rss feed

22 اسفند 1396 | بازدید: 2189

متأسفانه آقای ربیعی ماند

نوشته شده توسط رضا رخشان

 

امروز جلسه‌ی استیضاح وزیرکار در مجلس برگذار شد که متأسفانه این استیضاح به‌جایی نرسید و سرانجام آقای ربیعی با اختلاف دو رأی هم‌چنان درین وزارتخانه ماند. وقتی عمل‌کرد پنج‌ساله‌ی آقای ربیعی را بررسی می‌کنیم، فقط می‌توانیم از کلماتی نظیر فاجعه و هولناک استفاده کنیم. مانند فاجعه کشتی سانچی و سقوط هواپیمای تهران یاسوج که هم کشتی سانچی وهم هواپیمای مسافربری جز زیرمجموعه‌های وزارت کار بودند. من نمی‌دانم درین مملکت چقدر باید ازین دست اتفاقات ناگوار بیافتد تا ببینیم مسئول مربوطه استعفا دهد ویا بر کنار گردد؟

هم‌چنین در دوره‌ی وزارت ایشان، تشدید فقر و خامت اوضاع اقتصادی و شکاف هولناک طبقاتی آن‌چنان شدت یافته است که حتا صدای برخی از رفقا در فراکسیون به‌اصطلاح امید را هم درآورده است. هرچند وجود فراکسیونی با چنین نامی، قطعاً ظلم به‌واژه‌ی امید است. اما در همین جریان رأی به‌استیضاح بازهم این فراکسیون به‌همه‌ی ملت ایران که از وضعیت اقتصادی-اجتماعی موجود شاکی هستند، رکب زدند و متأسفانه بازهم به‌رفیق‌شان رأی دادند.

یک چیز دیگر که در حرف‌های آقای ربیعی خیلی خنده‌دار و جالب بود، اینست که ایشان ازین شایعه که قیمت خانه‌اش را 25 میلیارد تومان ذکر کرده بودند خیلی عصبانی بود و در مقام جواب گفتند که، خانه‌اش فقط چهار پنج میلیارد تومان ارزش دارد. سئوال این‌جاست، یعنی الان باید با شما هم‌دلی کنیم؟ یعنی الان باید از ظلمی که به‌شما رفته است، آه و فغان کنیم؟

آقای ربیعی یادتان می‌آید که در جریان رأی به‌دولت اول روحانی خود را کارگرزاده خطاب کردید و این‌که افتخار می‌کنید که نان کارگری خورده‌اید، یادتان می‌آید؟ می‌دانید الان حداقل حقوق کارگر چقدر است؟ البته که می‌دانید. چون خود شما آن را تعیین کرده‌اید. می‌دانید همین حداقل را کارگران گاهاً با تأخیرهای چندماهه می‌گیرند؟ می‌دانید چقدر بیکار وجود دارد؟ البته [که] می‌دانید. می‌دانید مردم از نان شب‌شان مانده‌اند؟ آن موقع خانه چهار پنج میلیارد تومانی خودتان را لابد محقرانه هم می‌دانید. این تحقیریست که هم در بیان شما وهم در رفتار شما دولتیان نسبت به‌توده مردم وجود دارد. این‌جاست که دُم خروستان بیرون می‌زند.

 جای بسی تعجب و تأسف است که با چنین کارنامه‌ی مشعشعی مجلس بازهم به‌ایشان اعتماد می کند.

مرگ بر تورم ،فقر وبیکاری

زنده باد عدالت ،انسانیت و ازادی

 

رضارخشان

22/12/1396

یادداشت‌ها

خاطرات یک دوست ـ قسمت بیست‌وسوم

دو پاراگرافِ آخر از قسمت بیستم‌‌ودوم

انگار نه انگار که ما دستگیر شدیم و باید بلافاصه به اتاق شکنجه برده می شدیم و کتک مان میزدند. ساعت ها بکندی اما طولانی میگذشت. پس چرا در اول دستگیر اون وحشی بازی خشونت بار را درآوردند. زمان خیلی به کندی میگذشت. آفتاب بالا آمده بود. گرما کمی که از تابش آفتاب بود سرمای تنم را کم کرد. سیگاری بکسانی که میخواستن داده شد. یکی یکی دستشویی بردن. با دستنبد از جلو چقدر احساس چالاکی داشتم. میشد شلوارم را پائین و بالا بکشم و بعدش دستم  را بشورم. دهانم را آب گرداندانم. چانه و سرم در حرکات شتشو درد داشت.

ادامه مطلب...

دنباله‌ی کوه‌پیمایی با نوه‌ها و گپ‌وگفت درباره‌ی «مؤلفه»[در جنبش]

این یک مقاله‌ی تحلیلی نیست. نگاهی مادرانه است، برخاسته از درد و دغدغه‌ی

پُر رنج شهریور و مهر 1401 تاکنون

                                                                                                                  *****

ـ خانوم دکتر این چیه، چقدر خوشمزه‌ ست؟ یادمون بدین با چی درست کردین؟

ـ نوش بشه بهتون زری جون، موادش هویج و کدو و سیب‌زمینی رنده شده، تخم مرغ، نمک و فلفل و نون. البته برای شما جوونا خیارشور هم توی لقمه‌هاتون گذاشتم.

ـ واا، چه راحت. پس منم میتونم درست کنم.

ـ زری جون مامان بزرگم یه آشپز بی نظیرِ توی خانواده و فامیله!

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت بیست‌ودوم

دو پاراگرافِ آخر از قسمت بیستم‌‌ویکم

در این نیمه شب یازدهم شهریور کوچه نقاشهای خیابان لُرزاده در ازدحام بی نظیری از مردم انباشه بود. اکثراً لباس راحتی خانه دربر داشتند. همسایگان قسمت پائین کوچه به بالاتر آمده بودند. همه در جوّی از حیرت و تک توک در اعتراض بودند. مأمورین در جواب «اینا چکار کردن مگه؟» میگفتند «خرابکارند» میخواستن محله شما رو بفرستن رو هوا.

ادامه مطلب...

پرسشی از مقوله‌ی [مؤلفه در جنبش]

در باره سنت باید معنی «سیرت» و «طبیعت» جنبشهای مردمی یا همونطور که شما گفتی (جنبش های توده ای) را از دو منظر دید؛ اول «رویّه و روشِ» تاکنونی رویدادها یا همان جنبشها، دوم به معنی «وجه ضروری تغییر» یا دقیقتر «وجه لازمِ حرکت».

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستم‌ویکم

دو پاراگرافِ آخر از قسمت بیستم

بخصوص کار تیمی هدف تبلیغی برای حرکت های«توده ای» را نیز همیشه منظور نظر خودش داشت. معمولا برای تیم های نظامی امکان حضور هر دو عرصه کارچریکی و کار تبلیغی درمیان توده های کارگری و یا دانشجویی وجود نداشت. مسئله ای که بعنوان یک تناقض تکنیکی و تاکتیکی تا آخر بهمراه فعالیت های سیاسی مخفیانه برای چریک­های شهری م. ل. باقی ماند. این صرف نظر از گرایشات طبقاتی نهفته در اینگونه مبارزات است که جای خودش را دارد.

ادامه مطلب...

* مبارزات کارگری در ایران:

* کتاب و داستان کوتاه:

* ترجمه:


* گروندریسه

کالاها همه پول گذرا هستند. پول، کالای ماندنی است. هر چه تقسیم کار بیشتر شود، فراوردۀ بی واسطه، خاصیت میانجی بودن خود را در مبادلات بیشتر از دست می دهد. ضرورت یک وسیلۀ عام برای مبادله، وسیله ای مستقل از تولیدات خاص منفرد، بیشتر احساس میشود. وجود پول مستلزم تصور جدائی ارزش چیزها از جوهر مادی آنهاست.

* دست نوشته های اقتصادی و فلسفی

اگر محصول کار به کارگر تعلق نداشته باشد، اگر این محصول چون نیروئی بیگانه در برابر او قد علم میکند، فقط از آن جهت است که به آدم دیگری غیر از کارگر تعلق دارد. اگر فعالیت کارگر مایه عذاب و شکنجۀ اوست، پس باید برای دیگری منبع لذت و شادمانی زندگی اش باشد. نه خدا، نه طبیعت، بلکه فقط خود آدمی است که میتواند این نیروی بیگانه بر آدمی باشد.

* سرمایه (کاپیتال)

بمحض آنکه ابزار از آلتی در دست انسان مبدل به جزئی از یک دستگاه مکانیکى، مبدل به جزئی از یک ماشین شد، مکانیزم محرک نیز شکل مستقلی یافت که از قید محدودیت‌های نیروی انسانی بکلى آزاد بود. و همین که چنین شد، یک تک ماشین، که تا اینجا مورد بررسى ما بوده است، به مرتبۀ جزئى از اجزای یک سیستم تولید ماشینى سقوط کرد.

top