صورت مسأله را عوض نکنید - در پاسخ بهپاسخگونهی محمد قراگوزلو
صورت مسأله را عوض نکنید - در پاسخ بهپاسخگونهی محمد قراگوزلو به«هژمونی طبقهکارگر یا شبح سوشیانس»
توضیح: این نوشته برای اولینبار در تاریخ 30 اکتبر 2009 (8 آبان 1388) در سایت امید منتشر شد. انتشار دوبارهی آن ضمن بیان حقانیت و باور بهمواضع آن روز، درعینحال بهاین منظور استکه امکان دسترسی بهاینگونه نوشتهها سادهتر باشد[عباس فرد].
*****
آقای محمد قراگوزلو در 3 مقالهی «18 برومر یا 22 خرداد؟»، «سرنوشت اصلاحات سیاسیـاقتصادی» و «جنبش اجتماعی جاری و فقر تحلیلها»؛ بهدفاع از خیزش سبزها برخاست، بهتوجیه تئوریک این جنبش ارتجاعی همت گماشت و در پیِ این بود که هژمونی طبقهکارگر را بربستر همین جنبش سبز تأمین کند.
من این 3 مقاله را در نوشتهای بهنام هژمونی طبقهکارگر یا شبح سوشیانس ـ بررسیِ «فقر تحلیل»ها [قسمت اول و دوم] مورد بررسی و بازبینی قرار دادم؛ و یاداشتهایی هم برای قسمت سوم آن تهیه کردهام.
پس از انتشار قسمت اول نوشتهی هژمونی طبقهکارگر یا شبح... آقای قراگوزلو مقالهای بهنام «موج سوم بحران اقتصادی؛ بیکارسازی» منتشر کرد که مواضع سیاسی آن (بهویژه در رابطه با هژمونی طبقهکارگر) در مقایسه با مواضع 3 مقالهی مذکور در بالا، حاکی از یک چرخش 180 درجهای است. ازآنجاکه این چرخشِ 180 درجهای بهنظر من مثبت و معقول است، این توقع را نیز دارم که از چگونگیِ وقوع آن هم مطلع شوم. اما آقای قراگوزلو بهجای توضیح این چرخش مثبت و چهبسا آموزنده، در یکی از کامنتهای مقالهی «موج سوم بحران اقتصادی؛ بیکارسازی» نظرات غلط و هپروتی شخص دیگری را بهپای من میگذارد و صورت مسئله را از اساس عوض میکند.
آقای قراگوزلو در این کامنت از مقولاتی مانند «رواج سوسیالیسم پوپولیستی»، «گرفتاریهای شبهمنشویکی»، «نظرات معطوف به"اقتصاد توسعه" و "توسعهیافتهگی"»، دلسوزی برای «"صنایع مادر" و فقدان "سرمایهی لازم" برای انکشاف سرمایهداری»، «مضرات "نظام تک محصولی"» و نکات هپروتیِ دیگری اشاره میکند که در بین بسیاری از چپها رایج و شایع است. در مقابل اشارهی نقادانهی آقای قراگورلو بهاینگونه مقولات دو سؤال ساده و روشن در ذهنِ منِ خواننده بهوجود میآید که امیدوارم پاسخ آنها بهانتقاد جوندهی سکوت سپرده نشود:
الف) این مقولات چه ربطی بهنقد مطرح شده از جانب من دارد؟ بحث بر سر یک نوشتهی مشخص است. اگر نوشتهی من نیز از نظر آقای قراگوزلو مبتنی برچنین دیدگاههایی است، خردگراییِ سوسیالیستی حکم میکند که او این دیدگاهها را نشان دهد؛ وگرنه مجاز نیست با یککاسه کردن همهی انتقادات، این واقعیت را لاپوشانی کند که آن انتقادات از دو سوی متفاوت و متناقض با هم ارائه شدهاند. آقای قراگوزلو ـاماـ انتقاد سوسیالیستی را در کنار اظهارات بیربط و نظرات عقبمانده و بورژوایی قرار میدهد تا با حمله بهآن نظرات عقبمانده، گریبان خود را از پاسخ بهنقد سوسیالیستی ـنیزـ خلاص کرده باشد. این شیوهی زیبندهای نیست.
ب) آقای قرهگوزلو که در رابطه و براساس جنبش سبز از «ضرورت هژمونی مستقیم جنبش کارگری در متن یک جنبش اجتماعی فراگیر سوسیالیستی» سخن گفته بود، آیا حقیقتاً میخواست هژمونی همان سوسیالیسمی را تأمین کند که قرار است برمتن این جنبش بهالغای کار مزدی منجر شود؛ و بهقول خودِ وی ادبیات مارکسیستی را «از زاویه حفظ منافع بورژوازی» بلغور میکند تا هژمونی سوسیالیسم بورژوایی را تأمین کند؟ ازآنجا که خود آقای قراگوزلو ظاهرا منتقد این سوسیالیسمهای بورژوایی است؛ پس، پُربیراه نرفتهایم اگر که فکر کنیم که ایشان برمتن آن جنبش سبزْ هژمونیِ آن سوسیالیسمِ بهقول خودش کارگریای را تئوریزه میکرد که بهدنبال الغای کار مزدی است! بدینترتیب، آیا این انتظار من بیهوده است که ایشان باید نشان بدهد که در کجای آن جنبش سبز عناصر لازم ـحتیـ برای تحمل چنین سوسیالیسمی را دیدهاند که بهتأمین هژمونی آن برمتن این جنبش امیدوار شدهاند؟ بهبیان دیگر، سؤال این استکه چه عواملی در جنبش سبزْ آقای قراگوزلو را بهاین نتیجه رساند که میتوان هژمونی چنان سوسیالیسمی را ـهمـ در آن دنبال و تأمین کرد؟ اگر ایشان لطف کنند و این موارد را توضیح بدهند، نه تنها نقد من پاسخ خود را گرفته است، بلکه دعای خیر همهی آن چپهای دیگر را هم نصیب خواهد برد که بهدنبال توجیه مناسبی برای حمایت خود از جنبش سبز میگردند و بهغیر از عبارتهای توخالی چیزی برای عرضه ندارند.
بههرروی، در اینجا چند نکته را یادآور میشوم تا کامنت آقای قراگوزلو را، در احساس احترامی که برای همهی تلاشگران اندیشه و کار دارم، پاسخ گفته باشم.
1ـ مقالهی «هژمونی طبقهکارگر یا شبح سوشیانس»، نه آقای قراگوزلو و نه هیچکس دیگر را شبح سوشیانس نمیداند. همچنانکه از عنوان این نوشته پیداست، موضوع بحث نه افراد، که دیدگاه چپ غیرکارگری در مورد برداشت سوشیانسگونه از هژمونی طبقهکارگر است. بدینمعنیکه چپ غیرکارگری آرزوهایِ طبقاتیِ خودرا سوشیانسگونه بهکلمهی «کارگر» حمل میکند تا ازاین طریق آرزوهایش را بهطبقهکارگر تحمیل کند. این همان کاری استکه آقای قراگوزلو در 3 مقالهی «18 برومر یا 22خرداد؟»، «سرنوشت اصلاحات سیاسیـاقتصادی» و «جنبش اجتماعی جاری و فقر تحلیلها» بهآن مبادرت ورزید؛ و در نوشتهی «موج سوم بحران اقتصادی؛ بیکارسازی» بنا به«آئین» خویش و بهطور «تلویحی» از آن استنکاف جست.
2ـ از چهلوچهار سال پیش که بهعنوان کارگر حروفچین بهعرصه فعالیت کارگری و سیاسی قدم گذاشتهام و بهویژه از حدود چهل سال پیش که برای اولینبار طعم زندان سیاسی را چشیدم، همواره بدینباور بودهام که نقد باید غیرتلویحی، صریح، جامع و محترمانه باشد؛ وگرنه بهابزاری تبدیل میشود که گذشته از تسویهحسابهای شخصی، نهایتاً کسب اعتبار فردی را پیگیر خواهد بود. بنابراین، بهآقای قراگوزلو توصیه میکنم که دست از آئینِ تلویحی خود بردارد و صراحتاً دربارهی چگونگیِ تغییر موضع خویش در مقالهی «موج سوم بحران اقتصادی؛ بیکارسازی» بنویسد تا دیگران هم از آن بیاموزند.
3ـ اگر «مریخی» بودن یک نوشته یا نظریه بدینمعنی استکه ربطی معقول یا پراتیکْ بهموضوع مورد بحث ندارد؛ پس، فرقی نمیکند که نویسنده یا نظریهپرداز در لاهه ساکن باشد یا در جوادیه تهران!؟ اگر چنین استدلالی را میتوان بهطور نسبی پذیرفت (که بهنظر من پذیرفتنی است)؛ آقای قراگوزلو در مقابل این سؤال قرار میگیرد که چرا روی محل سکونت عباس فرد انگشت میگذارد؟ آیا این انگشت گذاشتن یک مانور سیاسیِ تلویحی نیست؛ و اگر همین حرفها و نوشتهها در تهران گفته و نوشته میشد، ارزش بیشتری داشت؟ بههرروی، من با تمام وجودم بدینباورم که چه از تهران، چه از لاهه ویا هرجای دیگری ـفرقی نمیکندـ هیچکس حق ندارد برای کارگران ویا هرانسان مبارز (حتی غیرمبارز) دیگری تعیین تکلیف کند؛ و خارج از حوزهی عملِ جمعیِ مشخص، در مورد آن عمل مشخص برنامه بریزد و کُنسه بدهد. از همهی اینها گذشته، چرا آقای قراگوزلو بهصدها نوشتهای که در خارج از کشور و با ادعای دفاع از سبزها نوشته میشود، ایراد نمیگیرد؛ اما انگشتاش را روی نوشتهای میگذارد که «مدعی استکه حقیقتاً از منافع آنی و آتی طبقهکارگر دفاع میکند»؟
4ـ ضمن اینکه من از «مشاهدات کنکرت» هیچکس ایراد نگرفته و نمیگیرم؛ اما بدینباورم که مشاهدهای که بیان معقولِ مناسب خویش را پیدا نکند، قابلیت استناد چندانی ندارد. چراکه اصولاً حواس بهواسطهی پتانسیل محدود خویش توان دریافت حقیقت معقول و ربطِ ذاتی اشیاء، پدیدهها و نسبتها را ندارد. بنابراین، میتوان و در واقع میبایست در مورد هرگونه مشاهدهی کنکرتی بهچون و چرا پرداخت تا از انضمامِ عمدتاً حسی بهانتزاع عمدتاً عقلانی دست یافت.
5ـ بحث ما با آقای قراگوزلو در مورد اشتباهات پایهای ایشان در سه مقالهی مورد اشاره بالا نسبت بهجنبش سبز و سپس تغییر موضع ایشان در مقالهی چهارم بود. ایشان اما با پیش کشیدن نقد بهسوسیالسمهای عقبمانده و بورژوایی که خود در سمپاتی بهجنبش سبز با موضعگیریهای اولیه آقای قراگوزلو شریکاند؛ و همچنین پیش کشیدن مسائل فرعی از قبیل محل زندگی منتقدین، در حال تلاش برای عوض کردن صورت مسأله است. اشارهی ضمنی ایشان که بعداً و در مقالات دیگری «بهطور تلویحی» بهانتقادات دیگر نیز پاسخ خواهند گفت، بههیچوجه کافی نیست. یک چنین موضعگیری آشکار بهنفع جنبش سبز و سپس چرخش آشکار بهنفع یک جنبش کارگری مستقل، آن هم در مدت زمانی چنین کوتاه، نیازمند توضیح صریح و آشکار دلایل هر دو موضعگیری است. صورت مسأله بر سرِ جایِ خود میماند. هم بهنفع آقای قراگوزلو و هم بهنفع آگاهی طبقاتی کارگران است که ایشان بهارائهی توضیحات لازم بپردازند.
یادداشتها
دنبالهی کوهپیمایی با نوهها و گپوگفت دربارهی «مؤلفه»[در جنبش]
این یک مقالهی تحلیلی نیست. نگاهی مادرانه است، برخاسته از درد و دغدغهی
پُر رنج شهریور و مهر 1401 تاکنون
*****
ـ خانوم دکتر این چیه، چقدر خوشمزه ست؟ یادمون بدین با چی درست کردین؟
ـ نوش بشه بهتون زری جون، موادش هویج و کدو و سیبزمینی رنده شده، تخم مرغ، نمک و فلفل و نون. البته برای شما جوونا خیارشور هم توی لقمههاتون گذاشتم.
ـ واا، چه راحت. پس منم میتونم درست کنم.
ـ زری جون مامان بزرگم یه آشپز بی نظیرِ توی خانواده و فامیله!
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستودوم
دو پاراگرافِ آخر از قسمت بیستمویکم
در این نیمه شب یازدهم شهریور کوچه نقاشهای خیابان لُرزاده در ازدحام بی نظیری از مردم انباشه بود. اکثراً لباس راحتی خانه دربر داشتند. همسایگان قسمت پائین کوچه به بالاتر آمده بودند. همه در جوّی از حیرت و تک توک در اعتراض بودند. مأمورین در جواب «اینا چکار کردن مگه؟» میگفتند «خرابکارند» میخواستن محله شما رو بفرستن رو هوا.
ادامه مطلب...پرسشی از مقولهی [مؤلفه در جنبش]
در باره سنت باید معنی «سیرت» و «طبیعت» جنبشهای مردمی یا همونطور که شما گفتی (جنبش های توده ای) را از دو منظر دید؛ اول «رویّه و روشِ» تاکنونی رویدادها یا همان جنبشها، دوم به معنی «وجه ضروری تغییر» یا دقیقتر «وجه لازمِ حرکت».
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستمویکم
دو پاراگرافِ آخر از قسمت بیستم
بخصوص کار تیمی هدف تبلیغی برای حرکت های«توده ای» را نیز همیشه منظور نظر خودش داشت. معمولا برای تیم های نظامی امکان حضور هر دو عرصه کارچریکی و کار تبلیغی درمیان توده های کارگری و یا دانشجویی وجود نداشت. مسئله ای که بعنوان یک تناقض تکنیکی و تاکتیکی تا آخر بهمراه فعالیت های سیاسی مخفیانه برای چریکهای شهری م. ل. باقی ماند. این صرف نظر از گرایشات طبقاتی نهفته در اینگونه مبارزات است که جای خودش را دارد.
ادامه مطلب...مهمانی تولد مامان سحر و جمع دوستان صابر و (نشریه غیررسمی «بولتن دانشجو»)
ـ ماهی جون بچهها رو که بهتون معرفی کردم؟
ـ آره صابر جون معرفیت کامل بود عزیزم، البته بعضی هاشون رو از قبل میشناختم.
ـ خانم دکتر جان؛ اجازه میدین مهمونی رو به نشست تبادل فکری تبدیل کنیم(خنده جمعی).
ـ صاحب خونه باید اجازه بده جونم، من خودم مهمونم. سحر جون ببین بچه ها چی میگن مادر.
ـ مادر جون برنامه را صابر گذاشته، من حرفی ندارم. فقط بشرط اینکه شما رو خسته نکنن.
ادامه مطلب...* مبارزات کارگری در ایران:
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»- قسمت دوم
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»
- بیانیه شماره دوم کمیته دفاع از کارگران اعتصابی
- تشکل مستقلِ محدود یا تشکل «گسترده»ی وابسته؟!
- این یک بیانیهی کارگری نیست!
- آیا کافکا بهایران هم میرود تا از هفتتپه بازدید کند !؟
- نامهای برای تو رفیق
- مبارزه طبقاتی و حداقل مزد
- ما و سوسیال دمکراسی- قسمت اول
- تجمع اول ماه می: بازخوانی مواضع
- از عصیان همگانی برعلیه گرانی تا قیام انقلابی برعلیه نظام سرمایهداری!؟
- ائتلاف مقدس
- وقتی سکه یک پول سیاه است!
- دو زمین [در امر مبارزهی طبقاتی]
- «شوراگراییِ» خردهبورژوایی و اسماعیل بخشی
- در مذمت قیام بیسر!
- هفتتپه، تاکتیکها و راستای طبقاتی
- تقاضای حکم اعدام برای «جرجیس»!؟
- سکۀ ضرب شدۀ فمنیسم
- نکاتی درباره اعتصاب معلمان
- تردستی و تاریخ، در نقد محمدرضا سوداگر و سید جواد طباطبایی
- دختران مصلوب خیابان انقلاب
- «رژیمچنج» یا سرنگونی سوسیالیستی؟!
- هفتتپه و پاسخی دوستانه بهسؤال یک دوست
- اتحادیه آزاد در هفتتپه چکار میکند؟
- دربارهی جنبش 96؛ سرنگونی یا انقلاب اجتماعی!؟
- دربارهی ماهیت و راهکارهای سیاسیـطبقاتی جنبش دیماه 96
- زلزلهی کرمانشاه، ستیز جناحها و جایگاه چپِ آکسیونیست!؟
- «اتحادیه مستقل کارگران ایران» از تخیل تا شایعه
- هزارتوی تعیین دستمزد در آینه هزارتوی چپهای منفرد و «متشکل»
- شلاق در مقابله با نوزایی در جنبش کارگری
- اعتماد کارگران رایگان بهدست نمیآید
- زحمتکشان آذری زبان در بیراههی «ستم ملی»
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت دوم)
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت اول)
- در اندوه مرگ یک رفیق
- دفاع از جنبش مستقل کارگری
- اطلاعیه پایان همکاری با «اتحاد بینالمللی در حمایت از کارگران در ایران»
- امضا برعلیه «دولت»، اما با کمک حکومتیان ضد«دولت»!!
- توطئهی خانه «کارگر»؛ کارگر ایرانی افغانیتبار و سازمانیابی طبقاتی در ایران
- تفاهم هستهای؛ جام زهر یا تحول استراتژیک
- نه، خون کارگر افغانی بنفش نیست؟
- تبریک بهبووورژواهای ناب ایرانی
- همچنان ایستاده ایم
- دربارهی امکانات، ملزومات و ضرورت تشکل طبقاتی کارگران
- من شارلی ابدو نیستم
- دربارهی خطابیه رضا رخشان بهمعدنچیان دنباس
- قطع همکاری با سایت امید یا «تدارک کمونیستی»
- ایجاد حزب کمونیستی طبقهی کارگر یا التجا بهنهادهای حقوقبشری!؟
- تکذیبیه اسانلو و نجواهای یک متکبر گوشهنشین!
- ائتلافهای جدید، از طرفداران مجمع عمومی تا پیروان محجوب{*}
- دلم برای اسانلو میسوزد!
- اسانلو، گذر از سوءِ تفاهم، بهسوی «تفاهم»!
- نامهی سرگشاده بهدوستانم در اتحاد بینالمللی حمایت از کارگران
- «لیبر استارت»، «کنفرانس استانبول» و «هیستادروت»
- «لیبر استارت»، «سولیداریتیسنتر» و «اتحاد بینالمللی...»
- «جنبش» مجامع عمومی!! بورژوایی یا کارگری؟
- خودشیفتگی در مقابل حقیقت سخت زندگی
- فعالین کارگری، کجای این «جنبش» ایستادهاند؟
- چکامهی آینده یا مرثیه برای گذشته؟
- کندوکاوی در ماهیت «جنگ» و «کمیتهی ضدجنگ»
- کالبدشکافی یک پرخاش
- توطئهی احیای «خانهکارگر» را افشا کنیم
- کالبدشکافیِ یک فریب
- سندیکای شرکت واحد، رفرمیسم و انقلاب سوسیالیستی
* کتاب و داستان کوتاه:
- نقد و بازخوانى آنچه بر من گذشت
- بازنویسی کاپیتال جلد سوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد دوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد اول، ایرج اسکندری
- کتاب سرمایهداری و نسلکشی ساختاری
- آگاهی طبقاتی-سوسیالیستی، تحزب انقلابی-کمونیستی و کسب پرولتاریایی قدرت...
- الفبای کمونیسم
- کتابِ پسنشینیِ انقلاب روسیه 24-1920
- در دفاع از انقلاب اکتبر
- نظریه عمومی حقوق و مارکسیسم
- آ. کولنتای - اپوزیسیون کارگری
- آخرین آواز ققنوس
- اوضاعِ بوقلمونی و دبیرکل
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- آغاز پرولترها
- آیا سایهها درست میاندیشند؟
- دادگاه عدل آشکار سرمایه
- نبرد رخساره
- آلاهو... چی فرمودین؟! (نمایشنامه در هفت پرده)
- اعتراض نیروی کار در اروپا
- یادی از دوستی و دوستان
- خندۀ اسب چوبی
- پرکاد کوچک
- راعش و «چشم انداز»های نوین در خاورسیاه!
- داستان کوتاه: قایق های رودخانه هودسون
- روبسپیر و انقلاب فرانسه
- موتسارت، پیش درآمدی بر انقلاب
- تاریخ کمون پاریس - لیسا گاره
- ژنرال عبدالکریم لاهیجی و روزشمار حمله اتمی به تهران
* کارگاه هنر و ادبیات کارگری
- شاعر و انقلاب
- نام مرا تمام جهان میداند: کارگرم
- «فروشنده»ی اصغر فرهادی برعلیه «مرگ فروشنده»ی آرتور میلر
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- و اما قصهگوی دروغپرداز!؟
- جغد شوم جنگ
- سرود پرولتاریا
- سرود پرچم سرخ
- به آنها که پس از ما به دنیا می آیند
- بافق (کاری از پویان و ناصر فرد)
- انقلابی سخت در دنیا به پا باید نمود
- اگر کوسه ها آدم بودند
- سوما - ترکیه
- پول - برتولت برشت
- سری با من به شام بیا
- کارل مارکس و شکسپیر
- اودسای خونین
* ترجمه:
- رفرمیستها هم اضمحلال را دریافتهاند
- .بررسی نظریه انقلاب مداوم
- آنتونیو نگری ـ امپراتوری / محدودیتهای نظری و عملی آتونومیستها
- آیا اشغال وال استریت کمونیسم است؟[*]
- اتحادیه ها و دیکتاتوری پرولتاریا
- اجلاس تغییرات اقلیمیِ گلاسکو
- اصلاحات اقتصادی چین و گشایش در چهلمین سال دستآوردهای گذشته و چالشهای پیشِرو
- امپراتوری پساانسانی سرمایهداری[1]
- انقلاب مداوم
- انگلس: نظریهپرداز انقلاب و نظریهپرداز جنگ
- بُرهههای تاریخیِ راهبر بهوضعیت کنونی: انقلاب جهانی یا تجدید آرایش سرمایه؟
- بوروتبا: انتخابات در برابر لوله تفنگ فاشیسم!
- پناهندگی 438 سرباز اوکراینی به روسیه
- پیدایش حومه نشینان فقیر در آمریکا
- پیرامون رابطه خودسازمانیابی طبقه کارگر با حزب پیشگام
- تأملات مقدماتی در مورد کروناویروس و پیآیندهای آن
- تاوان تاریخی [انقلابی روسیه]
- تروریسم بهاصطلاح نوین[!]
- جنبش شوراهای کارخانه در تورین
- جنبش مردم یا چرخهی «سازمانهای غیردولتی»
- جوانان و مردم فقیر قربانیان اصلی بحران در کشورهای ثروتمند
- دستان اوباما در اودسا به خون آغشته است!
- رهایی، دانش و سیاست از دیدگاه مارکس
- روسپیگری و روشهای مبارزه با آن
- سرگذشت 8 زن در روند انقلاب روسیه
- سقوط MH17 توسط جنگنده های نیروی هوائی اوکراین
- سکوت را بشکنید! یک جنگ جهانی دیگر از دور دیده میشود!
- سه تصویر از «رؤیای آمریکایی»
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- شاعر و انقلاب
- فساد در اتحادیههای کارگری کانادا
- فقر کودکان در بریتانیا
- قرائت گرامشی
- کمون پاریس و قدرت کارگری
- گروه 20، تجارت و ثبات مالی
- لایحه موسوم به«حق کار»، میخواهد کارگران را بهکشتن بدهد
- ماركس و خودرهایی
- ماركسیستها و مذهب ـ دیروز و امروز
- مانیفست برابری فرانسوا نوئل بابوف معروف بهگراکوس[1]
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- ملاحظاتی درباره تاریخ انترناسیونال اول
- ممنوعیت حزب کمونیست: گامی به سوی دیکتاتوری
- نقش کثیف غرب در سوریه
- نگاهی روششناسانه بهمالتیتود [انبوه بسیارگونه]
- واپسین خواستهی جو هیل
- واپسین نامهی گراکوس بابوف بههمسر و فرزندانش بههمراه خلاصهای از زندگی او
- ویروس کرونا و بحران سرمایه داری جهانی
- یک نگاه سوسیالیستی بهسرزمینی زیر شلاق آپارتاید سرمایه