پس‌نشینیِ انقلاب روسیه 24-1920 01 اسفند 1397
دو زمین [در امر مبارزه‌ی طبقاتی] 01 اسفند 1397
دست‌ها از ونزوئلا کوتاه! 16 بهمن 1397
«شوراگراییِ» خرده‌بورژوایی و اسماعیل بخشی 03 بهمن 1397
در مذمت قیام بی‌سر! 28 دی 1397

یادداشت‌ها

خاطرات یک دوست ـ قسمت بیست‌ودوم

دو پاراگرافِ آخر از قسمت بیستم‌‌ویکم

در این نیمه شب یازدهم شهریور کوچه نقاشهای خیابان لُرزاده در ازدحام بی نظیری از مردم انباشه بود. اکثراً لباس راحتی خانه دربر داشتند. همسایگان قسمت پائین کوچه به بالاتر آمده بودند. همه در جوّی از حیرت و تک توک در اعتراض بودند. مأمورین در جواب «اینا چکار کردن مگه؟» میگفتند «خرابکارند» میخواستن محله شما رو بفرستن رو هوا.

ادامه مطلب...

پرسشی از مقوله‌ی [مؤلفه در جنبش]

در باره سنت باید معنی «سیرت» و «طبیعت» جنبشهای مردمی یا همونطور که شما گفتی (جنبش های توده ای) را از دو منظر دید؛ اول «رویّه و روشِ» تاکنونی رویدادها یا همان جنبشها، دوم به معنی «وجه ضروری تغییر» یا دقیقتر «وجه لازمِ حرکت».

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستم‌ویکم

دو پاراگرافِ آخر از قسمت بیستم

بخصوص کار تیمی هدف تبلیغی برای حرکت های«توده ای» را نیز همیشه منظور نظر خودش داشت. معمولا برای تیم های نظامی امکان حضور هر دو عرصه کارچریکی و کار تبلیغی درمیان توده های کارگری و یا دانشجویی وجود نداشت. مسئله ای که بعنوان یک تناقض تکنیکی و تاکتیکی تا آخر بهمراه فعالیت های سیاسی مخفیانه برای چریک­های شهری م. ل. باقی ماند. این صرف نظر از گرایشات طبقاتی نهفته در اینگونه مبارزات است که جای خودش را دارد.

ادامه مطلب...

مهمانی تولد مامان سحر و جمع دوستان صابر و (نشریه غیررسمی «بولتن دانشجو»)

ـ ماهی جون بچه­ها رو که بهتون معرفی کردم؟

ـ آره صابر جون معرفیت کامل بود عزیزم، البته بعضی هاشون رو از قبل میشناختم.

ـ خانم دکتر جان؛ اجازه میدین مهمونی رو به نشست تبادل فکری تبدیل کنیم(خنده جمعی).

ـ صاحب خونه باید اجازه بده جونم، من خودم مهمونم. سحر جون ببین بچه ها چی میگن مادر.

ـ مادر جون برنامه را صابر گذاشته، من حرفی ندارم. فقط بشرط اینکه شما رو خسته نکنن.

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستم

دو پاراگرافِ آخر از قسمت نوزدهم

این چمدانها را در اتاقمان زیر تختخواب آهنی نسبتا بزرگی (که صندوخانه اتاقمان بود) قرار دادیم و روی تخت را بطریق رویه کشیدیم که حالتی طبیعی داشته باشد و زیر تخت دیده نشود. چمدانها را با مقدار زیادی ادوکلون که به دیواره هایش پاشیده بودن معطر کرده بودن بصورتی که در ظاهر میشد گفت جنس های کویتی(جنوبی) است که آنروزها مسافران برای فروش از آبادان میآوردند.

ادامه مطلب...

* مبارزات کارگری در ایران:

* کتاب و داستان کوتاه:

* ترجمه:


* گروندریسه

کالاها همه پول گذرا هستند. پول، کالای ماندنی است. هر چه تقسیم کار بیشتر شود، فراوردۀ بی واسطه، خاصیت میانجی بودن خود را در مبادلات بیشتر از دست می دهد. ضرورت یک وسیلۀ عام برای مبادله، وسیله ای مستقل از تولیدات خاص منفرد، بیشتر احساس میشود. وجود پول مستلزم تصور جدائی ارزش چیزها از جوهر مادی آنهاست.

* دست نوشته های اقتصادی و فلسفی

اگر محصول کار به کارگر تعلق نداشته باشد، اگر این محصول چون نیروئی بیگانه در برابر او قد علم میکند، فقط از آن جهت است که به آدم دیگری غیر از کارگر تعلق دارد. اگر فعالیت کارگر مایه عذاب و شکنجۀ اوست، پس باید برای دیگری منبع لذت و شادمانی زندگی اش باشد. نه خدا، نه طبیعت، بلکه فقط خود آدمی است که میتواند این نیروی بیگانه بر آدمی باشد.

* سرمایه (کاپیتال)

بمحض آنکه ابزار از آلتی در دست انسان مبدل به جزئی از یک دستگاه مکانیکى، مبدل به جزئی از یک ماشین شد، مکانیزم محرک نیز شکل مستقلی یافت که از قید محدودیت‌های نیروی انسانی بکلى آزاد بود. و همین که چنین شد، یک تک ماشین، که تا اینجا مورد بررسى ما بوده است، به مرتبۀ جزئى از اجزای یک سیستم تولید ماشینى سقوط کرد.

top