بیانیه كانون تحقیق سوسیالیستی ـ کردستان (پیرامون مضحکهی رفراندوم در کردستان)
با توجه بهشرایطی که امروز در خاورمیانه حاکم است، این سبک از رفراندوم در سایه حاکمیت دولت اقلیم را، راهکار نمیدانیم و بر این باوریم که باعث برجستهتر شدن هرچه بیشتر مشکلات بین ملیتهای موجود در عراق میشود، همچنان مانع اتحاد است در صفوف طبقهی کارگر و ویران شدن هرچه بیشتر کیفت زندگی. چنین رفراندومی دیوارهای دمکراسی را تنگتر کرده و قدرت سرکوبِ احزاب حاکم و اعمال دیکتاتوری را بیشتر میکند. و این تنها سودیست که در جیب قدرتهای امپریالیست جهانی و منطقهای میرود.
چند نکتهی توضیحی از سایت رفاقت کارگری:
ضمن ابراز خشنودی و احساس رفاقت از اعتماد و نزدیکی رفقای متشکل در «کانون تحقیقی سوسیالیستی ـ کردستان»، که انتشار بیانیه خود را بهما سپردهاند؛ ذیلاً روی سه نکته تأکید میکنیم تا گامی بسیار کوچک در زمینهی همگرایی و همراستایی سوسیالیستی برداشته باشیم:
الف) در واقعیت جهان مادی (اعم از طبیعی یا اجتماعی) هیچ رویداد و هیچ کنشی وجود ندارد که بتوان با عبارت «بدون قید و شرط» توصیفش کرد؛ چراکه «قید و شرط» در عامترین و علمیترین معناییکه میتواند داشته باشند (و طبعاً فراتر از قید و شرطهایی که قدرتهای برتر برای بقا و تثبیت خود اعمال میکنند)، بیانکنندهی مختصات زمانـمکانی رویدا ویا کنش خاصی است؛ و این از بدیهات بررسی علمی و مارکسیستی است که هررویداد و کنشی در زمان و مکان خاصی واقع میشود که مشروط و مقید بهآن است، و خارج از آن زمان و مکان فقط یک انتزاع میانتهی و لاوجود است. این قانونمندی عامِ مارکسیستی در بارهی «حق تعیین سرنوشت» هم صادق است. بهبیان روشنتر: ما (بهعنوان فعالین سایت رفاقت کارگری) باوری بهتعیین بدون قید و شرط «حق تعیین سرنوشت» نداریم؛ و با آن بهاصطلاح حق سرنوشتی که خارِ چشم مردم کارگر و زحمتکش در گوشهای از این کرهی خاکی باشد، مخالفیم. مفهوم «حق تعیین سرنوشت» در بیانیه «کانون تحقیقی سوسیالیستی ـ کردستان» ضمن بیان شرایط ویژهی کردستان عراق، تااندازهای بههمین معناست که در چند جملهی بالا ترسیم کردیم.
ب) رفراندوم که ابزاری برای تحقق دموکراسی بورژوایی است، زمانی بار دموکراتیک خواهد داشت که مدیا (یعنی: ابزارهای بیان و نشر اندیشههای گوناگون) تحت انحصار چند کمپانی همپیمان با مرتجترین قدرتهای جهانی نباشد، و همهی گروهبندیهای اجتماعیـطبقاتی بتوانند بهطور یکسان و همسان از آن استفاده کنند. بنابراین، در وضعیت کنونی که تودههای کارگر و زحمتکش و همچنین گروهبندیهای سوسیالیست و کمونیست از دسترسی بهجریانات اصلی مدیایی محروماند، رفراندوم در هرگوشهای از جهان و برای هرمسئلهای چیزی جز وادار کردن تودههای کارگر و زحمتکش بهانتخاب استبداد ذاتی سرمایه بهعنوان سرنوشت ناگزیر خود نیست.
پ) از آنجاکه رهایی ملیتها و خلقهای ساکن در خاورمیانه نهایتاً مشروط بهگسترش جنبشهای سوسیالیستی است؛ و همچنین ازآنجاکه تحقق امر انقلاب سوسیالیستی در مناطق گوناگون خاورمیانه بدون اتحاد با یکدیگر موفقیت چندانی ندارند؛ از اینرو، هرنوع تقسیمبندی قومی و ملی و... در تقابل با سیاستورزیهای انقلابی و سوسیالیستی خواهد بود. حقیقت این استکه در شرایط کنونی تنها بدیل ممکن برای رهایی از منجلاب جنگهای مذهبی و قومی، نبرد برای برنشاندن جمهوری سوسیالیستی در سراسر خاورمیانه است. بنابراین، هرگونه کنش سیاسیای که در راستای تحقق این امر طبقاتی، انسانی و تاریخی نباشد، خواسته یا ناخواسته در تقابل با مبارزه و تحقق جمهوری سوسیالیستی خاورمیانه و طبعاً در تقابل با ضرورت کنشهای انترناسیونایستی پرولتاریایی خواهد بود.
ت) بهباور ما جنبشی که بهعنوان جنبش کُردهای ترکیه و سوریه بهرهبری پ کا کا (در ترکیه) و پید (در سوریه) در جریان است، علیرغم پارهای رشادتهای نظامی، اما هیچ تمایل و کنشی در راستای پیشبرد پروژهی رهاییبخش سوسیالیستی در خاورمیانه ندارند؛ و همین بیافقی سوسیالیستیْ عملاً آنها را بهسوی جناحهای مختلف سرمایه جهانی کشانده است.
بیانیه كانون تحقیق سوسیالیستی ـ کردستان
(پیرامون مضحکهی رفراندوم در کردستان)
در این تردیدی نیست که در طول تاریخ، سوسیالیستهای انقلابی مدافع اصلی حق تعیینِ سرنوشت ملل بودهاند، وفاداری بهاین اصل هم بخشی از پرنسیپ و شناسهی آنان بهشمار میرود. برخورد و موضوعگیری مارکسیسم انقلابی از زمان مارکس و انگلس در سدهی نوزدهم و بعد تز و تئوریهای لنین و بلشویكها نسبت بهمسالهی حق تعیین سرنوشت ملل و عملی کردنِ آن (در آغاز سدهی بیستم) آزمونی درخشان برای سوسیالیستهای جهانی، خاصه کردستان است. میراثی تاریخی و تجربهای حائز اهمیت که با توجه بهآن میتوانند موضوع انقلابی و حقیقی خود را پیرامون مسألهی رفراندوم در کردستان اتخاذ کنند.
در شرایطی که حکومت اقلیم کردستان با بحران اقتصادی، سیاسی و مدیریتی دست و پنجه نرم میکند، دو حزب اصلی (حزب دمکرات کردستان ـ پارتی و اتحادیه میهنی ـ یکیتی) که تا اکنون بهروشی میلیشیایی، خانوادگی و سنتی کردستان را اداره کرده و میکنند، بهعنوان نمایندهی طبقهی بورژازیِ فرادست، سدی شدهاند در مقابل رونقِ اقتصادیـسیاسی و رفاهیت و زندگی مردم.
در مقابل چنین شرایطِ توأم با هرج و مرج و بحرانیِ کردستان و خاورمیانه، حزب دمکرات کردستان همراه با اتحادیه میهنی و نیروهای اسلامی و پشتیبانی غیرمستقیم دیگر نیروها ـ در بهترین حالت میتوان گفت موضع توأم با تردید این نیروها برای نجات از بحران کنونی، دست بهمضحکهای بهاسم رفراندوم زده است. از راه همین تأتر ساختگی میخواهد خشم و انزجار طبقاتی کارگران و زحمتکشان را که محصول سیاستهای این احزاب است، فرونشاند. در شرایطی که حزب حاکم اقلیم کردستان رفراندوم را اعلام کرده است و از موضوع ملی میخواهد استقلال خود را فریاد بزند (بهگفتهی خودشان)، در همان حال چنین نیروی بورژواـناسیونالیستی خود همپیمانِ قدرتهای سرکوبگرِ حاکم بر دیگر بخشهای کردستان است. چنین نیرویی میخواهد بر تن چنین ملتی عبای دولت بپوشاند. همین حزب (حزب دمکرات کردستان) در دیگر بخشهای کردستان در جبههی مقابله با حقوق مردم قد علم کرده و بیپروا بهعنوان دشمن خونین آنان ابراز وجود میکند ـ خاصه در کردستان سوریه (روژآوا)، در صورتی که بر همگان محرز است در دو بخش از کردستان (ترکیه و سوریه) مبارزهی مردم قدمهای بزرگ و پراهمیتی برداشته است. این همان تناقض آشکار بورژواـناسیونالیسم کُرد است كە همین الان در كردستان عراق در موردش حرف میزنند.ما بهطور عموم بر این باوریم که رفراندوم، بهمثابهی امری مردمی و براساس رأی مردم، مقولهای بدون قید و شرط برای هر ملتی است که اقدام بهجدایی یا خود همزیستی با دیگر ملل میکند. اما برای اینکه چنین رفراندومی انعکاس خواستههای دمکراتیک مردم باشد، لازم است شرکت کنندگان در چنین فرآیندی از وجود دمکراسی در سرزمین خود مطمئن باشند. نمیشود در سایه حکومتی سرکوبگر و ضددمکراسی با وسایلی نادمکراتیک بهسوی هدفی دمکراتیک رفت. این خود بیحرمتی بهخواستهی مردم و بیارزش کردن امر رفراندوم است بهعنوان امری دمکراتیک. خاصە در اقلیمی كە مردم شاهد آن هستند که همان قدرتی كە اكنون رجعت بەرأی مردم میكند، مدتی پیش درِ مؤسسەای را بستە است كە خودشان میگویند عبارت است از رأی تودەها و در نتیجە رأی و فرایندی دموكراسی بەوجود آمدە است كە همین پارلمان است كە بورژوازی در سراسر جهان بەاین مؤسسە افتخار میكند.
بههمین جهت در شرایطی با این اوصاف، خواست جدایی و استقلالی که خود دژی شده است در برابر دمکراسی، و خود حاکمان قبل از مردم خواهان آنند، نمیتواند خواست واقعی و دمکراتیک مردم باشد. مردمی که بهخاطر پافشاری بر سر تحقق کوچکترین خواستهایش سرکوب، ترور و بهزندان کشیده میشود، مردمی که در بیکاری و گرسنگی بهسر میبرد، بدون شک جدایی از عراق را سر لوحهی خود نمیکند، بلکه مبارزه برای دستیابی بهحقوق اولیه زندگی را بر جدایی از ملتی دیگر ترجیح میدهد. برای استقلال نیز در قدم اول خواهان جدایی و بهزیر کشیدن طبقهی فرادستِ خود را دارد، در فراسوی چنین پیروزیای است که با دستان خود مسأله حق تعیین سرنوشت را حل و فصل خواهد کرد.ما بر این امر مهم و اساسی دوباره تأکید میورزیم که مسألهی همزیستی یا خودجدایی هرملتی از حقوق اولیه مردم است و برای آن مبارزه خواهیم کرد. اما بهشرطی که مردم خود صاحب چنین آزادیای باشند و خود هم از آن بهرهمند شوند. در شرایطی که در کردستان، که حاکمیت بورژوا_ناسیونالیستی کُرد، همهی رشتههای اساسی زندگی مردم را در انحصار خود نگاه داشته است و مردم را از مدیریت زندگی و آیندهی خود سلب کرده است، از چنین رفراندومی انتظار آن نمیرود جوابگوی خواستهی حقیقی مردم باشد. احزاب حاکم میخواهند با چنین رفراندومی و با چنین تبلیغاتی اعلام دارند که همهی بدبختیها، گرسنگی و هرج و مرج کنونی که از قضا خود مسبب آن هستند، حاصل همزیستی مردم کُرد با دیگر ملل موجود در جغرافیای عراق است، برای همین جدایی را بهشتی از پیش تعیین شده و ضامن آزادیهای مردم معرفی میکنند.ما بهعنوان «کانون تحقیق سوسیالیستی ـ کردستان»، حامی و همراه تمامی مردم در هر چهار بخش کردستان تا مرز جدایی و تشکیل دولت مستقل هستیم. در همان حال باید مردم کردستان آگاه باشند که تجزیه و استعمار حاصل سیاستهای دول امپریالیست بوده و تاکنون هم بهقوت خود باقی است. برای همین لازم است که مردم کردستان نه چشم انتظار ترحمِ قدرتهای منطقه باشد، و نه آن دسته از فریبهای احزاب حاکم را بخورد که گویا در پیِ چراغ سبز دادن این قدرتها برای امر جدایی هستند. برای همین خاطر مبارزه برای رهایی و آزادی در کردستان نیازمند چنین شرایطی است:
1ـ رهایی از هر ایدولوژی و قدرتی در درون ملت خود، یعنی در کردستان، که مانعی است برای رسیدن مردم بهخواستههای اولیهی زندگیاش.
2ـ رهایی از سیطرهی حاکمان چهار کشور (عراق، ترکیه، ایران، سوریه) که کردستان در محدودهی جغرافیایی اینان تقسیم شده است، بدون آنکه چنین اقدامی سبب ایجاد اختلاف بین دیگر ملل موجود در این منطقه شود، بلکه باید نقطه عطفی گردد برای مبارزه علیه حاکمانی که بهاسم ملتی خاص بر دیگر ملل ستم میورزند.
3ـ رهایی از هژمونی امپریالیسم جهانی که همیشه منافع خود را در منطقه از مسیر جنگ و بهویرانی کشاندن منابع زیرزمینی و ...، دنبال میکند.
با توجه بهشرایطی که امروز در خاورمیانه حاکم است، این سبک از رفراندوم در سایه حاکمیت دولت اقلیم را، راهکار نمیدانیم و بر این باوریم که باعث برجستهتر شدن هرچه بیشتر مشکلات بین ملیتهای موجود در عراق میشود، همچنان مانع اتحاد است در صفوف طبقهی کارگر و ویران شدن هرچه بیشتر کیفت زندگی. چنین رفراندومی دیوارهای دمکراسی را تنگتر کرده و قدرت سرکوبِ احزاب حاکم و اعمال دیکتاتوری را بیشتر میکند. و این تنها سودیست که در جیب قدرتهای امپریالیست جهانی و منطقهای میرود.
در عصر جهانی شدن سرمایهداری، رهایی از ستم طبقاتی، ملی، مذهبی و نژادی، و جلوگیری از ویران شدن محیط زیست و بهتباه بردن تمدن و تاریخ و ...، از راه توهم بهناسیونالیسم، بازار آزاد، نئولیبرالیسم و حاکمیت مذهبی نمیگذرد، بلکه تنها راه نجات همزیستی آزادانهی مردم، و کسب آزادی، برابری و عدالت است.
کانون تحقیق سوسیالیستی ـ کردستان 20. 7. 2017
یادداشتها
خاطرات یک دوست ـ قسمت سیوهفتم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیوششم
در زندان بسرعت با بزرگان جنبش چریکی از نزدیک محشور شدم. اولین چیزهایی که آموختم مسائل «سازمانی» بود. جنبش چریکی در نوباوگی عملی خودش سخت تحت ضربات سرکوب قرار گرفته و نیروهایش را به نوعی میشود گفت«تلفات» داده بود. کثرت دستگیریها، علیرقم مقاومتهای ستایش انگیز بسیاری در بازجوییها؛ مانع از هدر دهی نیروهایی نشد که قرار بود رهبری و استخوانبندی این جنبش را حفظ و صیانت کنند. در تحلیلهای بعدی؛ چه در زندان و چه در درون گروههای چریکی انجام شده توجه کمی را به نقش ضعفهای سازمان نیافتگی و خلعهای آسیب پذیر آن کردند. در حالیکه هر چقدر مبارزه سهمگینتر و هرچقدر سرکوبها سبوئانهتر باشد اهمیت سازمانیافتگی دم افزون تر میشود. در حقیقت اگر سلاح درک حقایق مبارزات انقلابی فلسفه و منطق «ماتریالیستی-دیالکتیکی» است؛ سلاح مقابله با نظامهای سرکوبگر و پلیسی «سازمان» است. آن هم از منظر «سازمان پذیری» نیروهای انقلابی. درباره این مقوله در جاهای دیگری به قوت پرداخته ایم.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیوششم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیوپنجم
[به«نظرم» عموئی یک تودهای تمام عیار است. و با همه توان در خدمت «آرمانهای»پایهای حزبش و از همین منظر است که در نقل وقایع قلم زده است. کتاب «دُرد زمانه» بهقوت و دقت این سوگیری کاملاً جانبدارانه را بیان و عیان میکند. در نتیجه آنچه عمویی در این کتابش هم آورده پر رنگ کردن و ارج نهادن بههمان قداست متحزب خود اوست. شاید تنها حُسن و قبح کتابش هم در همین باشد. (درباره شناخت و تحلیل تاریخی حزب توده در مقام دیگر باید نوشت، که جای خود را درکارهایم دارد). در این بخش از خاطرات تنها بهوقایع زندان از دید عمویی در این کتاب اشاره میکنم، ددر نوشته عمویی «وقایع تقطیع و گزینش شده» آمده. او با یادآوری جریانسازی، تودهای بودنش و ضد جریان اصلی «چریکی» این رویداد را شرح داده و اوصافی دارد].
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیوپنجم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیوچهارم
یکی از سرگرمیها آنروزهای سلول انفرادی در پس حوداث خونبار مقاومت «کتاب گویی» برای جمع هم بندیها بود. من داستان کوتاهی از ماکسیم گورکی را برای جمع تعریف(بازخوانی ذهنی) کردم که مورد استقبال و تحسین (شخصیتهای مطرح«چپ») قرار گرفت. در این قصه کوتاه نویسندهای(که بنظر خود ماکسیم است) با انقلابیای(که به مشخصات لنین) است بر میخورد. انقلابی نویسنده را مورد سئوالاتی قرار میدهد و او را بسوی نوعی خودکاوی و خودشناسی از جنس «خودآگاهی» اجتماعی سوق میدهد. گفتگو در فضایی اتفاق می افتد که نویسندهی داستان سرمست از موفقیتهای حرفهایش پس از نشر و استقبال اثریست که به تازهگی منتشر کرده میباشد.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیوچهارم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیوسوم
رئیس ساواک آمد و بهبازجو چیزهایی گفت، و او هم دستور فلک کردن مرا داد. این تجربهی تازهای بود از کتک خوردن. یک چوب بهطول بیش از یک متر و بهقطر حدود پنج سانت، از دو سرش یک طناب کتانی ضخیم گذرانده بودند. شبیه یک کمان، اما با آزادی بیش از طول طناب. دو پا را از مچ بین چوب و طناب میگذاشتند و چوب را میپیچاندند تا پا بین طناب و چوب صفت میشد. شکنجهشونده روی زمین بهپشت قرار داشت و چوبِ فلک در دست دو نفر بود که ایستاده بودند. کفِ پا آمادهی شلاق خوردن بود؛ و شلاق هم همان کابل برق چند لایه بود. تعدادی زدند، اما خیلی ادامه ندادند. چوب را شُل کردند و پاهای کبود و ورم کرده آزاد شد. اینجا دیگر مثل بازجوییهای اوین دستور «پاشو راه برو» در کار نبود. جالب اینکه چشمبند و دستبند دوباره بهکار گرفته شد. اینبار یک پابند هم بهپاها زدند. وسیلهای مثل دستبند، اما ضخیمتر و با زنجیری بلندتر، بهحدی که میتوانستی فقط قدمهای کوتاه برداری.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیوسوم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیودوم
ملاقات بههم خورد و تنها من توانستم بهمادرم در اندک فرصتی برسانم که چیزی نگوید. او که قبلها هم چندبار بازخواست شده بود، در پیگیریهای افسران زندان چیزی را بُروز نداده بود. من را هم بهوسیله معاون زندان و افسر مربوطه با تحدید، بازپرسی کردند و نتیجهای عایدشان نشد. ملاقات را قطع کردند. احمد م.ع. (برادر اسماعیل از اعدامیهای سیاهکل) که خودش هم در جریانات مسلحانه فعال و زندانی شده بود در جریان قرار گرفت. او مسئول مراجعه بهافسر نگهبان و حلوفصل موضوعات بند ما بود . وی بهاتفاق آقای حجری به«زیر هشت» رفتند و بهشدت بهرفتار افسر نگهبان اعتراض کردند و مورد بلعیدن چیزی از جانب مرا رد کرده بودند. با مداخلهی رئیس زندان و بهدستور او ملاقات غیرحضوری را دایر کرده و فقط یک دیده بوسی آخر را اجازه دادند. در داخل بند هم زمزمه اعتصاب و اعتراض پیش آمد که بهسرانجام نرسید. بهنظر میرسید همه چیز رفع و رجوع شده باشد. با توجه بهجوّ بند تعداد کمی از افراد در جریان جزئیات حادثه قرار گرفتند. این مورد توسط مسئول زیر هشت بند و آقای حجری مدیریت شد.
ادامه مطلب...* مبارزات کارگری در ایران:
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»- قسمت دوم
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»
- بیانیه شماره دوم کمیته دفاع از کارگران اعتصابی
- تشکل مستقلِ محدود یا تشکل «گسترده»ی وابسته؟!
- این یک بیانیهی کارگری نیست!
- آیا کافکا بهایران هم میرود تا از هفتتپه بازدید کند !؟
- نامهای برای تو رفیق
- مبارزه طبقاتی و حداقل مزد
- ما و سوسیال دمکراسی- قسمت اول
- تجمع اول ماه می: بازخوانی مواضع
- از عصیان همگانی برعلیه گرانی تا قیام انقلابی برعلیه نظام سرمایهداری!؟
- ائتلاف مقدس
- وقتی سکه یک پول سیاه است!
- دو زمین [در امر مبارزهی طبقاتی]
- «شوراگراییِ» خردهبورژوایی و اسماعیل بخشی
- در مذمت قیام بیسر!
- هفتتپه، تاکتیکها و راستای طبقاتی
- تقاضای حکم اعدام برای «جرجیس»!؟
- سکۀ ضرب شدۀ فمنیسم
- نکاتی درباره اعتصاب معلمان
- تردستی و تاریخ، در نقد محمدرضا سوداگر و سید جواد طباطبایی
- دختران مصلوب خیابان انقلاب
- «رژیمچنج» یا سرنگونی سوسیالیستی؟!
- هفتتپه و پاسخی دوستانه بهسؤال یک دوست
- اتحادیه آزاد در هفتتپه چکار میکند؟
- دربارهی جنبش 96؛ سرنگونی یا انقلاب اجتماعی!؟
- دربارهی ماهیت و راهکارهای سیاسیـطبقاتی جنبش دیماه 96
- زلزلهی کرمانشاه، ستیز جناحها و جایگاه چپِ آکسیونیست!؟
- «اتحادیه مستقل کارگران ایران» از تخیل تا شایعه
- هزارتوی تعیین دستمزد در آینه هزارتوی چپهای منفرد و «متشکل»
- شلاق در مقابله با نوزایی در جنبش کارگری
- اعتماد کارگران رایگان بهدست نمیآید
- زحمتکشان آذری زبان در بیراههی «ستم ملی»
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت دوم)
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت اول)
- در اندوه مرگ یک رفیق
- دفاع از جنبش مستقل کارگری
- اطلاعیه پایان همکاری با «اتحاد بینالمللی در حمایت از کارگران در ایران»
- امضا برعلیه «دولت»، اما با کمک حکومتیان ضد«دولت»!!
- توطئهی خانه «کارگر»؛ کارگر ایرانی افغانیتبار و سازمانیابی طبقاتی در ایران
- تفاهم هستهای؛ جام زهر یا تحول استراتژیک
- نه، خون کارگر افغانی بنفش نیست؟
- تبریک بهبووورژواهای ناب ایرانی
- همچنان ایستاده ایم
- دربارهی امکانات، ملزومات و ضرورت تشکل طبقاتی کارگران
- من شارلی ابدو نیستم
- دربارهی خطابیه رضا رخشان بهمعدنچیان دنباس
- قطع همکاری با سایت امید یا «تدارک کمونیستی»
- ایجاد حزب کمونیستی طبقهی کارگر یا التجا بهنهادهای حقوقبشری!؟
- تکذیبیه اسانلو و نجواهای یک متکبر گوشهنشین!
- ائتلافهای جدید، از طرفداران مجمع عمومی تا پیروان محجوب{*}
- دلم برای اسانلو میسوزد!
- اسانلو، گذر از سوءِ تفاهم، بهسوی «تفاهم»!
- نامهی سرگشاده بهدوستانم در اتحاد بینالمللی حمایت از کارگران
- «لیبر استارت»، «کنفرانس استانبول» و «هیستادروت»
- «لیبر استارت»، «سولیداریتیسنتر» و «اتحاد بینالمللی...»
- «جنبش» مجامع عمومی!! بورژوایی یا کارگری؟
- خودشیفتگی در مقابل حقیقت سخت زندگی
- فعالین کارگری، کجای این «جنبش» ایستادهاند؟
- چکامهی آینده یا مرثیه برای گذشته؟
- کندوکاوی در ماهیت «جنگ» و «کمیتهی ضدجنگ»
- کالبدشکافی یک پرخاش
- توطئهی احیای «خانهکارگر» را افشا کنیم
- کالبدشکافیِ یک فریب
- سندیکای شرکت واحد، رفرمیسم و انقلاب سوسیالیستی
* کتاب و داستان کوتاه:
- دولت پلیسیجهانی
- نقد و بازخوانى آنچه بر من گذشت
- بازنویسی کاپیتال جلد سوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد دوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد اول، ایرج اسکندری
- کتاب سرمایهداری و نسلکشی ساختاری
- آگاهی طبقاتی-سوسیالیستی، تحزب انقلابی-کمونیستی و کسب پرولتاریایی قدرت...
- الفبای کمونیسم
- کتابِ پسنشینیِ انقلاب روسیه 24-1920
- در دفاع از انقلاب اکتبر
- نظریه عمومی حقوق و مارکسیسم
- آ. کولنتای - اپوزیسیون کارگری
- آخرین آواز ققنوس
- اوضاعِ بوقلمونی و دبیرکل
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- آغاز پرولترها
- آیا سایهها درست میاندیشند؟
- دادگاه عدل آشکار سرمایه
- نبرد رخساره
- آلاهو... چی فرمودین؟! (نمایشنامه در هفت پرده)
- اعتراض نیروی کار در اروپا
- یادی از دوستی و دوستان
- خندۀ اسب چوبی
- پرکاد کوچک
- راعش و «چشم انداز»های نوین در خاورسیاه!
- داستان کوتاه: قایق های رودخانه هودسون
- روبسپیر و انقلاب فرانسه
- موتسارت، پیش درآمدی بر انقلاب
- تاریخ کمون پاریس - لیسا گاره
- ژنرال عبدالکریم لاهیجی و روزشمار حمله اتمی به تهران
* کارگاه هنر و ادبیات کارگری
- شاعر و انقلاب
- نام مرا تمام جهان میداند: کارگرم
- «فروشنده»ی اصغر فرهادی برعلیه «مرگ فروشنده»ی آرتور میلر
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- و اما قصهگوی دروغپرداز!؟
- جغد شوم جنگ
- سرود پرولتاریا
- سرود پرچم سرخ
- به آنها که پس از ما به دنیا می آیند
- بافق (کاری از پویان و ناصر فرد)
- انقلابی سخت در دنیا به پا باید نمود
- اگر کوسه ها آدم بودند
- سوما - ترکیه
- پول - برتولت برشت
- سری با من به شام بیا
- کارل مارکس و شکسپیر
- اودسای خونین
* ترجمه:
- رفرمیستها هم اضمحلال را دریافتهاند
- .بررسی نظریه انقلاب مداوم
- آنتونیو نگری ـ امپراتوری / محدودیتهای نظری و عملی آتونومیستها
- آیا اشغال وال استریت کمونیسم است؟[*]
- اتحادیه ها و دیکتاتوری پرولتاریا
- اجلاس تغییرات اقلیمیِ گلاسکو
- اصلاحات اقتصادی چین و گشایش در چهلمین سال دستآوردهای گذشته و چالشهای پیشِرو
- امپراتوری پساانسانی سرمایهداری[1]
- انقلاب مداوم
- انگلس: نظریهپرداز انقلاب و نظریهپرداز جنگ
- بُرهههای تاریخیِ راهبر بهوضعیت کنونی: انقلاب جهانی یا تجدید آرایش سرمایه؟
- بوروتبا: انتخابات در برابر لوله تفنگ فاشیسم!
- پناهندگی 438 سرباز اوکراینی به روسیه
- پیدایش حومه نشینان فقیر در آمریکا
- پیرامون رابطه خودسازمانیابی طبقه کارگر با حزب پیشگام
- تأملات مقدماتی در مورد کروناویروس و پیآیندهای آن
- تاوان تاریخی [انقلابی روسیه]
- تروریسم بهاصطلاح نوین[!]
- جنبش شوراهای کارخانه در تورین
- جنبش مردم یا چرخهی «سازمانهای غیردولتی»
- جوانان و مردم فقیر قربانیان اصلی بحران در کشورهای ثروتمند
- چرا امپریالیسم [همواره] بهنسلکشی باز میگردد؟
- دستان اوباما در اودسا به خون آغشته است!
- رهایی، دانش و سیاست از دیدگاه مارکس
- روسپیگری و روشهای مبارزه با آن
- سرگذشت 8 زن در روند انقلاب روسیه
- سقوط MH17 توسط جنگنده های نیروی هوائی اوکراین
- سکوت را بشکنید! یک جنگ جهانی دیگر از دور دیده میشود!
- سه تصویر از «رؤیای آمریکایی»
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- شاعر و انقلاب
- فساد در اتحادیههای کارگری کانادا
- فقر کودکان در بریتانیا
- قرائت گرامشی
- کمون پاریس و قدرت کارگری
- گروه 20، تجارت و ثبات مالی
- لایحه موسوم به«حق کار»، میخواهد کارگران را بهکشتن بدهد
- ماركس و خودرهایی
- ماركسیستها و مذهب ـ دیروز و امروز
- مانیفست برابری فرانسوا نوئل بابوف معروف بهگراکوس[1]
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- ملاحظاتی درباره تاریخ انترناسیونال اول
- ممنوعیت حزب کمونیست: گامی به سوی دیکتاتوری
- نقش کثیف غرب در سوریه
- نگاهی روششناسانه بهمالتیتود [انبوه بسیارگونه]
- واپسین خواستهی جو هیل
- واپسین نامهی گراکوس بابوف بههمسر و فرزندانش بههمراه خلاصهای از زندگی او
- ویروس کرونا و بحران سرمایه داری جهانی
- یک نگاه سوسیالیستی بهسرزمینی زیر شلاق آپارتاید سرمایه