rss feed

18 تیر 1396 | بازدید: 1864

و این حکایت همچنان ادامه دارد

نوشته شده توسط سندیکای هفت تپه

مشکلات کارگران شرکت نیشکر هفت تپه پایانی ندارد. این هم میوه خصوصی سازی و تحول اقتصادی که برای ما چیزی بجز، فقر وبلاتکلیفی، تهدید و اخراج دستاوردی نداشته است.

تاخیرهای مکرر حقوقی، عدم پرداخت سهم کارفرما به تامین اجتماعی، بی اعتبار شدن دفترچه های تامین اجتماعی و از همه بدتر وضعیت بغرنج 341 نفر از بازنشستگان اسفندماه گذشته هستند که با اهمال کاری کارفرما در پرداخت سهم چهار درصد به بیمه تامین اجتماعی، در برزخی جانکاه قرار دارند. در چند روز گذشته چند نوبت به فرمانداری مراجعه کردند که بجای نتیجه، با تهدید و ارعاب در خاتمه دادن به هرگونه تجمعی روبرو شدند. اداره کار شوش هم با ریاست خانم رقیه محمودی که خود حکایت دیگریست. دعوت به صبوری برای کارگری که نان ندارد برای کارگری که گرسنه است تحقیر و توهین به آدمیت است. لذا کارگران با وجود چنین فشارهایی صبح امروز با مراجعه به شرکت وعدم پاسخگویی مسئولین، اقدام به قطع برق شرکت و قطع سیستم مخابرات آن نمودند. ما اعلام می کنیم تا تحقق مطالباتمان آرام نشینیم.متاسفانه دولت، مسئولین استانی، شهرستانی وشرکت بجای حل حقوق قانونی این افراد و کارگران شاغل که بناچاراقدام به تحصن اعتراضی میکنند، آنها را ارازل واوباش می نامند درحالی که این افراد دردمای بالای 50 درجه دراین شرکت مشغول بکار بودند.هنوزچندگاهی از رای مردم و کارگران به دولت حسن روحانی نگذشته است که شاهد این برخوردهای ناشایست مسئولین مربوطه با کارگران هستیم.

 اما سخنی با آقای روحانی

 آقای روحانی منشور حقوق شهروندی که ازآن دم میزنید اینست که شرکتی را با این همه وسعت وهزاران کارگر، به بخش خصوصی ناکارآمد وناتوان واگذار کنید؟ و در پاسخ جهت حل معضلات کارگران، تهدید به برخورد سخت تنها چاره کار باشد؟ ما دردولت احمدی نژاد دردهه 80، کم باتون وگازاشک آور نخوردیم، بارها بازداشت و زندانی واخراج نشدیم که این چنین زندگی ما ملعبه دست دیگران باشد. ما به شما رای ندادیم که نزد خانواده خود شرمنده و تحقیرشویم ما به شما رای ندادیم که دفترچه های درمانی ما 4 ماه فاقد ارزش باشد شما دارید باجامعه کارگری چکارمیکنید؟ این هم ازطرح کارورزی شما که کارگران وتحصیلکردههای دانشگاهی رابه جای اشتغال پایدار به برده تبدیل خواهد کرد شما فقط بفکرآمار و ارقام هستید تا اشتغال پایدار. شما دارید درجهت حمایت ازسرمایه دار وکارفرماهایی که حتی ثروت خود را نه از تولید و صنعت که از رانت وجاهای دیگر کسب کرده اند، نیروی کار رانابود میکنید. چند روز وچند ماه، باید برای حقوق مان دست به اعتراض بزنیم؟ چرا سازمان خصوصی سازی به هفت تپه مراجعه نمیکند تاببیند چه دسته گلی به آب داده است؟. چرا نیروهای امنیتی منطقه علارغم گزارش مکرر کارگران، اقدامات لازم را انجام نمیدهند؟ مگرما انسان نیستیم؟ مگرما مردم خوزستان وشوش نبودیم که زیرتوپ وگلوله هم دراین شرکت، کار می کردیم؟ وهم از وطن دفاع می کردیم؟ چراوقتی به قدرت رسیدید همه چیز را فراموش می کنید؟ .دیگرچه بکنیم ؟چقدر فریاد بزنیم؟ که هرچه کنیم حق است.

 

جمعی از کارگران وپرسنل شرکت نیشکر هفت تپه

 17/4/1396

 

لحظه قطع برق نیروگاه شرکت توسط کارگران

لحظه قطع برق نیروگاه شرکت توسط کارگران

 

تجمع کارگران روبروی درب کارخانه

تجمع کارگران روبروی درب کارخانه

 

یادداشت‌ها

خاطرات یک دوست ـ قسمت بیست‌وسوم

دو پاراگرافِ آخر از قسمت بیستم‌‌ودوم

انگار نه انگار که ما دستگیر شدیم و باید بلافاصه به اتاق شکنجه برده می شدیم و کتک مان میزدند. ساعت ها بکندی اما طولانی میگذشت. پس چرا در اول دستگیر اون وحشی بازی خشونت بار را درآوردند. زمان خیلی به کندی میگذشت. آفتاب بالا آمده بود. گرما کمی که از تابش آفتاب بود سرمای تنم را کم کرد. سیگاری بکسانی که میخواستن داده شد. یکی یکی دستشویی بردن. با دستنبد از جلو چقدر احساس چالاکی داشتم. میشد شلوارم را پائین و بالا بکشم و بعدش دستم  را بشورم. دهانم را آب گرداندانم. چانه و سرم در حرکات شتشو درد داشت.

ادامه مطلب...

دنباله‌ی کوه‌پیمایی با نوه‌ها و گپ‌وگفت درباره‌ی «مؤلفه»[در جنبش]

این یک مقاله‌ی تحلیلی نیست. نگاهی مادرانه است، برخاسته از درد و دغدغه‌ی

پُر رنج شهریور و مهر 1401 تاکنون

                                                                                                                  *****

ـ خانوم دکتر این چیه، چقدر خوشمزه‌ ست؟ یادمون بدین با چی درست کردین؟

ـ نوش بشه بهتون زری جون، موادش هویج و کدو و سیب‌زمینی رنده شده، تخم مرغ، نمک و فلفل و نون. البته برای شما جوونا خیارشور هم توی لقمه‌هاتون گذاشتم.

ـ واا، چه راحت. پس منم میتونم درست کنم.

ـ زری جون مامان بزرگم یه آشپز بی نظیرِ توی خانواده و فامیله!

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت بیست‌ودوم

دو پاراگرافِ آخر از قسمت بیستم‌‌ویکم

در این نیمه شب یازدهم شهریور کوچه نقاشهای خیابان لُرزاده در ازدحام بی نظیری از مردم انباشه بود. اکثراً لباس راحتی خانه دربر داشتند. همسایگان قسمت پائین کوچه به بالاتر آمده بودند. همه در جوّی از حیرت و تک توک در اعتراض بودند. مأمورین در جواب «اینا چکار کردن مگه؟» میگفتند «خرابکارند» میخواستن محله شما رو بفرستن رو هوا.

ادامه مطلب...

پرسشی از مقوله‌ی [مؤلفه در جنبش]

در باره سنت باید معنی «سیرت» و «طبیعت» جنبشهای مردمی یا همونطور که شما گفتی (جنبش های توده ای) را از دو منظر دید؛ اول «رویّه و روشِ» تاکنونی رویدادها یا همان جنبشها، دوم به معنی «وجه ضروری تغییر» یا دقیقتر «وجه لازمِ حرکت».

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستم‌ویکم

دو پاراگرافِ آخر از قسمت بیستم

بخصوص کار تیمی هدف تبلیغی برای حرکت های«توده ای» را نیز همیشه منظور نظر خودش داشت. معمولا برای تیم های نظامی امکان حضور هر دو عرصه کارچریکی و کار تبلیغی درمیان توده های کارگری و یا دانشجویی وجود نداشت. مسئله ای که بعنوان یک تناقض تکنیکی و تاکتیکی تا آخر بهمراه فعالیت های سیاسی مخفیانه برای چریک­های شهری م. ل. باقی ماند. این صرف نظر از گرایشات طبقاتی نهفته در اینگونه مبارزات است که جای خودش را دارد.

ادامه مطلب...

* مبارزات کارگری در ایران:

* کتاب و داستان کوتاه:

* ترجمه:


* گروندریسه

کالاها همه پول گذرا هستند. پول، کالای ماندنی است. هر چه تقسیم کار بیشتر شود، فراوردۀ بی واسطه، خاصیت میانجی بودن خود را در مبادلات بیشتر از دست می دهد. ضرورت یک وسیلۀ عام برای مبادله، وسیله ای مستقل از تولیدات خاص منفرد، بیشتر احساس میشود. وجود پول مستلزم تصور جدائی ارزش چیزها از جوهر مادی آنهاست.

* دست نوشته های اقتصادی و فلسفی

اگر محصول کار به کارگر تعلق نداشته باشد، اگر این محصول چون نیروئی بیگانه در برابر او قد علم میکند، فقط از آن جهت است که به آدم دیگری غیر از کارگر تعلق دارد. اگر فعالیت کارگر مایه عذاب و شکنجۀ اوست، پس باید برای دیگری منبع لذت و شادمانی زندگی اش باشد. نه خدا، نه طبیعت، بلکه فقط خود آدمی است که میتواند این نیروی بیگانه بر آدمی باشد.

* سرمایه (کاپیتال)

بمحض آنکه ابزار از آلتی در دست انسان مبدل به جزئی از یک دستگاه مکانیکى، مبدل به جزئی از یک ماشین شد، مکانیزم محرک نیز شکل مستقلی یافت که از قید محدودیت‌های نیروی انسانی بکلى آزاد بود. و همین که چنین شد، یک تک ماشین، که تا اینجا مورد بررسى ما بوده است، به مرتبۀ جزئى از اجزای یک سیستم تولید ماشینى سقوط کرد.

top