رهایی کار
سرمایه بهمثابهی یک کلْ مجموعهی ارزشهای در دست سرمایههای منفرد است که مطابق با مفهوم سرمایه در حال خودگسترشی است. اشکال غیرصنعتی سرمایه که بخشی از ارزش اضافی تولید شده در حیطهی تولید را تصاحب میکنند در این خودگسترشی نقش مستقیم ندارند. رابطهی این اشکال سرمایه با سرمایه صنعتی در وهلهی اول بهعنوان رابطه میان سرمایهها در هنگام نظارهی سرمایه بهمثابه کل کنار گذاشته میشود.
چند نکتهی توضیحی
از عباس فرد (بهعنوان یکی از همکاران سایت رفاقت کارگری)
توضیح (1): گرچه کتابچهی «رهایی کار» اثر ارزشمندی است، و توصیه من بهفعالین جنبش کاری مطالعهی دقیق و تا بهآخر آن است؛ اما باید توجه داشت که ایراد هرشکلی از خلاصهسازی کاپیتال، منهای برداشتهای بعضاً نارسا و حتی در مواردی بسیار غلط (که این مورد شامل «رهایی کار» نمیشود)، در این استکه روش تحقیق مارکس را که دیالکتیکی است، حذف میکند. بههرروی، تاآنجاکه من میدانم و پرسیدهام، هنوز خلاصهای از کاپیتال تدوین نشده که دیالکتیکِ مارکسی را ابقا کرده تداوم بخشیده باشد. برای مثال: مارکس هیچوقت از «از سرمایهدار منفرد و یا کارگر منفرد» حرف نمیزند، بلکه کلیت سرمایهداران و کلیت کارگران را در انتزاعی دیالکتیکی و بلافاصله قابل بازگشت بهانضمانمهای منفرد، در کلیتی ارائه میکند که در نظر سطحی منفرد و یا «نمونه» مینمایند.
توضیح (2): گرچه کارگری که مثلاً در بخش تجاری کار میکند، مولد ارزش اضافی نیست؛ اما ازآنجاکه لازمهی وجود سرمایه، تقسیم آن بهاشکال مختلف و مثلاً شکل تجاری نیز هست؛ و طبعات این تقسیم، تقسیم کسانی استکه چیزی جز نیروی کار خود برای گذران زندگی ندارند؛ از اینرو، کارگر مولد ارزش اضافی و کارگر غیرمولد ارزش اضافی در رویکردهای طبقاتی و سیاسی در مقابله با طبقهی صاحبان سرمایه، کلیت واحدی را (بهمثابهی طبقهی کارگر یا اتحاد کارگران و زحمتکشان) تشکیل میدهند. همانطور که رضا کریمپور بهدرستی در این کتابچه میگوید: «طبقه کارگر... بهعنوان تولید کنندهی تمام ثروت اجتماعی (چه مادی و چه غیرمادی)[خودرا] در برابر کل طبقه سرمایهدار [بهمثابهی کلیتی واحد] میبینند.
توضیح (3): در رابطه با «کار مرده» و بازشناسی «طبقه کارگر... بهعنوان تنها فاعل دگرگونی سوسیالیستی نظام سرمایهداری» باید توجه کرد که:
تضاد رابطهی دو بنیان است و اگرچه بنیانها دارای نهادند ـچون تضاد در تجلی خود بناچار ماهیتپذیر، حدپذیر، و ساختارپذیر استـ اما نباید نهاد را با بنیان یکی گرفت. طبقهی کارگر و طبقهی سرمایهدار نهادهای رابطهی کار و سرمایهاند و بین آنها آنچه در جریان است مبارزه است، اما کار و سرمایه دو بنیان رابطهاند و آنچه در این میان جاریست، تضاد است. تضاد بنیانها محل بررسی ضرورتهاست، حال آنکه مبارزهی نهادها محل بررسی ارزشها، اخلاق و زیباییشناسی است.
هرگز نمیتوان پذیرفت که دو بنیان تضاد (هر تضادی و در هر رابطهای که باشد)، یکی مرده و دیگری زنده قلمداد شود. دو بنیان وحدتی ذاتی دارند و اگر قرار بهمردن باشد هر دو بنیان با هم میمیرند، زیرا علیرغم اختلاف کیفی که دو جنبه و دو طرف رابطه را متجلی میکند، باید تأکید کرد که درعینحالِ هماند.
اگر بخواهیم از روزن نهاد بهرابطه بنگریم میتوانیم بگوییم که کارگر هم هنگامی که از چرخهی کار خارج است (مثلاً هنگامی که میخوابد، نمایندهی کار مرده است)؛ این نگاه که بهجای بنیانْ نهاد را نمایندهی رابطه بدانیم، ما را از فهم دینامیسم زندهی تضاد و حرکتِ جوهر دور میکند. [بنابراین] تضاد کار و سرمایه در یک زمان و مکان واقعی است که باید فهم شود.
.... [بههرروی] مرگ همان ناممکنیِ وجود است و ممکن بودنْ فعلیتِ وجود است و این کاملاً درست است که مرگْ پایان یک تضاد و درنتیجه پایان یک ماهیت است و همین گزاره دال بر این است که تا هنگامی ماهیتی برقرار است، سخن از مرگ بنیانهای رابطه که سازای همان ماهیتاند، نقیضی منطقی در پی دارد. و اگر سرمایهداری ماهیت خود را هنوز حفظ کرده نمیتوان از مرگ کار یا سرمایه سخن گفت.
و بالاخره، در بارهی مارکس که همه وامدار اوییم، باید خاطرنشان کنم که شیفتگی او بهانقلاب کارگری آنچنان زیاد بود که برخلاف منطق دیالکتیکیای که در همهی آثارش موج میزند، الغای سرمایهداری را با ندیده گرفتن سنتز که هم مستحیلکنندهی کار بهمثابهی مولد ارزش اضافه و هم سرمایه که ارزشی است در برابر آن، تنها بهعهدهی آنتیتز (یعنی: طبقهی کارگر) میدانست و این شیفتگی چنان بود که حتی جنبهی سنتزی اندیشهی خود را نادیده میگرفت.
نویسندهی کتابچهی «رهایی کار»، رضا کریمپور، بدون اینکه پذیرای نظرات بهاصطلاح نوینی باشد که بهنوعی شعار «همه با هم» میدهند و در جستجوی اتحاد طبقه کارگر و طبقهی موسوم بهمتوسطاند[!؟]، آنجایی که بهجای عبارت «طبقه کارگر... بهعنوان تنها فاعل دگرگونیِ سوسیالیستیِ نظام سرمایهداری»، از عبارت «جایگاه محوری طبقه کارگر در فراروی از نظام سرمایهداری» استفاده میکند، علیرغم بعضی از برگشتهاُ عملاً گام بسیار کوتاه نقادانهای در همین زمینه برداشته است.
توضیح (4): چنین بهنظر میرسد که نکات زیر را میتوان بهگونهی دقیقتری نیز فرمولبندی کرد که بهمنظور پرهیز از طولانیتر این یادداشتِ توضیحی، زحمت آن را بهعهدهی خوانندهی مفروض این کتابچه میگذارم.
1ـ «روند تکامل شیوههای تولید در طول تاریخ را بهواسطهی تکامل نوع ابزارهایی میتوان مشاهده نمود که در این دورهها استفاده میشوند».
2ـ «با پیچیدهتر شدن فرآیند کار در طول زمان تهیهی چنین نقشهای اهمیت بیشتری یافت و در اثر تقسیم کار فعالیت مستقلی را تشکیل داد که موجب جدایی تدریجی کار ذهنی و جسمی گردید».
3ـ «هر دو شکل گردش در شیوه تولید سرمایهداری بهصورت فراگیر ظاهر میشوند در صورتی که در دوران ماقبل سرمایهداری بهصورت پراکنده وجود داشتند، چون تولید کالایی پراکنده و غیرفراگیر بود. تجارت و ربا شکلهایی از گردش پول بهعنوان سرمایه بودند که ماقبل عصر سرمایهداری وجود داشتند».
4ـ «پروژهی مهندسی که کارکن مستقل انجام میدهد میتواند ساخت مادی دستگاهی باشد (فرآوری مواد) و یا تحلیلی از عملکرد آن دستگاه بر اساس اطلاعاتی که دریافت میکند (فرآوری اطلاعات) و در هر دو صورت این فرد جزئی از خردهبورژوازی محسوب میگردد».
توضیح (5): سه مقالهی دیگر نیز در سایت «رفاقت کارگری» در رابطه با کار مولد و غیرمولد وجود دارد که خوانندهی کنکاو میتواند بهآنها نیز مراجعه کند:
{1}: تئوری «مزد و حقوقبگیران» - ترفندی برای انحلال ارادهی طبقهکارگر
{2}: بررسی مقالهای در مورد کار مولد و غیر مولد
{3}: تفکیک کار مولد از کار غیرمولد گامی در راستای اتحاد طبقاتی کارگران و زحمتکشان
1ـ «روند تکامل شیوههای تولید در طول تاریخ را بهواسطهی تکامل نوع ابزارهایی میتوان مشاهده نمود که در این دورهها استفاده میشوند».
2ـ «با پیچیدهتر شدن فرآیند کار در طول زمان تهیهی چنین نقشهای اهمیت بیشتری یافت و در اثر تقسیم کار فعالیت مستقلی را تشکیل داد که موجب جدایی تدریجی کار ذهنی و جسمی گردید».
3ـ «هر دو شکل گردش در شیوه تولید سرمایهداری بهصورت فراگیر ظاهر میشوند در صورتی که در دوران ماقبل سرمایهداری بهصورت پراکنده وجود داشتند، چون تولید کالایی پراکنده و غیرفراگیر بود. تجارت و ربا شکلهایی از گردش پول بهعنوان سرمایه بودند که ماقبل عصر سرمایهداری وجود داشتند».
4ـ «پروژهی مهندسی که کارکن مستقل انجام میدهد میتواند ساخت مادی دستگاهی باشد (فرآوری مواد) و یا تحلیلی از عملکرد آن دستگاه بر اساس اطلاعاتی که دریافت میکند (فرآوری اطلاعات) و در هر دو صورت این فرد جزئی از خردهبورژوازی محسوب میگردد».
یادداشتها
خیزش، جنبش، انقلاب
ـ ماهی جون شما توی یکی از کتابهاتون بهمعانی «جنبش، قیام و انقلاب» پرداختین.
ـ مامان سحر، معانی و مباحث تعریف شده تو کتاب ماهی جون خیلی بیشتر از این سهتا هستن؛ مثلاً شورش و بلوا هم هست. اما یادم نمییاد از خیزش چیزی گفته باشن. درسته مامان بزرگ؟
ـ آره هدا جونم، یادش بخیر بابا بزرگتون اصرار داشت که من برَم درس بخونم و راجع بهمباحث جامعه شناسی تحقیق کنم. اینهم شد که من شدم اولین معلم مردمشناسی دانشگاه.
ادامه مطلب...پدربزرگ یک سوسیالیست حقیقی بود
- قربون دستت عزیزم، واقعاً آشپزیت حرف نداره! بابا بزرگت میگفت که هفت جور غذا بلده که یکی از یکیش عالیتره. بعدش با تخم مرغ: نیمرو؛ با آرد و تخم مرغ: خاگینه؛ با تخم مرغ (و سیبزمینی و سبزی و خیلی چیزهای دیگه(: چند جور کوکو؛ با قارچ و لوبیا و چیزهایی مثل اینها: چند جور خوراک آبپزِ مندرآوردی میذاشت جلومون. بعد از همه اینا، برای تکمیل هنرش هر کدوم رو میگفت با چه نونی باید خورد.
ادامه مطلب...قصهی زندگی - دغدغهی مادرانه در شهریور و مهر 1401
ـ پسرم، صابر جان؛ حکومت ولایت فقیه تنها نیست؛ بلکه حمایتهای آشکار و پنهان ایالات متحده آمریکا، اروپای قبل و بعد از اتحادیه شدن، و اردوگاههای شرق و همهی مرتجعین منطقه را پشت سرِ خودش داره. و این سوای دعواهای منافع و مادی و جایگاه قدرقدرتیه!
ادامه مطلب...نمیتونم بگم چیکار کنین. نمیدونم!
زندونی و کتک خوردن بابا اسماعیل و باباجون، که همینها هم کشتنش، با مال ماها اصلاً قابل مقایسه نیست. مالِ من که سوسولی بود! راستی ننه ماهی، اوضاع رو چطوری میبینی، چیکار باید کرد؟ دوستام میگن از مامان و مادر بزرگت بپرس، شما چی میگین؟
ادامه مطلب...یادداشتی مادرانه: مهسا نمیدانست، اما میخواست حق داشته باشد
شهریور بهدنیا آمد و در شهریور جانش را گرفتند. چه بگویی بهطور عمد، چه بگویند تصادفی؛ فرقی نمیکند. متولد سال 1379 بود. بیست ودوسال را در این سرزمین و این حکومت تجربه کرده بود. میدانست که آمران بهمعروف و ناهیان از منکر که وظیفهشان «تذکر لسانی» است، میتوانند با پلیس «امنیت اخلاقی» بهروال خودشان سرش را بهسنگ بکوبند و جانش را بگیرند.
ادامه مطلب...* مبارزات کارگری در ایران:
- بیانیه شماره دوم کمیته دفاع از کارگران اعتصابی
- تشکل مستقلِ محدود یا تشکل «گسترده»ی وابسته؟!
- این یک بیانیهی کارگری نیست!
- آیا کافکا بهایران هم میرود تا از هفتتپه بازدید کند !؟
- نامهای برای تو رفیق
- مبارزه طبقاتی و حداقل مزد
- ما و سوسیال دمکراسی- قسمت اول
- تجمع اول ماه می: بازخوانی مواضع
- از عصیان همگانی برعلیه گرانی تا قیام انقلابی برعلیه نظام سرمایهداری!؟
- ائتلاف مقدس
- وقتی سکه یک پول سیاه است!
- دو زمین [در امر مبارزهی طبقاتی]
- «شوراگراییِ» خردهبورژوایی و اسماعیل بخشی
- در مذمت قیام بیسر!
- هفتتپه، تاکتیکها و راستای طبقاتی
- تقاضای حکم اعدام برای «جرجیس»!؟
- سکۀ ضرب شدۀ فمنیسم
- نکاتی درباره اعتصاب معلمان
- تردستی و تاریخ، در نقد محمدرضا سوداگر و سید جواد طباطبایی
- دختران مصلوب خیابان انقلاب
- «رژیمچنج» یا سرنگونی سوسیالیستی؟!
- هفتتپه و پاسخی دوستانه بهسؤال یک دوست
- اتحادیه آزاد در هفتتپه چکار میکند؟
- دربارهی جنبش 96؛ سرنگونی یا انقلاب اجتماعی!؟
- دربارهی ماهیت و راهکارهای سیاسیـطبقاتی جنبش دیماه 96
- زلزلهی کرمانشاه، ستیز جناحها و جایگاه چپِ آکسیونیست!؟
- «اتحادیه مستقل کارگران ایران» از تخیل تا شایعه
- هزارتوی تعیین دستمزد در آینه هزارتوی چپهای منفرد و «متشکل»
- شلاق در مقابله با نوزایی در جنبش کارگری
- اعتماد کارگران رایگان بهدست نمیآید
- زحمتکشان آذری زبان در بیراههی «ستم ملی»
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت دوم)
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت اول)
- در اندوه مرگ یک رفیق
- دفاع از جنبش مستقل کارگری
- اطلاعیه پایان همکاری با «اتحاد بینالمللی در حمایت از کارگران در ایران»
- امضا برعلیه «دولت»، اما با کمک حکومتیان ضد«دولت»!!
- توطئهی خانه «کارگر»؛ کارگر ایرانی افغانیتبار و سازمانیابی طبقاتی در ایران
- تفاهم هستهای؛ جام زهر یا تحول استراتژیک
- نه، خون کارگر افغانی بنفش نیست؟
- تبریک بهبووورژواهای ناب ایرانی
- همچنان ایستاده ایم
- دربارهی امکانات، ملزومات و ضرورت تشکل طبقاتی کارگران
- من شارلی ابدو نیستم
- دربارهی خطابیه رضا رخشان بهمعدنچیان دنباس
- قطع همکاری با سایت امید یا «تدارک کمونیستی»
- ایجاد حزب کمونیستی طبقهی کارگر یا التجا بهنهادهای حقوقبشری!؟
- تکذیبیه اسانلو و نجواهای یک متکبر گوشهنشین!
- ائتلافهای جدید، از طرفداران مجمع عمومی تا پیروان محجوب{*}
- دلم برای اسانلو میسوزد!
- اسانلو، گذر از سوءِ تفاهم، بهسوی «تفاهم»!
- نامهی سرگشاده بهدوستانم در اتحاد بینالمللی حمایت از کارگران
- «لیبر استارت»، «کنفرانس استانبول» و «هیستادروت»
- «لیبر استارت»، «سولیداریتیسنتر» و «اتحاد بینالمللی...»
- «جنبش» مجامع عمومی!! بورژوایی یا کارگری؟
- خودشیفتگی در مقابل حقیقت سخت زندگی
- فعالین کارگری، کجای این «جنبش» ایستادهاند؟
- چکامهی آینده یا مرثیه برای گذشته؟
- کندوکاوی در ماهیت «جنگ» و «کمیتهی ضدجنگ»
- کالبدشکافی یک پرخاش
- توطئهی احیای «خانهکارگر» را افشا کنیم
- کالبدشکافیِ یک فریب
- سندیکای شرکت واحد، رفرمیسم و انقلاب سوسیالیستی
* کتاب و داستان کوتاه:
- نقد و بازخوانى آنچه بر من گذشت
- بازنویسی کاپیتال جلد سوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد دوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد اول، ایرج اسکندری
- کتاب سرمایهداری و نسلکشی ساختاری
- آگاهی طبقاتی-سوسیالیستی، تحزب انقلابی-کمونیستی و کسب پرولتاریایی قدرت...
- الفبای کمونیسم
- کتابِ پسنشینیِ انقلاب روسیه 24-1920
- در دفاع از انقلاب اکتبر
- نظریه عمومی حقوق و مارکسیسم
- آ. کولنتای - اپوزیسیون کارگری
- آخرین آواز ققنوس
- اوضاعِ بوقلمونی و دبیرکل
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- آغاز پرولترها
- آیا سایهها درست میاندیشند؟
- دادگاه عدل آشکار سرمایه
- نبرد رخساره
- آلاهو... چی فرمودین؟! (نمایشنامه در هفت پرده)
- اعتراض نیروی کار در اروپا
- یادی از دوستی و دوستان
- خندۀ اسب چوبی
- پرکاد کوچک
- راعش و «چشم انداز»های نوین در خاورسیاه!
- داستان کوتاه: قایق های رودخانه هودسون
- روبسپیر و انقلاب فرانسه
- موتسارت، پیش درآمدی بر انقلاب
- تاریخ کمون پاریس - لیسا گاره
- ژنرال عبدالکریم لاهیجی و روزشمار حمله اتمی به تهران
* کارگاه هنر و ادبیات کارگری
- شاعر و انقلاب
- نام مرا تمام جهان میداند: کارگرم
- «فروشنده»ی اصغر فرهادی برعلیه «مرگ فروشنده»ی آرتور میلر
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- و اما قصهگوی دروغپرداز!؟
- جغد شوم جنگ
- سرود پرولتاریا
- سرود پرچم سرخ
- به آنها که پس از ما به دنیا می آیند
- بافق (کاری از پویان و ناصر فرد)
- انقلابی سخت در دنیا به پا باید نمود
- اگر کوسه ها آدم بودند
- سوما - ترکیه
- پول - برتولت برشت
- سری با من به شام بیا
- کارل مارکس و شکسپیر
- اودسای خونین
* ترجمه:
- رفرمیستها هم اضمحلال را دریافتهاند
- .بررسی نظریه انقلاب مداوم
- آنتونیو نگری ـ امپراتوری / محدودیتهای نظری و عملی آتونومیستها
- آیا اشغال وال استریت کمونیسم است؟[*]
- اتحادیه ها و دیکتاتوری پرولتاریا
- اجلاس تغییرات اقلیمیِ گلاسکو
- اصلاحات اقتصادی چین و گشایش در چهلمین سال دستآوردهای گذشته و چالشهای پیشِرو
- امپراتوری پساانسانی سرمایهداری[1]
- انقلاب مداوم
- انگلس: نظریهپرداز انقلاب و نظریهپرداز جنگ
- بُرهههای تاریخیِ راهبر بهوضعیت کنونی: انقلاب جهانی یا تجدید آرایش سرمایه؟
- بوروتبا: انتخابات در برابر لوله تفنگ فاشیسم!
- پناهندگی 438 سرباز اوکراینی به روسیه
- پیدایش حومه نشینان فقیر در آمریکا
- پیرامون رابطه خودسازمانیابی طبقه کارگر با حزب پیشگام
- تأملات مقدماتی در مورد کروناویروس و پیآیندهای آن
- تاوان تاریخی [انقلابی روسیه]
- تروریسم بهاصطلاح نوین[!]
- جنبش شوراهای کارخانه در تورین
- جنبش مردم یا چرخهی «سازمانهای غیردولتی»
- جوانان و مردم فقیر قربانیان اصلی بحران در کشورهای ثروتمند
- دستان اوباما در اودسا به خون آغشته است!
- رهایی، دانش و سیاست از دیدگاه مارکس
- روسپیگری و روشهای مبارزه با آن
- سرگذشت 8 زن در روند انقلاب روسیه
- سقوط MH17 توسط جنگنده های نیروی هوائی اوکراین
- سکوت را بشکنید! یک جنگ جهانی دیگر از دور دیده میشود!
- سه تصویر از «رؤیای آمریکایی»
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- شاعر و انقلاب
- فساد در اتحادیههای کارگری کانادا
- فقر کودکان در بریتانیا
- قرائت گرامشی
- کمون پاریس و قدرت کارگری
- گروه 20، تجارت و ثبات مالی
- لایحه موسوم به«حق کار»، میخواهد کارگران را بهکشتن بدهد
- ماركس و خودرهایی
- ماركسیستها و مذهب ـ دیروز و امروز
- مانیفست برابری فرانسوا نوئل بابوف معروف بهگراکوس[1]
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- ملاحظاتی درباره تاریخ انترناسیونال اول
- ممنوعیت حزب کمونیست: گامی به سوی دیکتاتوری
- نقش کثیف غرب در سوریه
- نگاهی روششناسانه بهمالتیتود [انبوه بسیارگونه]
- واپسین خواستهی جو هیل
- واپسین نامهی گراکوس بابوف بههمسر و فرزندانش بههمراه خلاصهای از زندگی او
- ویروس کرونا و بحران سرمایه داری جهانی
- یک نگاه سوسیالیستی بهسرزمینی زیر شلاق آپارتاید سرمایه