rss feed

24 دی 1397 | بازدید: 2942

تقاضای جنایت‌کاران از جنایت‌کاران برای دفاع از اسماعیل بخشی!!؟

نوشته شده توسط عباس فرد

حمیت، شرف و آزادگی کارگری به‌همه‌ی فعالین صدیق مبارزات کارگری حکم می‌کند که برعلیه نامه‌ی خانم مینا احدی به‌آنگلا مرکل و تقاضای کمک از او برای دفاع از اسماعیل بخشی عکس‌العملی طبقاتی و انسانی نشان بدهند. اما بیش از دیگران، این وظیفه‌ی طبقاتی اسماعیل بخشی است که برعلیه این نامه به‌روشن‌ترین وجه موضع‌گیری کند تا نیروی مبارزاتی کارگران و زحمت‌کشان در ایران به‌ابزاری برای تخریب زیرساخت‌های لازم برای زندگی و ابقای سرمایه تبدیل نشود.

منهای بلوفِ سیاست‌بازانه و فریب‌کارانه‌ی خانم مینا احدی که نامه‌‌ی حقیقت‌جویانه‌ی اسماعیل بخشی درباره‌ی شکنجه‌اش در دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی را «تناسب قوای جدید در ایران بین مردم و حکومت اسلامی» جا می‌زند؛ اما او از رئیس دولت آلمان، یعنی دولتی که دستش در همه‌ی جنایت‌های 40 سال گذشته (از یوگوسلاوی گرفته تا افغانستان و لیبی و سوریه) به‌وضوح دیده می‌شود، تقاضای کمکِ رهایی‌بخش دارد!!؟

مینا احدی در «نامه‌ی جنایت‌کارانه‌اش» به‌‌جنات‌کاری همانند آنگلا مرکل می‌نویسد: «در این روزها که جامعه ایران در حال بررسی پدیده شکنجه و مقابله با آن است ما خواهان دفاع شما از اسماعیل بخشی ها و محکوم کردن فوری حکومت اسلامی ایران هستیم»[تأکید از من است]!!!حقیقت این است‌که خانم احدی می‌خواهد با این تقاضای سالوسانه، مبارزات توده‌های کارگر و زحمت‌کش را که هم‌بستگی طبقاتی‌ـ‌انترناسیونالیستی می‌تواند ضمن دست‌آوردهای تاکتیکی . کوتاه‌مدت، در درازمدتْ نیز رهایی‌بخش و سوسیالیستی باشد، به‌التجا و تابعیت از دولت‌های امپریالیستی بکشاند. به‌باور من که از تجزیه و تحلیل ماتریالیستی دیالکتیکی نشأت می‌گیرد، موضع‌گیری اسماعیل بخشی در مقابل این تقاضای جهت‌دهنده‌ی مخرب به‌مراتب ارزشمندتر از نامه‌ی سرگشاده در افشای شکنجه‌ای است که به‌او وارد آوردند. چرا؟ برای این‌که: منهای توضیح جزئیات، این نامه دعوت دولت آلمان و دیگر دول اروپایی به‌آغاز روندی است‌که در عراق بیش از دو میلیون کشته و حدود یک میلیون کودک معلول به‌جای گذاشته است.

این درست است‌که رژیم جمهوری اسلامی براساس خون و جنایت و وحشیانه‌ترین اشکال استثمار بنا شده است؛ و ماهیتاً هیچ فرقی با دیگر دولت‌های سرمایه‌داری و ازجمله دولت آلمان ندارد؛ اما نباید فراموش کرد که توان و میزان اِعمال جنایت آلمان در 40 سال گذشته به‌مراتب بیش از دولت جنایت‌کار جمهوری اسلامی در ایران بوده است. به‌همین دلیل است که می‌توان دولت آلمان را حتی جنایت‌کارتر از دولت جنایت‌کار اسلامی نیز به‌حساب آورد و التجا به‌این دولت جنایت‌کار را دعوت به‌عملیاتی دانست که (همانند لیبی و سوریه) همه‌ی امکانات زندگی را به‌منظور انباشت حال و آینده‌ی سرمایه به‌نابودی می‌کشاند.

نتیجه این‌که: به‌همه‌ی فعالین صدیق و به‌لحاظ طبقاتیْ مستقلِ مبارزات کارگری که نسبت به‌ماهیت و نتایج این‌گونه تقاضاها تردید دارند، توصیه می‌کنم حوصله به‌خرج بدهند و دومقاله‌‌ای را که لینک آن‌ها را در این‌جا می‌گذارم، به‌همراه ارجاعات آ‌ن‌، نقادانه مطالعه کنند تا بیش‌تر به‌ماهیت تقاضاکننده‌ی دفاع از اسماعیل بخشی پی‌ببرند:

بمباران اتمی ایران و مواضع حزب کمونیست کارگری[!!؟]

سناریوی بمباران اتمی ایران و مواضع حزب کمونیست کارگری[!!؟] بعدالتحریر (یا قسمت دوم)

یادداشت‌ها

خاطرات یک دوست ـ قسمت بیست‌وسوم

دو پاراگرافِ آخر از قسمت بیستم‌‌ودوم

انگار نه انگار که ما دستگیر شدیم و باید بلافاصه به اتاق شکنجه برده می شدیم و کتک مان میزدند. ساعت ها بکندی اما طولانی میگذشت. پس چرا در اول دستگیر اون وحشی بازی خشونت بار را درآوردند. زمان خیلی به کندی میگذشت. آفتاب بالا آمده بود. گرما کمی که از تابش آفتاب بود سرمای تنم را کم کرد. سیگاری بکسانی که میخواستن داده شد. یکی یکی دستشویی بردن. با دستنبد از جلو چقدر احساس چالاکی داشتم. میشد شلوارم را پائین و بالا بکشم و بعدش دستم  را بشورم. دهانم را آب گرداندانم. چانه و سرم در حرکات شتشو درد داشت.

ادامه مطلب...

دنباله‌ی کوه‌پیمایی با نوه‌ها و گپ‌وگفت درباره‌ی «مؤلفه»[در جنبش]

این یک مقاله‌ی تحلیلی نیست. نگاهی مادرانه است، برخاسته از درد و دغدغه‌ی

پُر رنج شهریور و مهر 1401 تاکنون

                                                                                                                  *****

ـ خانوم دکتر این چیه، چقدر خوشمزه‌ ست؟ یادمون بدین با چی درست کردین؟

ـ نوش بشه بهتون زری جون، موادش هویج و کدو و سیب‌زمینی رنده شده، تخم مرغ، نمک و فلفل و نون. البته برای شما جوونا خیارشور هم توی لقمه‌هاتون گذاشتم.

ـ واا، چه راحت. پس منم میتونم درست کنم.

ـ زری جون مامان بزرگم یه آشپز بی نظیرِ توی خانواده و فامیله!

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت بیست‌ودوم

دو پاراگرافِ آخر از قسمت بیستم‌‌ویکم

در این نیمه شب یازدهم شهریور کوچه نقاشهای خیابان لُرزاده در ازدحام بی نظیری از مردم انباشه بود. اکثراً لباس راحتی خانه دربر داشتند. همسایگان قسمت پائین کوچه به بالاتر آمده بودند. همه در جوّی از حیرت و تک توک در اعتراض بودند. مأمورین در جواب «اینا چکار کردن مگه؟» میگفتند «خرابکارند» میخواستن محله شما رو بفرستن رو هوا.

ادامه مطلب...

پرسشی از مقوله‌ی [مؤلفه در جنبش]

در باره سنت باید معنی «سیرت» و «طبیعت» جنبشهای مردمی یا همونطور که شما گفتی (جنبش های توده ای) را از دو منظر دید؛ اول «رویّه و روشِ» تاکنونی رویدادها یا همان جنبشها، دوم به معنی «وجه ضروری تغییر» یا دقیقتر «وجه لازمِ حرکت».

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستم‌ویکم

دو پاراگرافِ آخر از قسمت بیستم

بخصوص کار تیمی هدف تبلیغی برای حرکت های«توده ای» را نیز همیشه منظور نظر خودش داشت. معمولا برای تیم های نظامی امکان حضور هر دو عرصه کارچریکی و کار تبلیغی درمیان توده های کارگری و یا دانشجویی وجود نداشت. مسئله ای که بعنوان یک تناقض تکنیکی و تاکتیکی تا آخر بهمراه فعالیت های سیاسی مخفیانه برای چریک­های شهری م. ل. باقی ماند. این صرف نظر از گرایشات طبقاتی نهفته در اینگونه مبارزات است که جای خودش را دارد.

ادامه مطلب...

* مبارزات کارگری در ایران:

* کتاب و داستان کوتاه:

* ترجمه:


* گروندریسه

کالاها همه پول گذرا هستند. پول، کالای ماندنی است. هر چه تقسیم کار بیشتر شود، فراوردۀ بی واسطه، خاصیت میانجی بودن خود را در مبادلات بیشتر از دست می دهد. ضرورت یک وسیلۀ عام برای مبادله، وسیله ای مستقل از تولیدات خاص منفرد، بیشتر احساس میشود. وجود پول مستلزم تصور جدائی ارزش چیزها از جوهر مادی آنهاست.

* دست نوشته های اقتصادی و فلسفی

اگر محصول کار به کارگر تعلق نداشته باشد، اگر این محصول چون نیروئی بیگانه در برابر او قد علم میکند، فقط از آن جهت است که به آدم دیگری غیر از کارگر تعلق دارد. اگر فعالیت کارگر مایه عذاب و شکنجۀ اوست، پس باید برای دیگری منبع لذت و شادمانی زندگی اش باشد. نه خدا، نه طبیعت، بلکه فقط خود آدمی است که میتواند این نیروی بیگانه بر آدمی باشد.

* سرمایه (کاپیتال)

بمحض آنکه ابزار از آلتی در دست انسان مبدل به جزئی از یک دستگاه مکانیکى، مبدل به جزئی از یک ماشین شد، مکانیزم محرک نیز شکل مستقلی یافت که از قید محدودیت‌های نیروی انسانی بکلى آزاد بود. و همین که چنین شد، یک تک ماشین، که تا اینجا مورد بررسى ما بوده است، به مرتبۀ جزئى از اجزای یک سیستم تولید ماشینى سقوط کرد.

top