خیزش، جنبش، انقلاب
ـ ماهی جون شما توی یکی از کتابهاتون بهمعانی «جنبش، قیام و انقلاب» پرداختین.
ـ مامان سحر، معانی و مباحث تعریف شده تو کتاب ماهی جون خیلی بیشتر از این سهتا هستن؛ مثلاً شورش و بلوا هم هست. اما یادم نمییاد از خیزش چیزی گفته باشن. درسته مامان بزرگ؟
ـ آره هدا جونم، یادش بخیر بابا بزرگتون اصرار داشت که من برَم درس بخونم و راجع بهمباحث جامعه شناسی تحقیق کنم. اینهم شد که من شدم اولین معلم مردمشناسی دانشگاه.
ـ ماهی جون، راجع بهخیزش بگین.
ـ صابرجون؛ اینکه چرا بهاین حرکات اخیر نام خیزش میدن، بهماهیت نوآورانهاش بستگی داره که با عنوان «زن، زندگی، آزادی» ترکیب خاصی از انواع خواستههای آزادیخواهانهی کلی رو دربرمیگیره؛ این خیزش روی خواستههایی دست گذاشته که خیلی عمومی و ساده هستن، و استبداد نظام اقتصادی و اجتماعیِ سرمایهداری بههمراه استبداد حکومتیای که شکل مذهبی داره، طی دههها مردم رو از حقوق شون محروم کرده. همهی مردم در اجبار حجاب و تبلیغات تحمیقآفرین تحت ظلم عمومی قرار گرفتن.
ـ آره خُب، بالاخره مردم صرف نظر از گروه اجتماعیشون مریض میشن، یا نیاز بهورزش دارن، مثلاً خانمهای کارگری که باید در محیط بسته کار کنند. خلاصه همهی مردم اعم از معلم و محصل و کارگر و دکاندار و امثالهم زیر این اجبار حقارتباره که همهجوره آسیب میبینن.
ـ درست میگید عزیزای دلم. حجاب بهآمریت تحقیرآمیز حکومتی تبدیل شده که تصویری حیوانی از انسان ترسیم میکنه و در سطح بالای حوزوی و آخوندی هم غرایز حیوانی/طبیعی صِرف رو معادل عاطفهی جنسی آدمها قرار میده. چیزی که در واقع طبیعتی عاطفی داره، اما مسئلهای اجتماعی/انسانی شده هستش. جوریکه زمین تا آسمون با غرایز طبیعی/جنسی فرق داره.
ـ ماهی جون؛ پس بیخود نیست که شعارهای («زن، زندگی، آزادی و «مرگبر دیکتاتور») سوگیری آزادیخوانهی عمومی و کلی رو بیان میکنه؟
ـ آره صابرم، ببین عزیز دلم، همونطور که مثلاً مقولهی «جنبش» بهقشری از اقشارِ یک طبقه (فرضاً کارگران ویا کلاً فرودستان) مربوطه؛ اما جنبش با وجودِ افتوخیزهاش تداوم داره؛ و با خیزشی که یک طیف گسترده اجتماعی فراقشری و تااندازهی زیادی فراطبقاتی رو دربَرگرفته تااندازهای فرق داره، که هم شعله میکشه، هم تروخشک توش سرکوب میشن و میسوزن. اما نباید فراموش کرد که خیزش هم تأثیرات فرهنگی و مبارزاتی گاهاً چشمگیری از خودش بهجا میگذاره، بهبعضی امتیازهای ضمنی دست مییابه، با تاوان بعضاً بسیار سنگین و خونبار بهگروهبندیهای متفاوت و شاید هم نامتجانس تجزیه میشه.
ـ مامان سحر، راستش یاد کادر درمان در وضع کارهای خودمون توی بیمارستان افتادم که توی مصیبت کووید با این پوشش و حجاب زورکی چه رنجی میکشیدیم. شما تجربهی سختی رو توی اون روزها داشتین؛ اتاق عمل، نیاز بهسرعت و دقت، و بالاخره کلافگی از پوشیدن مقنعه و سرِ خرِ حراستیها! اما ماهی جون، بهنظرم ادامه بحث جنبش و انقلاب برامون جالبتر و مفیدتره باشه؟!
ـ باشه مادر! گفتیم که خیزش فراقشری/فراطبقاتیه، معمولاً تدارک و رهبری هم نداره؛ اما جنبشها و برخی قیامهای صرفاً سیاسی، و حتماً انقلابها که حتی از اقشار و مثلاً طبقات مختلفی هم در آن شرکت دارند، بیرهبری که نیستن، هیچ؛ یکی از ارکانش مسئلهی رهبریه. مهمتر اینکه در جامعه سرمایهداری طبقهی کارگر و مردم فرودست هم تااندازهای همبسته و نسبتاً آگاه بهاین همبستگی نسبیِ مبارزاتیْ پیشتاز انقلابها هستن. البته باید توجه داشته باشیم که مراد از انقلابْ دگرگونیِ نظام اجتماعی و اقتصادی و سیاسیه، و این با صرفِ تغییرات در رژیم سیاسی (مثلاً آنچیزی که به«رژیمچنج» معروف شده) فرق داره!
ـ مثل جنبش روشنفکری در اروپا، خصوصاً در فرانسه، ویا قیامهای دهقانی که نمونهاش در آلمان و چین هم فراوُنه؟
ـ بله عزیزم؛ اما چیزی که من از بابا بزرگتون یاد گرفتم، اما توی کتابی نیومده، انقلابه، که از نتیجهی همافزاییِ (مؤلفه هایی از) خیزش و جنبش و قیامه.
ـ آهان، راستی، همین اجتماع و ترکیب متغیرها در انقلابات اروپایی و آمریکایی ـ بهقول ماهی جون «مؤلفه» است که باعث اون تحولات بنیادین در همهی شئون اجتماعی شده!
ـ هدا جون، روسیه رو جا انداختی، خواهری!
ـ آره داداشی، یه طبقه از پائین با گروههایی از یه لایههای میانی مؤلفهشون میتونه انقلاب رو بسازه. ماهی جون شما بگین!
ـ آره عزیزم در عصر ما روال اینطوریِ، طبقهی مولدِ بزرگ (یعنی کارگران و زحمتکشان) با مبارزهی مستمرش؛ و بعدم (البته نه بلافصل و بلاشرط، بلکه در جریان مبارزهی سازمانی و طبعاً آگاهیبخش) گروهبندیهایی از اقشار میانی که میتونن طرح جامعهی نوین (یعنی: جامعهی آلترناتیو) رو در پروسهای ازهمگرایی با کارگران و زحمتکشان و فرودستان بسازن. توجه کنیم که، قیام امری از جانب تودههای میلیونیه، و در اولش خاصهای شورشی داره؛ تخریبگر و ضدسلطهی حاکمه و از جنبهی اقتصادی و سیاسی هم آرمانگراست. جنبش اما بهعنوانِ زمینهسازِ و قوامبحش قیامْ خاستگاهش همان گروهبندیهای برخاسته از قشر (یا لایههای) میانی است. این گروهها در جریان ابرازِ وجودِ مبارزاتیشون (بهعنوان روشنفکر انقلابی) بهسوی تودههای فرودست میرن و ضمن همدلی با آنها، از آنها میآموزند و دریچهی دستآورهای نظری و تاریخی مبارزهی طبقاتی در جهان رو (بهمثابهی «دانش مبارزهی طبقاتی») مقدمتاً و البته متناسب با اوضاع سیاسی جامعه بهروی پیشروترین بخش تودههای مردم بازمیکنن تا در جریان مبارزه تداومی هرچه گستردهتر و گشادهتر پیدا کنه و حرکتی همهگیرانه پیدا کنه.
ـ اما ماهی جون، تویِ انقلابا این قیامکنندگان نیستند که سراغ روشنفکرای انقلابی میرن تا مثلاً مؤلفه درست کنن؛ آیا درستش عکس این رابطه نیس؟
ـ صابرجون، عموماً اینجوریه که میگی. باید بهاین توجه داشته باشیم که مؤلفهسازی وظیفهی اصلی، جنبشهای میانیه و الزامی انقلابی بودن اونهاست؛ بدون چنین حرکت و تبادلی و مؤلفهای بین جنبش روشنفکرای انقلابی و تودههای مردم؛ حرفی از «انقلاب اجتماعی» هم در میون نیست!
ـ یعنی چی ماهی جون؟ منظورت اینکه روشنفکرای انقلابی در تبادلات مبارزاتی با تودهها نقش رهبری رو بهدست میگیرن یا عناصری از کارگرا رو در جریان مبارزه بهسطح رهبری این مبارزات میرسونن تا در صورت وقوع قیام انقلابی رهبری قیام و انقلاب هم بهامری نهادینهی تودهای تبدیل بشه؟
ـ هدا جون، این سئوال انقلابات قرن بیستمی بود که تراژدیهایی دردناکی رو از خودش بجا گذاشت. الان همهچیز دستخوش تغییراتی شده. تعاریف و متد تحقیق عمیقاً متحول شده.
ـ آبجی هدا، نقش روشنفکرا رو در ارتقای خودشون هم باید دید. ماها خیلی رؤیایی و خیال پردازیم. البته بهترینهامون!
ـ آره، واقع بینیمون بهنزدیکیمون در حرکات جنبشهای اجتماعی و زندگی و در گروههای طبقات پائین بستگی داره. انقلاب پروسهایه که هم خودش رو میسازه، هم روشنفکر انقلابیش رو، و هم تودههای میلیونیش رو. یه جورایی گام نخست سازای فردای بهتره و متعالیتره! پس همهی اینها در حرکته که هم خودشون، و آینده رو از بسیاری جهات پی میریزن و میسازن!
یادداشتها
خاطرات یک دوست ـ قسمت چهلوسوم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت چهلمودوم
ساواک برای پائین نگهداشتن آمار زندانی ها ما را به زندان عادی فرستاده بود. صلیب سرخ از طرقی پیگیر شده بود. برای همین دوباره مارا بزندان عمومی (شماره یک) برگرداند. در بار دوم بازدید صلیب سرخ در بند شش زندان شماره یک قصر بودم.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت چهلودوم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت چهل و یکم
درزمان نسبتا طولانی که در این بند بودم چند بار رسولی سر بازجویی که گویا ریاست بر زندانیان و نظارت بر امور و کنش هایشان را به او سپرده بودند به بازدید از بندها آمد. همه را در راهرو به صف می کردند و او در برابر برخی می ایستاد و لوقوضی می گفت و تحدیدی می کرد. فضای آن روزها بشدت متاثر از کشتارها بود و عموما کسی با او بنرمی برخورد نمی نداشت.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت چهل و یکم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت چهلم
نزدیک به چهار سال آشنایی و دوستی های مان بعنوان هم زندانی از عشرت آباد تا بندهای چهار و پنج و شش زندان شماره یک قصر، گستره متنوعی از تجارب را با هم داشتیم. بدون آنکه اختلافات مان در درک و چند و چون مبارزات را در یک کلاسور مشترک ریخته باشیم، اما همواره حسی مثبت و دوستانه را بین مان برقرار کرده بودیم.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت چهلم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیونهم
زندان شماره یک قصر سال های 53-54 را در دو مسیر موازی می توانم تصویر کنم؛ یکی تلاشی که می کوشید بهر صورتی شده یک گذشته «شکسته-بسته»از تشکیلات درون زندان را«احیا» کرده و بازسازی کند. بدون آنکه به لحاظ فکری بار تازه ای داشته باشد یا به مسائل تازه طرح شده در جنبش پاسخی روشن و کارآمد بدهد. این بیشتر بیک فرمالیسم «تشکیلاتی»می مانست تا یک جریان با درون مایه ای از اندیشه، نقد، و خلاصه درس گرفتن از ضعف و قوت های جریانات طی شده. همه ی آنهایی که به نوعی هویت طلبی تشکیلاتی مبتلا شده بودند و انقلاب را نه فرآیندی استعلایی نمی دیدند بلکه؛ مسیری تعریف شده یکبار برای همیشه می پنداشتند.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سی ونهم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیوهشتم
در جستجوگری و صحبت با افراد بندهای چهارو پنجو شش تا زمانیکه یکیدو ماه اول در راهرو بند چهار بودم و بعد به یکی از اتاقهای بند پنج منتقل شدم. در ظهرهای چند روز متوالی که فرصتی بعداز غذا داشتیم و میشد وقت صحبت کردن داشت، مسعود رجوی با من وقت گذاشت و مفصل از وقایع و تحلیل ها و اشتراک مواضع و رویدادهای منتهی به سرکوب پلیس و موضع شخصی خودش صحبت کرد. میزان علاقه اش به تفصیل این موضوع برایم جای شگفتی داشت. او در جاهایی شروع به انتقاد از خودش بعنوان «رهبری» جریان کرد. گفته های او بیشتر از هر چیزی مرا دچار شگفتی می کرد و درک و جذب مطالبش را برایم سخت می کرد. من هنوز هم نمی فهمم چطور می شود اینقدر راحت راه و روش خطا رفت و بعد نشست و به آن انتقاد کرد و باز هم همان روال را ادامه داد !
ادامه مطلب...* مبارزات کارگری در ایران:
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»- قسمت دوم
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»
- بیانیه شماره دوم کمیته دفاع از کارگران اعتصابی
- تشکل مستقلِ محدود یا تشکل «گسترده»ی وابسته؟!
- این یک بیانیهی کارگری نیست!
- آیا کافکا بهایران هم میرود تا از هفتتپه بازدید کند !؟
- نامهای برای تو رفیق
- مبارزه طبقاتی و حداقل مزد
- ما و سوسیال دمکراسی- قسمت اول
- تجمع اول ماه می: بازخوانی مواضع
- از عصیان همگانی برعلیه گرانی تا قیام انقلابی برعلیه نظام سرمایهداری!؟
- ائتلاف مقدس
- وقتی سکه یک پول سیاه است!
- دو زمین [در امر مبارزهی طبقاتی]
- «شوراگراییِ» خردهبورژوایی و اسماعیل بخشی
- در مذمت قیام بیسر!
- هفتتپه، تاکتیکها و راستای طبقاتی
- تقاضای حکم اعدام برای «جرجیس»!؟
- سکۀ ضرب شدۀ فمنیسم
- نکاتی درباره اعتصاب معلمان
- تردستی و تاریخ، در نقد محمدرضا سوداگر و سید جواد طباطبایی
- دختران مصلوب خیابان انقلاب
- «رژیمچنج» یا سرنگونی سوسیالیستی؟!
- هفتتپه و پاسخی دوستانه بهسؤال یک دوست
- اتحادیه آزاد در هفتتپه چکار میکند؟
- دربارهی جنبش 96؛ سرنگونی یا انقلاب اجتماعی!؟
- دربارهی ماهیت و راهکارهای سیاسیـطبقاتی جنبش دیماه 96
- زلزلهی کرمانشاه، ستیز جناحها و جایگاه چپِ آکسیونیست!؟
- «اتحادیه مستقل کارگران ایران» از تخیل تا شایعه
- هزارتوی تعیین دستمزد در آینه هزارتوی چپهای منفرد و «متشکل»
- شلاق در مقابله با نوزایی در جنبش کارگری
- اعتماد کارگران رایگان بهدست نمیآید
- زحمتکشان آذری زبان در بیراههی «ستم ملی»
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت دوم)
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت اول)
- در اندوه مرگ یک رفیق
- دفاع از جنبش مستقل کارگری
- اطلاعیه پایان همکاری با «اتحاد بینالمللی در حمایت از کارگران در ایران»
- امضا برعلیه «دولت»، اما با کمک حکومتیان ضد«دولت»!!
- توطئهی خانه «کارگر»؛ کارگر ایرانی افغانیتبار و سازمانیابی طبقاتی در ایران
- تفاهم هستهای؛ جام زهر یا تحول استراتژیک
- نه، خون کارگر افغانی بنفش نیست؟
- تبریک بهبووورژواهای ناب ایرانی
- همچنان ایستاده ایم
- دربارهی امکانات، ملزومات و ضرورت تشکل طبقاتی کارگران
- من شارلی ابدو نیستم
- دربارهی خطابیه رضا رخشان بهمعدنچیان دنباس
- قطع همکاری با سایت امید یا «تدارک کمونیستی»
- ایجاد حزب کمونیستی طبقهی کارگر یا التجا بهنهادهای حقوقبشری!؟
- تکذیبیه اسانلو و نجواهای یک متکبر گوشهنشین!
- ائتلافهای جدید، از طرفداران مجمع عمومی تا پیروان محجوب{*}
- دلم برای اسانلو میسوزد!
- اسانلو، گذر از سوءِ تفاهم، بهسوی «تفاهم»!
- نامهی سرگشاده بهدوستانم در اتحاد بینالمللی حمایت از کارگران
- «لیبر استارت»، «کنفرانس استانبول» و «هیستادروت»
- «لیبر استارت»، «سولیداریتیسنتر» و «اتحاد بینالمللی...»
- «جنبش» مجامع عمومی!! بورژوایی یا کارگری؟
- خودشیفتگی در مقابل حقیقت سخت زندگی
- فعالین کارگری، کجای این «جنبش» ایستادهاند؟
- چکامهی آینده یا مرثیه برای گذشته؟
- کندوکاوی در ماهیت «جنگ» و «کمیتهی ضدجنگ»
- کالبدشکافی یک پرخاش
- توطئهی احیای «خانهکارگر» را افشا کنیم
- کالبدشکافیِ یک فریب
- سندیکای شرکت واحد، رفرمیسم و انقلاب سوسیالیستی
* کتاب و داستان کوتاه:
- دولت پلیسیجهانی
- نقد و بازخوانى آنچه بر من گذشت
- بازنویسی کاپیتال جلد سوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد دوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد اول، ایرج اسکندری
- کتاب سرمایهداری و نسلکشی ساختاری
- آگاهی طبقاتی-سوسیالیستی، تحزب انقلابی-کمونیستی و کسب پرولتاریایی قدرت...
- الفبای کمونیسم
- کتابِ پسنشینیِ انقلاب روسیه 24-1920
- در دفاع از انقلاب اکتبر
- نظریه عمومی حقوق و مارکسیسم
- آ. کولنتای - اپوزیسیون کارگری
- آخرین آواز ققنوس
- اوضاعِ بوقلمونی و دبیرکل
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- آغاز پرولترها
- آیا سایهها درست میاندیشند؟
- دادگاه عدل آشکار سرمایه
- نبرد رخساره
- آلاهو... چی فرمودین؟! (نمایشنامه در هفت پرده)
- اعتراض نیروی کار در اروپا
- یادی از دوستی و دوستان
- خندۀ اسب چوبی
- پرکاد کوچک
- راعش و «چشم انداز»های نوین در خاورسیاه!
- داستان کوتاه: قایق های رودخانه هودسون
- روبسپیر و انقلاب فرانسه
- موتسارت، پیش درآمدی بر انقلاب
- تاریخ کمون پاریس - لیسا گاره
- ژنرال عبدالکریم لاهیجی و روزشمار حمله اتمی به تهران
* کارگاه هنر و ادبیات کارگری
- شاعر و انقلاب
- نام مرا تمام جهان میداند: کارگرم
- «فروشنده»ی اصغر فرهادی برعلیه «مرگ فروشنده»ی آرتور میلر
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- و اما قصهگوی دروغپرداز!؟
- جغد شوم جنگ
- سرود پرولتاریا
- سرود پرچم سرخ
- به آنها که پس از ما به دنیا می آیند
- بافق (کاری از پویان و ناصر فرد)
- انقلابی سخت در دنیا به پا باید نمود
- اگر کوسه ها آدم بودند
- سوما - ترکیه
- پول - برتولت برشت
- سری با من به شام بیا
- کارل مارکس و شکسپیر
- اودسای خونین
* ترجمه:
- رفرمیستها هم اضمحلال را دریافتهاند
- .بررسی نظریه انقلاب مداوم
- آنتونیو نگری ـ امپراتوری / محدودیتهای نظری و عملی آتونومیستها
- آیا اشغال وال استریت کمونیسم است؟[*]
- اتحادیه ها و دیکتاتوری پرولتاریا
- اجلاس تغییرات اقلیمیِ گلاسکو
- اصلاحات اقتصادی چین و گشایش در چهلمین سال دستآوردهای گذشته و چالشهای پیشِرو
- امپراتوری پساانسانی سرمایهداری[1]
- انقلاب مداوم
- انگلس: نظریهپرداز انقلاب و نظریهپرداز جنگ
- بُرهههای تاریخیِ راهبر بهوضعیت کنونی: انقلاب جهانی یا تجدید آرایش سرمایه؟
- بوروتبا: انتخابات در برابر لوله تفنگ فاشیسم!
- پناهندگی 438 سرباز اوکراینی به روسیه
- پیدایش حومه نشینان فقیر در آمریکا
- پیرامون رابطه خودسازمانیابی طبقه کارگر با حزب پیشگام
- تأملات مقدماتی در مورد کروناویروس و پیآیندهای آن
- تاوان تاریخی [انقلابی روسیه]
- تروریسم بهاصطلاح نوین[!]
- جنبش شوراهای کارخانه در تورین
- جنبش مردم یا چرخهی «سازمانهای غیردولتی»
- جوانان و مردم فقیر قربانیان اصلی بحران در کشورهای ثروتمند
- چرا امپریالیسم [همواره] بهنسلکشی باز میگردد؟
- دستان اوباما در اودسا به خون آغشته است!
- رهایی، دانش و سیاست از دیدگاه مارکس
- روسپیگری و روشهای مبارزه با آن
- سرگذشت 8 زن در روند انقلاب روسیه
- سقوط MH17 توسط جنگنده های نیروی هوائی اوکراین
- سکوت را بشکنید! یک جنگ جهانی دیگر از دور دیده میشود!
- سه تصویر از «رؤیای آمریکایی»
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- شاعر و انقلاب
- فساد در اتحادیههای کارگری کانادا
- فقر کودکان در بریتانیا
- قرائت گرامشی
- کمون پاریس و قدرت کارگری
- گروه 20، تجارت و ثبات مالی
- لایحه موسوم به«حق کار»، میخواهد کارگران را بهکشتن بدهد
- ماركس و خودرهایی
- ماركسیستها و مذهب ـ دیروز و امروز
- مانیفست برابری فرانسوا نوئل بابوف معروف بهگراکوس[1]
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- ملاحظاتی درباره تاریخ انترناسیونال اول
- ممنوعیت حزب کمونیست: گامی به سوی دیکتاتوری
- نقش کثیف غرب در سوریه
- نگاهی روششناسانه بهمالتیتود [انبوه بسیارگونه]
- واپسین خواستهی جو هیل
- واپسین نامهی گراکوس بابوف بههمسر و فرزندانش بههمراه خلاصهای از زندگی او
- ویروس کرونا و بحران سرمایه داری جهانی
- یک نگاه سوسیالیستی بهسرزمینی زیر شلاق آپارتاید سرمایه