پناهندگی 438 سرباز اوکراینی به روسیه
پناهندگی 438 سرباز اوکراینی به روسیه
بیش از 400 سرباز اوکراین پس از درخواست پناهندگی، امکان و اجازه عبور از مرز روسیه را دریافت کردند. این نه نخستین اما بزرگترین مورد فرار از خدمت توسط سربازان اوکراین درگیر در سرکوب نظامی کیف در شرق کشور و پناهندگی آنها به روسیه است. به گفته واسیلی مالائف، سخنگوی گارد مرزی منطقه روستوف، در مجموع 438 سرباز، از جمله 164 مامور مرزی اوکراین، در شب یکشنبه گذشته به خاک روسیه اجازۀ ورود یافتند.
یکی از سربازان اوکراینی به هنگام ورود به روسیه به شدت مجروح بود. مقامات میگویند که وب برای عمل جراحی به بیمارستان منتقل شده است.
سربازان دیگر اوکراینی در یک اردوگاه چادر، مستقر در نزدیکی ایست بازرسی ای که از طریق آن وارد خاک روسیه شدند، اسکان داده شده اند. ماموران مرزی روسیه به آنها غذا و وسایل خواب تحویل دادند.
فیلمی که توسط رسانه های روسی در صحنه گرفته شده نشان میدهد که سربازان اوکراینی بسته های مواد غذائی و وسایل خواب را در پناهگاه موقت خود دریافت میکنند. کسانی که قبول کرده اند در برابر دوربین صحبت کنند، میگویند: برای نخستین بار پس از هفته ها احساس ایمنی و آسایش میکنند.
«پس از تقاضای پناهندگی به ما گفته شد که مواضع خود را ترک کنیم و از طریق یک راه مرزی به به روسیه برویم. به ما گفته شد که در طول راه از امنیت برخوردار خواهیم بود. یکی از سربازان، که راننده BMP است و نام و چهره خود را فاش نمیکند گفت: البته آنها از پشت ما را به حرکت سریع وادار میکردند.
وضعیت آن مناظق خیلی وخیم بود. جنگ داغ، و بسیاری مرگ و میر و چیزهای وحشتناک دیگر. یک سرباز دیگر، دیمیتری، میگوید: «ما میتوانیم در اینجا استراحت کنیم. آنها به ما فرصت دادند که خود را بشوئیم و به ما لباس های تمیز دادند. ما از این موضوع متشکریم.»
او اضافه میکند: «ما به مدت شش ماه در آن مناطق بودیم و بسیار خسته ایم.»
یکی سرباز دیگر بنام یاروسلاو میگوید که او مایل به بازگشت به خانواده خود در اوکراین است.
«من می خواهم کاری در زمینه صلح آمیز کنم. قرارداد من چهار ماه پیش تمام شده است.»
شورای امنیت اوکراین گفته است که با سربازان «از طریق کانال های دیپلماتیک» در تماس است. اما تعداد دقیقی از نیروهای نظامی که از مرز عبور کرده اند نمی دهد.
آندری لیسنکو، نماینده شورای امنیت اوکراین، گفت: «نماینده وزارت امور خارجه در حال گفتگو با آنها است و مذاکرات بر سر بازگشت آنها در حال حاضر جریان دارد.»
در تاریخ یکشنبه،شبه نظامیان ضد دولتی گزارش دادند که با گروه بزرگی از نیروهای نظامی اوکراین که در محاصره منطقه لوگانسک شرکت دارند در حال مذاکره هستند تا آنها را به تسلیم متقاعد کنند. مذاکرات توسط سربازان اوکراینی مختل شد زیرا آنها قصد داشتند 70 خودرو زرهی در اختیار خود را قبل از تسلیم شدن نابود کنند، در حالیکه شبه نظامیان می خواستند آنها را بدون صدمه به دست بیاورند.
ایست بازرسی مرزی گوکوو، که از طریق آن نیروهای اوکراین به خاک روسیه عبور کردند، در مرز روسیه با منطقه لوگانسک اوکراین واقع شده است. این نشان می دهد که این سربازان همانهائی هستند که با شبه نظامیان وارد مذاکره شده اند. اگر چنین است، هنوز مشخص نیست که آیا وسایل نقلیه آنها تا به حال واقعا نابود شده اند یا خیر.
ناظران و خبرنگاران OSCE از مسیرهای تحت بمباران از اوکراین به مرز روسیه آمده اند.
به نظر میرسد که پس از افزایش خشونت ها در دونتز و لوگانسک، یعنی منطقه ای که دولت کیف در حال جنگ با شبه نظامیان ضد دولتی است، جریان فراریان از صفوف ارتش اوکراین و گارد ملی در حال افزایش است.
در اواخر ژوئیه 41 نفر از نیروهای نظامی اوکراین به روسیه فرار کردند، هدف آنها فرار از جنگ در شرق اوکراین بود. آنها در حال حاضر در اوکراین برای ترک وظیفه در زمان جنگ تحت پیگرد قانونی قرار دارند.
به تازگی گزارش شده است که چندین واحد نظامی اوکراین پس از عملیات تهاجمی در مناطق تحت کنترل شبه نظامیان، ارتباط خود را با خطوط تدارکاتی از دست داده اند و در پشت مناطق تحت کنترل شبه نظامیان و نزدیک به مرز روسیه قرار دارند.
سربازان اوکراینی، در حالی که به مراتب از نظر سلاح های سنگین از نیروهای شبه نظامی برتر هستند، اما از تدارکات بسیار ضعیف رنج می برند. بسیاری از سربازان حتی در مورد فقدان امکانات اولیه مانند غذا و آب در خط مقدم شکایت دارند. این وضعیت بر اثر اشتباهات آشکار فرماندهی، ارسال تجهیزات معیوب و ناقص به خط مقدم، مورد آتش خودی قرار گرفتن و به حال خود رها شدن در حال عقب نشینی از ضد حملۀ شبه نظامیان، تشدید میشود.
این ویدیو در یوتیوب نشان می دهد که یک سرباز اوکراینی دارد توضیح می دهد که چگونه بدلیل عدم دریافت جیرۀ غذائی مشغول گرفت یک مار و پختن آن به عنوان غذا است:
گارد ملی واحد شورش کیف: «ما مثل سطل زباله ام دور انداخته شده ایم.»
این باعث مشکلات جدی در روحیه سربازان ارتش شده است، او با صدای انتقادی بیشتر گفت: سربازان پیاده نظام اوکراینی عملا هیچ راه دیگری برای مبارزه ندارند مگر اینکه شهرهای تحت کنترل شبه نظامیان توسط توپخانه و حملات هوائی با خاک یکسان شود.
در مردم اوکراین یک مقاومت در حال رشد نسبت به این عملیات نظامی مشاهده میشود. چند مورد از تظاهرات گسترده برعلیه آخرین عملیات بسیج سربازان انجام شد، و مادران و همسران سربازان به خیابان ها ریختند تا عزیزان آنها به ارتش فراخوانده نشوند."
منبع: http://rt.com/news/177740-ukrainian-military-russia-refuge/
زبان اصلی: انگلیسی
مترجم: بابک پایور
توضیح مترجم:
اخباری که در این گزارش میخوانید هم توسط رسانه های روسی و هم توسط رسانه های غربی (با اختلافات اندکی در مورد تعداد سربازان پناهنده) تأیید شده است و حاکی از دو مسئله پر اهمیت در مورد وضعیت سربازان ارتش خونتای کی یف و وضعیت نظامی در شرق اوکراین است:
1- روحیه سربازان اوکراینی در مناطق دونتز و لوگانسک به دلیل نداشتن امکانات اولیه در حال تضعیف است و این ضمن اینکه برای شبه نظامیان خبر بدی نیست، اما یک خطر جدی برای مردم ساکن این مناطق محسوب میشود. زیرا دولت کودتای فاشیستی کیف را به سوی این طرح میکشاند که شهرهای مذکور را نه از طریق پیاده نظام، بلکه از طریق بمباران شدید مناطق غیرنظامی تحت فشار قرار دهد.
2- معادلات جنگی ای که توسط پروپاگاندای رسانه های غربی منتشر میشوند، مبنی بر اینکه روسیه در جنگ غیرمستقیم با دولت کیف قرار دارد، با این اخبار کاملاً بی پایه به نظر می آیند. سربازان اوکراینی نه تنها برای دریافت آب و غدا و امنیت به روسیه پناهنده میشوند، بلکه بازگشت آنها به طرق دیپلماتیک نیز ممکن است. از 438 سرباز اوکراینی مورد اشاره در این خبر، 162 نفر دوباره به اوکراین بازگشته اند و دولت روسیه در این مورد (از نظر نظامی) موضع بیطرفانه ای اتخاذ کرده است. لازم به توضیح است که در وضعیت جنگی چیزی به نام «سرباز پناهنده» وجود ندارد، بلکه این سربازان «اسرای جنگی» نامیده میشوند و به هیچ وجه در طول جنگ به طرف مقابل بازگشت داده نمیشود، مگر در یک مبادله اسرای جنگی بر اساس تعداد نفرات و درجه نظامی آنها.
یادداشتها
خاطرات یک دوست ـ قسمت سیوپنجم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیوچهارم
یکی از سرگرمیها آنروزهای سلول انفرادی در پس حوداث خونبار مقاومت «کتاب گویی» برای جمع هم بندیها بود. من داستان کوتاهی از ماکسیم گورکی را برای جمع تعریف(بازخوانی ذهنی) کردم که مورد استقبال و تحسین (شخصیتهای مطرح«چپ») قرار گرفت. در این قصه کوتاه نویسندهای(که بنظر خود ماکسیم است) با انقلابیای(که به مشخصات لنین) است بر میخورد. انقلابی نویسنده را مورد سئوالاتی قرار میدهد و او را بسوی نوعی خودکاوی و خودشناسی از جنس «خودآگاهی» اجتماعی سوق میدهد. گفتگو در فضایی اتفاق می افتد که نویسندهی داستان سرمست از موفقیتهای حرفهایش پس از نشر و استقبال اثریست که به تازهگی منتشر کرده میباشد.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیوچهارم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیوسوم
رئیس ساواک آمد و بهبازجو چیزهایی گفت، و او هم دستور فلک کردن مرا داد. این تجربهی تازهای بود از کتک خوردن. یک چوب بهطول بیش از یک متر و بهقطر حدود پنج سانت، از دو سرش یک طناب کتانی ضخیم گذرانده بودند. شبیه یک کمان، اما با آزادی بیش از طول طناب. دو پا را از مچ بین چوب و طناب میگذاشتند و چوب را میپیچاندند تا پا بین طناب و چوب صفت میشد. شکنجهشونده روی زمین بهپشت قرار داشت و چوبِ فلک در دست دو نفر بود که ایستاده بودند. کفِ پا آمادهی شلاق خوردن بود؛ و شلاق هم همان کابل برق چند لایه بود. تعدادی زدند، اما خیلی ادامه ندادند. چوب را شُل کردند و پاهای کبود و ورم کرده آزاد شد. اینجا دیگر مثل بازجوییهای اوین دستور «پاشو راه برو» در کار نبود. جالب اینکه چشمبند و دستبند دوباره بهکار گرفته شد. اینبار یک پابند هم بهپاها زدند. وسیلهای مثل دستبند، اما ضخیمتر و با زنجیری بلندتر، بهحدی که میتوانستی فقط قدمهای کوتاه برداری.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیوسوم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیودوم
ملاقات بههم خورد و تنها من توانستم بهمادرم در اندک فرصتی برسانم که چیزی نگوید. او که قبلها هم چندبار بازخواست شده بود، در پیگیریهای افسران زندان چیزی را بُروز نداده بود. من را هم بهوسیله معاون زندان و افسر مربوطه با تحدید، بازپرسی کردند و نتیجهای عایدشان نشد. ملاقات را قطع کردند. احمد م.ع. (برادر اسماعیل از اعدامیهای سیاهکل) که خودش هم در جریانات مسلحانه فعال و زندانی شده بود در جریان قرار گرفت. او مسئول مراجعه بهافسر نگهبان و حلوفصل موضوعات بند ما بود . وی بهاتفاق آقای حجری به«زیر هشت» رفتند و بهشدت بهرفتار افسر نگهبان اعتراض کردند و مورد بلعیدن چیزی از جانب مرا رد کرده بودند. با مداخلهی رئیس زندان و بهدستور او ملاقات غیرحضوری را دایر کرده و فقط یک دیده بوسی آخر را اجازه دادند. در داخل بند هم زمزمه اعتصاب و اعتراض پیش آمد که بهسرانجام نرسید. بهنظر میرسید همه چیز رفع و رجوع شده باشد. با توجه بهجوّ بند تعداد کمی از افراد در جریان جزئیات حادثه قرار گرفتند. این مورد توسط مسئول زیر هشت بند و آقای حجری مدیریت شد.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیودوم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیویکم
اولین تبعیدیها از هر دو زندان شماره چهار و سه همزمان فراخوانده شدند و بهزندان برازجان اعزام شدند. در زندان شماره سه قصر همهی زندانیان برای بدرقه بهراهرو آمدند و در دو طرف آن صف بستند. با ریتم «هو، هو، هوشی مین» (ضرب تب، تب، تب-تب تب) دست میزدند. افرادی که برای اعزام فراخوانده شده بودند، از انتهای صف بهسمت درِ بند (زیر هشت) حرکت میکردند و با تک تک افراد دست میدادند و روبوسی میکردند. برخی میگریستند و برخی یاران همرزمشان را در بغل گرفته، میفشردند. روحیه همه خیلی بالا بود و با پاسخ رفتاری و کلامی کسانیکه بهتبعبد برده میشدند، بهدرود میگفتند. شعارها از جمله اینچنین بود: «امید بهپیروزی آتی خلق قهرمان».
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیویکم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیام
عبدالحسین، مهندس مکانیک و اهل لنگرود؛ مردی دانا و کم صحبت، اما طنزگو بود. او ازهمهی افراد این گروهِ محاکمه مسنتر بود. برادرش عبدالرضا بیشتر در سایه قرار داشت.
عباس، دانشجوی رشتهی دامپزشکی بود. او را از بیرون زندان میشناختم. زمانیکه عباس تحت تعقیب و فراری بود، مدتی با ما زندگی میکرد. رابطه ما از طرف او و من لو نرفته بود. خیلی کتک خورده بودم که ارتباطات و اطلاعاتم را بگویم. از ارتباطهای من، فریبرز و احمد با اسم مستعار گفته شده بودند. فریبرز هفتهی قبل از من دستگیر شده بود و احمد حدود سه سال بعد دستگیر شد.
سی سال بعد، از احترام و اعتبار اجتماعی عباس در ایلام و اصفهان باخبر شدم. من اینطور خبر شدم که «او که در زندان بهلحاظ روحی آسیب دیده بود.» شاید هم بهاین نتیجه رسیده بود که با مبارزهی مسلحانه و سیاسی خداحافظی کند.»
ادامه مطلب...* مبارزات کارگری در ایران:
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»- قسمت دوم
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»
- بیانیه شماره دوم کمیته دفاع از کارگران اعتصابی
- تشکل مستقلِ محدود یا تشکل «گسترده»ی وابسته؟!
- این یک بیانیهی کارگری نیست!
- آیا کافکا بهایران هم میرود تا از هفتتپه بازدید کند !؟
- نامهای برای تو رفیق
- مبارزه طبقاتی و حداقل مزد
- ما و سوسیال دمکراسی- قسمت اول
- تجمع اول ماه می: بازخوانی مواضع
- از عصیان همگانی برعلیه گرانی تا قیام انقلابی برعلیه نظام سرمایهداری!؟
- ائتلاف مقدس
- وقتی سکه یک پول سیاه است!
- دو زمین [در امر مبارزهی طبقاتی]
- «شوراگراییِ» خردهبورژوایی و اسماعیل بخشی
- در مذمت قیام بیسر!
- هفتتپه، تاکتیکها و راستای طبقاتی
- تقاضای حکم اعدام برای «جرجیس»!؟
- سکۀ ضرب شدۀ فمنیسم
- نکاتی درباره اعتصاب معلمان
- تردستی و تاریخ، در نقد محمدرضا سوداگر و سید جواد طباطبایی
- دختران مصلوب خیابان انقلاب
- «رژیمچنج» یا سرنگونی سوسیالیستی؟!
- هفتتپه و پاسخی دوستانه بهسؤال یک دوست
- اتحادیه آزاد در هفتتپه چکار میکند؟
- دربارهی جنبش 96؛ سرنگونی یا انقلاب اجتماعی!؟
- دربارهی ماهیت و راهکارهای سیاسیـطبقاتی جنبش دیماه 96
- زلزلهی کرمانشاه، ستیز جناحها و جایگاه چپِ آکسیونیست!؟
- «اتحادیه مستقل کارگران ایران» از تخیل تا شایعه
- هزارتوی تعیین دستمزد در آینه هزارتوی چپهای منفرد و «متشکل»
- شلاق در مقابله با نوزایی در جنبش کارگری
- اعتماد کارگران رایگان بهدست نمیآید
- زحمتکشان آذری زبان در بیراههی «ستم ملی»
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت دوم)
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت اول)
- در اندوه مرگ یک رفیق
- دفاع از جنبش مستقل کارگری
- اطلاعیه پایان همکاری با «اتحاد بینالمللی در حمایت از کارگران در ایران»
- امضا برعلیه «دولت»، اما با کمک حکومتیان ضد«دولت»!!
- توطئهی خانه «کارگر»؛ کارگر ایرانی افغانیتبار و سازمانیابی طبقاتی در ایران
- تفاهم هستهای؛ جام زهر یا تحول استراتژیک
- نه، خون کارگر افغانی بنفش نیست؟
- تبریک بهبووورژواهای ناب ایرانی
- همچنان ایستاده ایم
- دربارهی امکانات، ملزومات و ضرورت تشکل طبقاتی کارگران
- من شارلی ابدو نیستم
- دربارهی خطابیه رضا رخشان بهمعدنچیان دنباس
- قطع همکاری با سایت امید یا «تدارک کمونیستی»
- ایجاد حزب کمونیستی طبقهی کارگر یا التجا بهنهادهای حقوقبشری!؟
- تکذیبیه اسانلو و نجواهای یک متکبر گوشهنشین!
- ائتلافهای جدید، از طرفداران مجمع عمومی تا پیروان محجوب{*}
- دلم برای اسانلو میسوزد!
- اسانلو، گذر از سوءِ تفاهم، بهسوی «تفاهم»!
- نامهی سرگشاده بهدوستانم در اتحاد بینالمللی حمایت از کارگران
- «لیبر استارت»، «کنفرانس استانبول» و «هیستادروت»
- «لیبر استارت»، «سولیداریتیسنتر» و «اتحاد بینالمللی...»
- «جنبش» مجامع عمومی!! بورژوایی یا کارگری؟
- خودشیفتگی در مقابل حقیقت سخت زندگی
- فعالین کارگری، کجای این «جنبش» ایستادهاند؟
- چکامهی آینده یا مرثیه برای گذشته؟
- کندوکاوی در ماهیت «جنگ» و «کمیتهی ضدجنگ»
- کالبدشکافی یک پرخاش
- توطئهی احیای «خانهکارگر» را افشا کنیم
- کالبدشکافیِ یک فریب
- سندیکای شرکت واحد، رفرمیسم و انقلاب سوسیالیستی
* کتاب و داستان کوتاه:
- دولت پلیسیجهانی
- نقد و بازخوانى آنچه بر من گذشت
- بازنویسی کاپیتال جلد سوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد دوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد اول، ایرج اسکندری
- کتاب سرمایهداری و نسلکشی ساختاری
- آگاهی طبقاتی-سوسیالیستی، تحزب انقلابی-کمونیستی و کسب پرولتاریایی قدرت...
- الفبای کمونیسم
- کتابِ پسنشینیِ انقلاب روسیه 24-1920
- در دفاع از انقلاب اکتبر
- نظریه عمومی حقوق و مارکسیسم
- آ. کولنتای - اپوزیسیون کارگری
- آخرین آواز ققنوس
- اوضاعِ بوقلمونی و دبیرکل
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- آغاز پرولترها
- آیا سایهها درست میاندیشند؟
- دادگاه عدل آشکار سرمایه
- نبرد رخساره
- آلاهو... چی فرمودین؟! (نمایشنامه در هفت پرده)
- اعتراض نیروی کار در اروپا
- یادی از دوستی و دوستان
- خندۀ اسب چوبی
- پرکاد کوچک
- راعش و «چشم انداز»های نوین در خاورسیاه!
- داستان کوتاه: قایق های رودخانه هودسون
- روبسپیر و انقلاب فرانسه
- موتسارت، پیش درآمدی بر انقلاب
- تاریخ کمون پاریس - لیسا گاره
- ژنرال عبدالکریم لاهیجی و روزشمار حمله اتمی به تهران
* کارگاه هنر و ادبیات کارگری
- شاعر و انقلاب
- نام مرا تمام جهان میداند: کارگرم
- «فروشنده»ی اصغر فرهادی برعلیه «مرگ فروشنده»ی آرتور میلر
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- و اما قصهگوی دروغپرداز!؟
- جغد شوم جنگ
- سرود پرولتاریا
- سرود پرچم سرخ
- به آنها که پس از ما به دنیا می آیند
- بافق (کاری از پویان و ناصر فرد)
- انقلابی سخت در دنیا به پا باید نمود
- اگر کوسه ها آدم بودند
- سوما - ترکیه
- پول - برتولت برشت
- سری با من به شام بیا
- کارل مارکس و شکسپیر
- اودسای خونین
* ترجمه:
- رفرمیستها هم اضمحلال را دریافتهاند
- .بررسی نظریه انقلاب مداوم
- آنتونیو نگری ـ امپراتوری / محدودیتهای نظری و عملی آتونومیستها
- آیا اشغال وال استریت کمونیسم است؟[*]
- اتحادیه ها و دیکتاتوری پرولتاریا
- اجلاس تغییرات اقلیمیِ گلاسکو
- اصلاحات اقتصادی چین و گشایش در چهلمین سال دستآوردهای گذشته و چالشهای پیشِرو
- امپراتوری پساانسانی سرمایهداری[1]
- انقلاب مداوم
- انگلس: نظریهپرداز انقلاب و نظریهپرداز جنگ
- بُرهههای تاریخیِ راهبر بهوضعیت کنونی: انقلاب جهانی یا تجدید آرایش سرمایه؟
- بوروتبا: انتخابات در برابر لوله تفنگ فاشیسم!
- پناهندگی 438 سرباز اوکراینی به روسیه
- پیدایش حومه نشینان فقیر در آمریکا
- پیرامون رابطه خودسازمانیابی طبقه کارگر با حزب پیشگام
- تأملات مقدماتی در مورد کروناویروس و پیآیندهای آن
- تاوان تاریخی [انقلابی روسیه]
- تروریسم بهاصطلاح نوین[!]
- جنبش شوراهای کارخانه در تورین
- جنبش مردم یا چرخهی «سازمانهای غیردولتی»
- جوانان و مردم فقیر قربانیان اصلی بحران در کشورهای ثروتمند
- چرا امپریالیسم [همواره] بهنسلکشی باز میگردد؟
- دستان اوباما در اودسا به خون آغشته است!
- رهایی، دانش و سیاست از دیدگاه مارکس
- روسپیگری و روشهای مبارزه با آن
- سرگذشت 8 زن در روند انقلاب روسیه
- سقوط MH17 توسط جنگنده های نیروی هوائی اوکراین
- سکوت را بشکنید! یک جنگ جهانی دیگر از دور دیده میشود!
- سه تصویر از «رؤیای آمریکایی»
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- شاعر و انقلاب
- فساد در اتحادیههای کارگری کانادا
- فقر کودکان در بریتانیا
- قرائت گرامشی
- کمون پاریس و قدرت کارگری
- گروه 20، تجارت و ثبات مالی
- لایحه موسوم به«حق کار»، میخواهد کارگران را بهکشتن بدهد
- ماركس و خودرهایی
- ماركسیستها و مذهب ـ دیروز و امروز
- مانیفست برابری فرانسوا نوئل بابوف معروف بهگراکوس[1]
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- ملاحظاتی درباره تاریخ انترناسیونال اول
- ممنوعیت حزب کمونیست: گامی به سوی دیکتاتوری
- نقش کثیف غرب در سوریه
- نگاهی روششناسانه بهمالتیتود [انبوه بسیارگونه]
- واپسین خواستهی جو هیل
- واپسین نامهی گراکوس بابوف بههمسر و فرزندانش بههمراه خلاصهای از زندگی او
- ویروس کرونا و بحران سرمایه داری جهانی
- یک نگاه سوسیالیستی بهسرزمینی زیر شلاق آپارتاید سرمایه