rss feed

16 بهمن 1394 | بازدید: 5917

نامه‌ی سرگشاده

نوشته: پویان فرد

2b2eeeeمن به عنوان یکی از اعضای محفل رفاقت کارگری مصرانه و به‌طور قاطع از عباس فرد می‌خواهم که پایش را از این بازی زشت کنار بکشد و به آن ادامه ندهد. اگر موضوع قابل نقدی در شیوه‌ها، دریافت‌ها و عمل‌کرد سایت امید یا تدارک کمونیستی وجود دارد که البته هم دارد، باید آن را به صورت طبقاتی، تئوریک و با دست بردن به ریشه‌ها بیان کرد تا پیمودن همین مسیرِ نقد، خود گامی آموزنده برای طبقه‌ی کارگر باشد. 

****

 در هفته‌های گذشته سه نوشته‌ی پی‌در‌پی از بهمن شفیق، وحید صمدی و علی شمس منتشر شده است که هر سه نوشته دارای یک وجه مشترک است و آن نیز هیچ نیست مگر پرخاشی برآمده از یک کینه! کینه‌ای برافروخته که نمی‌تواند دست به ریشه‌ها ببردد، غیرطبقاتی و شخصی است و فقط به مثابه‌ی ابزاری برای در هم کوبیدن عباس فرد به کار می‌رود!

نوشته‌ی بهمن شفیق برگه‌های سیاه شده‌ای از احکامی است که نه تنها در پی اثبات و یا نفی موضوعی نیست بلکه تنها بهانه‌ای است برای نشان دادن «این گوی این میدانِ» فحاشی. گوی و میدانی که در آن حداقل آرزو می‌رفت آغاز مباحثه و نقدی سازنده بر مقاله‌های  «مانیفست جبهۀ آزادی خلق اوکراین»؛ کارگری یا غیرکارگری؟ ، داعش، پیش‌شرط‌ها و انترناسیونالیسم !؟ ، تفاهم هسته‌ای؛ جام زهر یا تحول استراتژیک و از تحقیر کاربران فیس بوک تا «انقلاب جهانی»، باشد که از طرف عباس فرد در نقد سایت امید و بهمن شفیق نوشته شده است. متاسفانه چنین نقدی هرگز صورت نگرفت و در سطح فحاشی کنونی که در سایت امید شاهدش هستیم، باقی ماند.

وحید صمدی ‌نیز در نوشته‌ی خود، امیر پیام را بهانه گرفته تا اثبات کند که عباس فرد در برابر چپ سبز کرنش می‌کند، تلاشی نازیبا که از او انتظار نداشتم و آقای شمس (این عضو پسا«کنفرانسی») نیز که معلوم نیست از کجا سر در آورده، به عنوان رینگوی  سایت امید ظاهر شده است. سایتی که عباس فرد موسس آن بود و بیش از 4 سال همکاران آن فقط عباس و بهمن بودند. متاسفانه‌ این‌ شیوه‌ها، شیوه‌های رایجی در چپ خارج از کشوری و شاید هم داخل کشور باشد (دومی را نمی‌دانم) که قدمتی بس طولانی دارد و طلایه‌داران و کارکشتگان این سنت یعنی حزب کمونیست کارگری‌ که آن‌ها نیز به نوبه‌ی خود از حزب توده به ارث برده‌اند، به وفور برای در هم کوبیدن مخالفان خود به کار برده و همچنان نیز می‌برند. یعنی به بهانه‌ی یک نقد فحاشی کردن. شیوه‌ی اقدام برای در هم شکستن کارگران کمونیستی که 50  سال از عمر خودرا بدون چشم دوختن به آرزوهای واهی و هپروتی، در مسیر تحقق کمونیزم و دیکتاتوری پرولتاریا دویده‌اند.

شاید حقیقتا این‌که بهمن شفیق خود برآمده از سنت حزب کمونیست کارگری است در بازیافت و ادامه‌ی این شیوه‌‌ها بی‌تاثیر نباشد چراکه به هر روی انسان برآمده از مناسبات، آموزه‌ها، تاریخ و اراده‌ی خویش است. به هر روی گام عملی در راستای در هم شکستن این سنت و این شویه‌ها ادامه ندادن آن است. بنابراین من به عنوان یکی از اعضای محفل رفاقت کارگری مصرانه و به‌طور قاطع از عباس فرد می‌خواهم که پایش را از این بازی زشت کنار بکشد و به آن ادامه ندهد. اگر موضوع قابل نقدی در شیوه‌ها، دریافت‌ها و عمل‌کرد سایت امید یا تدارک کمونیستی وجود دارد که البته هم دارد، باید آن را به صورت طبقاتی، تئوریک و با دست بردن به ریشه‌ها بیان کرد تا پیمودن همین مسیرِ نقد، خود گامی آموزنده برای طبقه‌ی کارگر باشد. یعنی عباس فرد درست به همان شیوه ای راهش را باید ادامه بدهد که 12 مقاله در حقانیت بهمن شفیق برعلیه کسانی که به شیوه کنونی سایت امید می خواستند بهمن را درهم بکوبند نوشت.

ما شاید از اشخاصی که روزی دوستشان می‌داشتیم، با آن‌ها هم‌صحبت و هم فکر بودیم، به آن‌ها آموزش می‌دادیم و متقابلا از آن‌ها می‌آموختیم، دلگیر شویم. اما کینه‌ای نداریم. در این‌جا اگر اختلاقی وجود دارد، باید به جای فحاشی و مارک چسباندن جنبه طبقاتی و سیاسی و ایدئولوژیک آن را برملا کرد. در دنیایی که بورژوازی با استفاده از تمامی دست آوردهای بشر که از پس کار و رنج و خون مردم کارگر و زحمتکش به صورت عام و کارگران به‌طور اخص به دست آمده است، در پی نابود کردن خود آن بشر است، توسل به چنین شیوه هایی دنباله روی از بورژوازی است. ما کمونیست‌ها که آرزویمان در نهایت جامعه‌ای بدون استثمار و آزادی برای همه افراد است ، باید مسیر دیگری را طی کنیم. باید روش‌های دیگری را آزمون کرده و راه‌های دیگری را از نو بنا کنیم.

پس یک بار دیگر با صدای بلند و با تمام وجود از عباس فرد می خواهم که پایش را از این فضای گندیده‌‌ای که می تواند به لجنزار تبدیل شود کنار بکشد و به شیوه همیشگی خود برگردد. این یک درخواست رفیقانه و کمونیستی است.

 

با آرزوی گسترش رفاقت بین کارگران ایران و جهان در راستای استقرار دیکتاتوری پرولتاریا

 

پویان فرد

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

یادداشت‌ها

دنباله‌ی کوه‌پیمایی با نوه‌ها و گپ‌وگفت درباره‌ی «مؤلفه»[در جنبش]

این یک مقاله‌ی تحلیلی نیست. نگاهی مادرانه است، برخاسته از درد و دغدغه‌ی

پُر رنج شهریور و مهر 1401 تاکنون

                                                                                                                  *****

ـ خانوم دکتر این چیه، چقدر خوشمزه‌ ست؟ یادمون بدین با چی درست کردین؟

ـ نوش بشه بهتون زری جون، موادش هویج و کدو و سیب‌زمینی رنده شده، تخم مرغ، نمک و فلفل و نون. البته برای شما جوونا خیارشور هم توی لقمه‌هاتون گذاشتم.

ـ واا، چه راحت. پس منم میتونم درست کنم.

ـ زری جون مامان بزرگم یه آشپز بی نظیرِ توی خانواده و فامیله!

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت بیست‌ودوم

دو پاراگرافِ آخر از قسمت بیستم‌‌ویکم

در این نیمه شب یازدهم شهریور کوچه نقاشهای خیابان لُرزاده در ازدحام بی نظیری از مردم انباشه بود. اکثراً لباس راحتی خانه دربر داشتند. همسایگان قسمت پائین کوچه به بالاتر آمده بودند. همه در جوّی از حیرت و تک توک در اعتراض بودند. مأمورین در جواب «اینا چکار کردن مگه؟» میگفتند «خرابکارند» میخواستن محله شما رو بفرستن رو هوا.

ادامه مطلب...

پرسشی از مقوله‌ی [مؤلفه در جنبش]

در باره سنت باید معنی «سیرت» و «طبیعت» جنبشهای مردمی یا همونطور که شما گفتی (جنبش های توده ای) را از دو منظر دید؛ اول «رویّه و روشِ» تاکنونی رویدادها یا همان جنبشها، دوم به معنی «وجه ضروری تغییر» یا دقیقتر «وجه لازمِ حرکت».

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستم‌ویکم

دو پاراگرافِ آخر از قسمت بیستم

بخصوص کار تیمی هدف تبلیغی برای حرکت های«توده ای» را نیز همیشه منظور نظر خودش داشت. معمولا برای تیم های نظامی امکان حضور هر دو عرصه کارچریکی و کار تبلیغی درمیان توده های کارگری و یا دانشجویی وجود نداشت. مسئله ای که بعنوان یک تناقض تکنیکی و تاکتیکی تا آخر بهمراه فعالیت های سیاسی مخفیانه برای چریک­های شهری م. ل. باقی ماند. این صرف نظر از گرایشات طبقاتی نهفته در اینگونه مبارزات است که جای خودش را دارد.

ادامه مطلب...

مهمانی تولد مامان سحر و جمع دوستان صابر و (نشریه غیررسمی «بولتن دانشجو»)

ـ ماهی جون بچه­ها رو که بهتون معرفی کردم؟

ـ آره صابر جون معرفیت کامل بود عزیزم، البته بعضی هاشون رو از قبل میشناختم.

ـ خانم دکتر جان؛ اجازه میدین مهمونی رو به نشست تبادل فکری تبدیل کنیم(خنده جمعی).

ـ صاحب خونه باید اجازه بده جونم، من خودم مهمونم. سحر جون ببین بچه ها چی میگن مادر.

ـ مادر جون برنامه را صابر گذاشته، من حرفی ندارم. فقط بشرط اینکه شما رو خسته نکنن.

ادامه مطلب...

* مبارزات کارگری در ایران:

* کتاب و داستان کوتاه:

* ترجمه:


* گروندریسه

کالاها همه پول گذرا هستند. پول، کالای ماندنی است. هر چه تقسیم کار بیشتر شود، فراوردۀ بی واسطه، خاصیت میانجی بودن خود را در مبادلات بیشتر از دست می دهد. ضرورت یک وسیلۀ عام برای مبادله، وسیله ای مستقل از تولیدات خاص منفرد، بیشتر احساس میشود. وجود پول مستلزم تصور جدائی ارزش چیزها از جوهر مادی آنهاست.

* دست نوشته های اقتصادی و فلسفی

اگر محصول کار به کارگر تعلق نداشته باشد، اگر این محصول چون نیروئی بیگانه در برابر او قد علم میکند، فقط از آن جهت است که به آدم دیگری غیر از کارگر تعلق دارد. اگر فعالیت کارگر مایه عذاب و شکنجۀ اوست، پس باید برای دیگری منبع لذت و شادمانی زندگی اش باشد. نه خدا، نه طبیعت، بلکه فقط خود آدمی است که میتواند این نیروی بیگانه بر آدمی باشد.

* سرمایه (کاپیتال)

بمحض آنکه ابزار از آلتی در دست انسان مبدل به جزئی از یک دستگاه مکانیکى، مبدل به جزئی از یک ماشین شد، مکانیزم محرک نیز شکل مستقلی یافت که از قید محدودیت‌های نیروی انسانی بکلى آزاد بود. و همین که چنین شد، یک تک ماشین، که تا اینجا مورد بررسى ما بوده است، به مرتبۀ جزئى از اجزای یک سیستم تولید ماشینى سقوط کرد.

top