کنفرانس سالانه سازمان جهانی کار زمانی برای ارزیابی عملکرد و سنجش ادعاها
[این درست استکه] سعیدی و من در زمان سندیکا بهعنوان کسانی که از طرف سندیکا برای رسیدگی و اخراج فعالین کارگری از محیط کار انتخاب شدیم، اما من هیچگاه بهخودم این اجازه را ندادم که از کارگران پولی دریافت کنم و خودم کار میکردم و نیازی نمیدیدم از کارگری که بیکار شده برای بازگشت بهکارش پول بگیرم و هیچگاه ادعای حقوقی و وکالت هم نداشتم.
کنفرانس سالانه سازمان جهانی کار
زمانی برای ارزیابی عملکرد و سنجش ادعاها
اگر از یک فعال و نماینده محیط کار کارگران در کشورهای صنعتی سؤال شود که کارکرد سازمان جهانی کار چیست؟ در اولین عکسالعمل میگوید نمیدانم و شاید بهخاطر اسم آن یک توضیحی بدهد؛ اما اگر همین سؤال را از فعال کارگری کره، فیلیپین، بنگلادش و کلمبیا بپرسیم، میگوید محل اندازهگیری پیشرفت یا پسرفت شرایط کار در کشورها، آخرین متد ارزشافزایی کالای کار و زدوبند اقتصادی است. چرا فعالین کشورهایی که سرکوب شده و خفقان زده هستند بهاین مکان اندازهگیری نیاز دارند؟ جوابش بسیار ساده است: تا بتوانند یک حفرهی کوچک که بتواند دستگیریها و زندان فعالین کارگری را کاهش دهد، ایجاد کنند و قوانین بسیار سادهی بعد از جنگ سرد شامل آنها نیز بشود و بهقول عامیانه یک نفسی بکشند و از این ستون بهآن ستون فرجی است. والا کارگر فیلیپینی، کرهای و کلمبیایی که کشورشان زیر نفوذ پایگاههای نظامی امریکاست بخوبی میدانند مشکل اصلیشان کجاست و نقش اقتصاد زنجیرهای چیست؛ اقتصاد بومی و غیراستاندارد چه معنایی دارد؛ و مهمتر از همه این که بهاندازهای که عمل میکنند حرف هم میزنند و خودشان را جلو میاندازند نه دیگران را و در واقع باید گفت که نشست سالانه چند درصد کوچک از فعالیتهای آنها را تشکیل میدهد. و بسیاری از وکلای فرهیخته را در کنار خود دارند و نیازی بهکمکهای بنیاد جامعهی باز جورج سوروس ندارند. اثری از جریانات چپ این کشورها نیست که اطلاعیه و یا نظر بدهند. اگر نظر هم میدهند در جهت بهتر شدن و کمک کردن است و جنبش کارگری این کشورها هم تمامی خواستهاش را تنها از یک یا چند کنفدراسیون نمیخواهد و در شرایط متفاوت عکسالعمل متفاوت نشان میدهد.
اساس مبارزات طبقاتی این دوران سیاست خودش را بهوجود آورده است و برهمین اساس است که اگر نگاه کنیم بهلیست نمایندگان هیئت مدیرهی سازمان جهانی کار، نماینده دولتها اکثراً از کشورهای سرکوبگر و غیرصنعتی میآیند (از عربستان سعودی، ترکیه، گواتمالا و مراکش گرفته تا ایران)؛ و نمایندگان کارگری از کشورهایی میآیند که سنت مبارزات همبستگی کارگری و یا همبستگی جهانی داشتهاند (مانند: بلژیک، ایتالیا، هلند و کانادا)؛ و نمایندگان کارفرماها از کشورهای صنعتی (مثلاً از اسپانیا، آلمان، استرالیا، نروژ و مکزیک) میآیند؛ البته چند کشور صنعتی که اغلب کشورهای استعمارگر بودهاند (ویا شرائط ویژه دارند) در هردو لیست کارفرمایی و کارگری هستند (مانند امریکا، فرانسه، ژاپن و هند). رکن اصلی آی ال او در دست کارفرماهاست و کارفرماها برای جلوگیری از تندروی و خواست زیاد سرکوب دولتهای غیرکارگری آنها را در مقام اجرایی قرار میدهند، زیرا شرایطی را در روابط کارگری کشور خودشان و جلوگیری از تندروی بخش کارگری نیاز دارند
شاید این نوشته کمکی باشد بهنگاه غیرکارگری و سیاسی بهنشست سالانهی سازمان جهانی کار برای فعالین کارگری خارج از کشور که محلی شده است برای بهرخ کشیدن همدیگر، برای دوری و نزدیکیشان بهمبارزات کارگران ایران و همکاری با تشکلات محل اقامتشان و در منفیترین بخش آن تحقیر جنبش کارگری که این جنبش نهایتاً هم این کارکرد سازمان جهانی کار را برای ایران میخواهد
http://www.azadi-b.com/J/2017/ 06/post_131.html
(اگر بهلینک مصاحبه بالا مراجعه شود در انتهای مصاحبه، مصاحبهکننده از فعال اصلی تظاهرات سالانه در مقابل سازمان جهانی کار سؤال میکنند که تظاهرات دیگری در روز دوشنبه نیز برگزار میشود، مصاحبه شونده میگوید بله اینها گروههای سیاسی هستند، در صورتی که یک پای آن تظاهرات همین نهاد است).
دهها نامه سرگشاده البته بهفارسی که مخاطباش معلوم است کیست از طرف گروهها نوشته میشود و حتی افراد منفرد سیاسی که در کانونهای تحت حمایت از کارگران ایران جمع شدهاند در اولین سطر اطلاعیهشان مینویسند ما توهمی بهسازمان جهانی کار نداریم، در این صورت چرا اطلاعیه میدهید؟ چرا سیاهی لشگر درست میکنید؟ چرا با همه تماس میگیرید و میگویید این اطلاعیه را امضا کنید، امسال با سالهای قبل فرق دارد و نمایندگان واقعی دارند میآیند! یا میخواهید بهقول زندهیاد غلامحسین ساعدی در «اتلو در سرزمین عجایب» بهروایت و عملکرد آخوندها «املیا را ام لیلا بکنید» و از این نهاد بوروکراتیک در عملکردش و بسیار تخصصی در روشش یک حزب بلشویکی در بیاورید؟
بوق و کرنا میکنید که هم درون سالن از آن ماست و هم خیابان! در سالن اگر کسی جلسات کنفدراسیون کارگری سوئد را حمایت نمیکند، چون فدراسیونها معتقد هستند که کنفدراسیون سوئد باید در چهارچوب مناسبات خود و وظایف خودش کار کند و نباید دخالت در کار دیگران بکند. کمک بهکارگران ایران بهراههای دیگری نیاز دارد. هرکسی باید کار خودش را بکند. كنفدراسیون سوئد بسیار محافظهكار است و دخالت در مبارزات کارگران ایران در دست افرادی است كه سازوكار حركت جمعی را نمیدانند و بیشتر بهفكر تعامل با دولت ایران هستند؛ و بیشترین ضربه را بهکارگران سوئدی میزنند. در غیراینصورت چرا اتحادیههای سوئد و فرانسه جلسات خصوصی برای روشنگری از وضعیت کارگران ایران میگزارند؟ کدام دولت و نهاد کارگری است که وضعیت ایران و کارگران ایرانی را نداند! چرا از صحن علنی خود سندیکاهای کشور خودشان برای دفاع از شریط کارگران ایران استفاده نمیشود؟ همان کاری که اتحادیه مواد غذایی انجام داد، کنفرانسهای خصوصی برای ایران تنها بهتعاملهای پشت پرده كمك میكند و نفعی برای كارگران ایران ندارد. این را باید گفت که در ایران هیچگاه نگاه بهجایگاه این کنفرانسها تغییری نکرده است و اکثراً بهغیر از طیف فرهنگ تودهای و مجاهد میدانند که شرایط تغییر وضع موجود در دست خود کارگران است و گزارشاتشان برای ثبت در تاریخ و در روند همان گزارشات سالیانهای است که روندش بدتر شده است؛ اما هنوز جایگاه سازمان جهانی کار همان سنت جنگ سرد و کمینترن است که پیش میرود.
نیروهای سیاسی هم تا حدودی برای رشد اقتصاد کشور محل زندگیشان کمک میکنند دو روش در خارج از کشور وجود داشته و هنوز هم وجود دارد. یک همکاری و استمرار رژیم که نمایندگی آن در دست افراد سابقاً تودهای و یا گرایش تودهای است و یا افرادی که از خود حزب توده هستند؛ و دوم روش سازمان مجاهدین است که باید از طریق آشنایی و سخنگو کردن فقط نمایندگان اتحادیههای کارگری نه خود کارگران خواست کارگران را پیش برد. روش اول و دوم همیشه نگاهش بهبالا و زدوبند با قدرتها بوده است. کسانی که از روش اول استفاده میکنند، برای کارگران در ایران همین الآن کار جور میکند. تنها کافی است که چرخی بزنیم تا ببینیم چند فعال سابق کارگری در شرکتهای کیسون و ساختمانسازی مشغول بهکار هستند و چند فعال کارگری از طریق گرفتن کمک مالی خیریهای بهپیشاهنگ مبارزاتی تبدیل شدهاند. البته عرصهی اصلی که همانا حمایت بدون چشم داشت و همبستگی طبقاتی است، بسیار محدود است. خوشبختانه اعتراضات در روز اول نشست سالانه سازمان جهانی کار دیگر نیست و هنوز تظاهرات محدود خارج از ساختمان برگزار میشود، تظاهراتی که در اصل اگر همین اتحادیههای کارگری کنفرانس مطبوعاتی ترتیب میدادند و خودشان حرف میزدند و قطعنامه برای بهرسمیت شناختن حق تشکل در ایران و خواستشان از کشور خودشان انجام میشد، میتوانست تأثیر بیشتری داشته باشد. اما جهانی شدن سهم کارگر را نیز باید در نظر گرفت؛ وگرنه سهم پژو، رنو و کمپانی توتال برای کارگر فرانسوی از جنبش کارگری ایران مهمتر است.
http://www.presstv.ir/Detail/2 015/04/28/408525/Iran-Khodro-P eugeot-carmanufacturing
از سال گذشته قراردادهای فرانسه و ایران افزایش یافته و تا سال 2025 بیشترین سهم تجاری ایران با فرانسه است. یا تولید 1300 اتوبوس و قراردادهای میلیاردی با حمایت اتحادیههای سوئدی در فوریه امسال برای کارگر سوئدی مهمتر از کارگران ایرانی است.
https://www.scania.com/group/e n/scania-renews-public-bus-sys tems-in-iran
اما چرا سنت کمینترن مطرح شد؟ چون تنها کافی است بهگزارش حزب توده نگاهی بیندازید «نماینده سندیکا فلزکار مکانیک یا همان (سخنگوی کمیته دفاع از حقوق مردم ایران ـ کودیر) در روز ٩ ژوئن/٢٠ خردادماه، بهدعوت «مرکز بینالمللی دفاع از حقوق سندیکایی»، در اجلاس سالانهی شورای مرکزی این نهاد فعال سندیکایی بینالمللی که در ساختمان مرکزی سازمان جهانی کار در ژنو برگزار شد، نماینده سندیکای کارگران فلزکارمکانیک در سخنرانیاش در این اجلاس و در حضور عدهی پرشماری از نمایندگان هیئتهای شرکتکننده در کنفرانس سازمان بینالمللی کار، پس از تشکر از رهبران مرکز بینالمللی دفاع از حقوق سندیکایی بهخاطر دعوت از او بهشرکت در این نشست، در ابتدا در رابطه با تاریخچه حیات و مبارزهی سندیکا از دههی ١٣٢٠ تا زمان حاضر، با تأکید بر شرایط مشخص مبارزاتی در اولین دهه، مبارزهی سندیکایی در سالهای پس از کودتای ٢٨ مردادماه سال ١٣٣٢ و معضلات کار سندیکایی مؤثر و اصولی در شرایط حکومت استبدادی و سرکوبگری ساواک و ارگانهای فشار، شرکت مؤثر و تعیینکننده کارگران و فعالان سندیکایی در روند انقلاب و پیروزی آن، فعالیتهای سندیکایی تا مقطع زمانی بسته شدن سندیکای کارگران فلزکار مکانیک در سال ١٣۶٢ و دستگیری فعالان و رهبر سندیکا، دورهی ٢٠ سالهی نبود شرایط برای حضور علنی سندیکا در عرصهی فعالیت قانونی تا سال ١٣٨٣، و اعلام شروع دوبارهی کار سندیکا در سال ١٣٨۴ و ادامهی آن در ١٢ سال اخیر و عرصههای عمدهی فعالیت آن سخن گفت. او در توضیح شرایط فعالیت این سندیکا، به کارشکنی «خانه کارگر» و تشکلهای وابسته بهارگانهای رسمی و تلاش در مسیر ممانعت از متشکل شدن کارگران در آنها بهمنظور مهار هرگونه فعالیت سندیکایی و کلاً سندیکاهای مستقل، اشاره کرد
http://www.tudehpartyiran.org/ 2013-12-03-22-31-04/3559-1028- 5-4-8
این جلسه مخفی نبوده است و تبلیغ علنی شده بود، اما اینها از بردن نام ایشان خودداری میکنند، با دورویی و تزویر از سیاستشان دفاع میکنند، نمیگویند که از کنفدراسیون از ایشان دعوت نکرده بود و ایشان از طرف کنفدراسیون پتروشیمی در رابطه با ایران صحبت کردند و کنفدراسیون پتروشیمی نمایندگانش از کشورهای بلوک شرق و احزاب برادر سابق میآیند و مسئلهی انرژی مهم است؛ و اما این سخنگو مثل سیاست همیشگی این سنت نشان داد که تا سال 62 شمسی و بعد از سال 84 در کجا قرار دارند. این فقط دورویی نیست، بلکه بیپرنسیپی نیز هست که تنها از ویژگیهای این حزب است. امسال این حزب بهگونهای عمل کرد که حتی نام مشکلات کار گران ایران از گزارش سالانه حذف شود. از طرفی نیز علی محجوب رهبر حزب «خانه کارگر» را بهعنوان نایب رئیس فدراسیون سندیکاهای کارگری تثبیت کردند. اینها در نشریاتشان تماماً در جهت نظرات فدراسیون کار میکنند و حالا هم بسیار مرموز در جلسه تلویحاً میگویند «خانه کارگر» فعالیت سندیکایی را با اما و اگر مهار میکند، اما ما کار چاق کن آنها هستیم. این خطی است که رژیم چراغ سبز آن را در چند سال گذشته داده است. بخش اصلی کنفرانس شرکت و عدم شرکت چند فعال کارگری و [نهایتاً] رسیدن همکار سابق من حسن سعیدی بود و گزارش یک هفتهای از ایشان بههمراه نشان افتخار برای کارگران ایران و گزارشی که از جانب ایشان ارائه شد. چرا رضوی و شهابی که در جریان ممنوعالخروج بودن خود قرار داشتند، بهفرودگاه میروند؟ بهتر است از خودشان سؤال کرد. [این درست استکه] سعیدی و من در زمان سندیکا بهعنوان کسانی که از طرف سندیکا برای رسیدگی و اخراج فعالین کارگری از محیط کار انتخاب شدیم، اما من هیچگاه بهخودم این اجازه را ندادم که از کارگران پولی دریافت کنم و خودم کار میکردم و نیازی نمیدیدم از کارگری که بیکار شده برای بازگشت بهکارش پول بگیرم و هیچگاه ادعای حقوقی و وکالت هم نداشتم. در مورد سعیدی تنها یک بخش ماجرا را دیگران مطرح میکنند، ولی بخش دیگرش این است که ایشان دعوت شده ازجانب سازمان جهانی کار نبوده است و نشستهای جانبی ایشان با سندیکاها و کنفدراسیونها نیز امری متداول است. یادم هست زمانی که منصور اسانلو از انگلیس برگشت تمام سعی خود را کرد که جمعیتی عظیم بهپیشوازش بروند تا خودش را با شیرین عبادی مقایسه کند، اما کارگران واحد بسیار آگاه بودند و تحویل نگرفتند. خودش گفت که اتحادیهها از او خواسته بودند دست از قهرمان شدن بردارد و مثل یک کارگر بهفعالیتش ادامه دهد، اما غرور کاذب ایشان اجازه نداد و از فردای بازگشت بهایران شروع بهجلسه گذاشتن با دانشجویان کرد و آن شد که دیدیم و آخر و عاقبتش این است که فیلمهای خودش را در استخرهای امریکا برای دوستان سابقش در شرکت واحد میفرستد و میگوید بیایید اینجا، اینجا بهشت است.
همایون جابری
یادداشتها
خاطرات یک دوست ـ قسمت چهلوسوم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت چهلمودوم
ساواک برای پائین نگهداشتن آمار زندانی ها ما را به زندان عادی فرستاده بود. صلیب سرخ از طرقی پیگیر شده بود. برای همین دوباره مارا بزندان عمومی (شماره یک) برگرداند. در بار دوم بازدید صلیب سرخ در بند شش زندان شماره یک قصر بودم.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت چهلودوم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت چهل و یکم
درزمان نسبتا طولانی که در این بند بودم چند بار رسولی سر بازجویی که گویا ریاست بر زندانیان و نظارت بر امور و کنش هایشان را به او سپرده بودند به بازدید از بندها آمد. همه را در راهرو به صف می کردند و او در برابر برخی می ایستاد و لوقوضی می گفت و تحدیدی می کرد. فضای آن روزها بشدت متاثر از کشتارها بود و عموما کسی با او بنرمی برخورد نمی نداشت.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت چهل و یکم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت چهلم
نزدیک به چهار سال آشنایی و دوستی های مان بعنوان هم زندانی از عشرت آباد تا بندهای چهار و پنج و شش زندان شماره یک قصر، گستره متنوعی از تجارب را با هم داشتیم. بدون آنکه اختلافات مان در درک و چند و چون مبارزات را در یک کلاسور مشترک ریخته باشیم، اما همواره حسی مثبت و دوستانه را بین مان برقرار کرده بودیم.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت چهلم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیونهم
زندان شماره یک قصر سال های 53-54 را در دو مسیر موازی می توانم تصویر کنم؛ یکی تلاشی که می کوشید بهر صورتی شده یک گذشته «شکسته-بسته»از تشکیلات درون زندان را«احیا» کرده و بازسازی کند. بدون آنکه به لحاظ فکری بار تازه ای داشته باشد یا به مسائل تازه طرح شده در جنبش پاسخی روشن و کارآمد بدهد. این بیشتر بیک فرمالیسم «تشکیلاتی»می مانست تا یک جریان با درون مایه ای از اندیشه، نقد، و خلاصه درس گرفتن از ضعف و قوت های جریانات طی شده. همه ی آنهایی که به نوعی هویت طلبی تشکیلاتی مبتلا شده بودند و انقلاب را نه فرآیندی استعلایی نمی دیدند بلکه؛ مسیری تعریف شده یکبار برای همیشه می پنداشتند.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سی ونهم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیوهشتم
در جستجوگری و صحبت با افراد بندهای چهارو پنجو شش تا زمانیکه یکیدو ماه اول در راهرو بند چهار بودم و بعد به یکی از اتاقهای بند پنج منتقل شدم. در ظهرهای چند روز متوالی که فرصتی بعداز غذا داشتیم و میشد وقت صحبت کردن داشت، مسعود رجوی با من وقت گذاشت و مفصل از وقایع و تحلیل ها و اشتراک مواضع و رویدادهای منتهی به سرکوب پلیس و موضع شخصی خودش صحبت کرد. میزان علاقه اش به تفصیل این موضوع برایم جای شگفتی داشت. او در جاهایی شروع به انتقاد از خودش بعنوان «رهبری» جریان کرد. گفته های او بیشتر از هر چیزی مرا دچار شگفتی می کرد و درک و جذب مطالبش را برایم سخت می کرد. من هنوز هم نمی فهمم چطور می شود اینقدر راحت راه و روش خطا رفت و بعد نشست و به آن انتقاد کرد و باز هم همان روال را ادامه داد !
ادامه مطلب...* مبارزات کارگری در ایران:
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»- قسمت دوم
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»
- بیانیه شماره دوم کمیته دفاع از کارگران اعتصابی
- تشکل مستقلِ محدود یا تشکل «گسترده»ی وابسته؟!
- این یک بیانیهی کارگری نیست!
- آیا کافکا بهایران هم میرود تا از هفتتپه بازدید کند !؟
- نامهای برای تو رفیق
- مبارزه طبقاتی و حداقل مزد
- ما و سوسیال دمکراسی- قسمت اول
- تجمع اول ماه می: بازخوانی مواضع
- از عصیان همگانی برعلیه گرانی تا قیام انقلابی برعلیه نظام سرمایهداری!؟
- ائتلاف مقدس
- وقتی سکه یک پول سیاه است!
- دو زمین [در امر مبارزهی طبقاتی]
- «شوراگراییِ» خردهبورژوایی و اسماعیل بخشی
- در مذمت قیام بیسر!
- هفتتپه، تاکتیکها و راستای طبقاتی
- تقاضای حکم اعدام برای «جرجیس»!؟
- سکۀ ضرب شدۀ فمنیسم
- نکاتی درباره اعتصاب معلمان
- تردستی و تاریخ، در نقد محمدرضا سوداگر و سید جواد طباطبایی
- دختران مصلوب خیابان انقلاب
- «رژیمچنج» یا سرنگونی سوسیالیستی؟!
- هفتتپه و پاسخی دوستانه بهسؤال یک دوست
- اتحادیه آزاد در هفتتپه چکار میکند؟
- دربارهی جنبش 96؛ سرنگونی یا انقلاب اجتماعی!؟
- دربارهی ماهیت و راهکارهای سیاسیـطبقاتی جنبش دیماه 96
- زلزلهی کرمانشاه، ستیز جناحها و جایگاه چپِ آکسیونیست!؟
- «اتحادیه مستقل کارگران ایران» از تخیل تا شایعه
- هزارتوی تعیین دستمزد در آینه هزارتوی چپهای منفرد و «متشکل»
- شلاق در مقابله با نوزایی در جنبش کارگری
- اعتماد کارگران رایگان بهدست نمیآید
- زحمتکشان آذری زبان در بیراههی «ستم ملی»
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت دوم)
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت اول)
- در اندوه مرگ یک رفیق
- دفاع از جنبش مستقل کارگری
- اطلاعیه پایان همکاری با «اتحاد بینالمللی در حمایت از کارگران در ایران»
- امضا برعلیه «دولت»، اما با کمک حکومتیان ضد«دولت»!!
- توطئهی خانه «کارگر»؛ کارگر ایرانی افغانیتبار و سازمانیابی طبقاتی در ایران
- تفاهم هستهای؛ جام زهر یا تحول استراتژیک
- نه، خون کارگر افغانی بنفش نیست؟
- تبریک بهبووورژواهای ناب ایرانی
- همچنان ایستاده ایم
- دربارهی امکانات، ملزومات و ضرورت تشکل طبقاتی کارگران
- من شارلی ابدو نیستم
- دربارهی خطابیه رضا رخشان بهمعدنچیان دنباس
- قطع همکاری با سایت امید یا «تدارک کمونیستی»
- ایجاد حزب کمونیستی طبقهی کارگر یا التجا بهنهادهای حقوقبشری!؟
- تکذیبیه اسانلو و نجواهای یک متکبر گوشهنشین!
- ائتلافهای جدید، از طرفداران مجمع عمومی تا پیروان محجوب{*}
- دلم برای اسانلو میسوزد!
- اسانلو، گذر از سوءِ تفاهم، بهسوی «تفاهم»!
- نامهی سرگشاده بهدوستانم در اتحاد بینالمللی حمایت از کارگران
- «لیبر استارت»، «کنفرانس استانبول» و «هیستادروت»
- «لیبر استارت»، «سولیداریتیسنتر» و «اتحاد بینالمللی...»
- «جنبش» مجامع عمومی!! بورژوایی یا کارگری؟
- خودشیفتگی در مقابل حقیقت سخت زندگی
- فعالین کارگری، کجای این «جنبش» ایستادهاند؟
- چکامهی آینده یا مرثیه برای گذشته؟
- کندوکاوی در ماهیت «جنگ» و «کمیتهی ضدجنگ»
- کالبدشکافی یک پرخاش
- توطئهی احیای «خانهکارگر» را افشا کنیم
- کالبدشکافیِ یک فریب
- سندیکای شرکت واحد، رفرمیسم و انقلاب سوسیالیستی
* کتاب و داستان کوتاه:
- دولت پلیسیجهانی
- نقد و بازخوانى آنچه بر من گذشت
- بازنویسی کاپیتال جلد سوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد دوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد اول، ایرج اسکندری
- کتاب سرمایهداری و نسلکشی ساختاری
- آگاهی طبقاتی-سوسیالیستی، تحزب انقلابی-کمونیستی و کسب پرولتاریایی قدرت...
- الفبای کمونیسم
- کتابِ پسنشینیِ انقلاب روسیه 24-1920
- در دفاع از انقلاب اکتبر
- نظریه عمومی حقوق و مارکسیسم
- آ. کولنتای - اپوزیسیون کارگری
- آخرین آواز ققنوس
- اوضاعِ بوقلمونی و دبیرکل
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- آغاز پرولترها
- آیا سایهها درست میاندیشند؟
- دادگاه عدل آشکار سرمایه
- نبرد رخساره
- آلاهو... چی فرمودین؟! (نمایشنامه در هفت پرده)
- اعتراض نیروی کار در اروپا
- یادی از دوستی و دوستان
- خندۀ اسب چوبی
- پرکاد کوچک
- راعش و «چشم انداز»های نوین در خاورسیاه!
- داستان کوتاه: قایق های رودخانه هودسون
- روبسپیر و انقلاب فرانسه
- موتسارت، پیش درآمدی بر انقلاب
- تاریخ کمون پاریس - لیسا گاره
- ژنرال عبدالکریم لاهیجی و روزشمار حمله اتمی به تهران
* کارگاه هنر و ادبیات کارگری
- شاعر و انقلاب
- نام مرا تمام جهان میداند: کارگرم
- «فروشنده»ی اصغر فرهادی برعلیه «مرگ فروشنده»ی آرتور میلر
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- و اما قصهگوی دروغپرداز!؟
- جغد شوم جنگ
- سرود پرولتاریا
- سرود پرچم سرخ
- به آنها که پس از ما به دنیا می آیند
- بافق (کاری از پویان و ناصر فرد)
- انقلابی سخت در دنیا به پا باید نمود
- اگر کوسه ها آدم بودند
- سوما - ترکیه
- پول - برتولت برشت
- سری با من به شام بیا
- کارل مارکس و شکسپیر
- اودسای خونین
* ترجمه:
- رفرمیستها هم اضمحلال را دریافتهاند
- .بررسی نظریه انقلاب مداوم
- آنتونیو نگری ـ امپراتوری / محدودیتهای نظری و عملی آتونومیستها
- آیا اشغال وال استریت کمونیسم است؟[*]
- اتحادیه ها و دیکتاتوری پرولتاریا
- اجلاس تغییرات اقلیمیِ گلاسکو
- اصلاحات اقتصادی چین و گشایش در چهلمین سال دستآوردهای گذشته و چالشهای پیشِرو
- امپراتوری پساانسانی سرمایهداری[1]
- انقلاب مداوم
- انگلس: نظریهپرداز انقلاب و نظریهپرداز جنگ
- بُرهههای تاریخیِ راهبر بهوضعیت کنونی: انقلاب جهانی یا تجدید آرایش سرمایه؟
- بوروتبا: انتخابات در برابر لوله تفنگ فاشیسم!
- پناهندگی 438 سرباز اوکراینی به روسیه
- پیدایش حومه نشینان فقیر در آمریکا
- پیرامون رابطه خودسازمانیابی طبقه کارگر با حزب پیشگام
- تأملات مقدماتی در مورد کروناویروس و پیآیندهای آن
- تاوان تاریخی [انقلابی روسیه]
- تروریسم بهاصطلاح نوین[!]
- جنبش شوراهای کارخانه در تورین
- جنبش مردم یا چرخهی «سازمانهای غیردولتی»
- جوانان و مردم فقیر قربانیان اصلی بحران در کشورهای ثروتمند
- چرا امپریالیسم [همواره] بهنسلکشی باز میگردد؟
- دستان اوباما در اودسا به خون آغشته است!
- رهایی، دانش و سیاست از دیدگاه مارکس
- روسپیگری و روشهای مبارزه با آن
- سرگذشت 8 زن در روند انقلاب روسیه
- سقوط MH17 توسط جنگنده های نیروی هوائی اوکراین
- سکوت را بشکنید! یک جنگ جهانی دیگر از دور دیده میشود!
- سه تصویر از «رؤیای آمریکایی»
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- شاعر و انقلاب
- فساد در اتحادیههای کارگری کانادا
- فقر کودکان در بریتانیا
- قرائت گرامشی
- کمون پاریس و قدرت کارگری
- گروه 20، تجارت و ثبات مالی
- لایحه موسوم به«حق کار»، میخواهد کارگران را بهکشتن بدهد
- ماركس و خودرهایی
- ماركسیستها و مذهب ـ دیروز و امروز
- مانیفست برابری فرانسوا نوئل بابوف معروف بهگراکوس[1]
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- ملاحظاتی درباره تاریخ انترناسیونال اول
- ممنوعیت حزب کمونیست: گامی به سوی دیکتاتوری
- نقش کثیف غرب در سوریه
- نگاهی روششناسانه بهمالتیتود [انبوه بسیارگونه]
- واپسین خواستهی جو هیل
- واپسین نامهی گراکوس بابوف بههمسر و فرزندانش بههمراه خلاصهای از زندگی او
- ویروس کرونا و بحران سرمایه داری جهانی
- یک نگاه سوسیالیستی بهسرزمینی زیر شلاق آپارتاید سرمایه