در مقابله با فاجعهی درحال گسترش سوریه و جهان چه باید کرد؟
سوریه را شیمیایی کردند تا ژورنالیستهای مزدور با بزرگنمایی این فاجعه، ضمن اینکه مرگ دهها هزار کودکی را که بهوساطت انباشت سرمایههای غربی و شرقی در اطراف و اکناف جهان از گرسنگی و بیماری زجرکش میشوند، لاپوشانی کنند و درعینحال نمایشی را بهپردهی مدیای بورژوازی غرب بدوزند تا بیعاطفگی سیاسی و انسانی در میان تودههای وسیع مردمی را که هویت طبقاتی خودرا نیز انکار کردهاند، بهگونهای بهحرکت درآورند...
---------------------------------------------------------------------------------------------
چند نفر از دوستان و آشنایان که از کاربران سایت «رفاقت کارگری» هم هستند، بهاشکال گوناگون این پرسش را مطرح کردهاند که چرا این سایت در مورد وقایع سیاسی مربوط بهایران و جهان موضعگیری نمیکند و اطلاعیه نمیدهد. آخرین پرسشهایی از این دست بهوقایع سوریه و حملهی موشکی آمریکا بهاین کشور مربوط میشد. بههمین دلیل در اینجا سعی میکنم بهطور مختصر و اشارهوار ـهمـ نظر کلی خودم را در بیانه و اینگونه موارد بیان کنم و ـهمـ چند خطی در بارهی مدیای جهانی، مسئلهی شیمیایی شدن کودکان سوری و حملهی موشکی آمریکا بهاین کشور و آیندهی دنیا بنویسم.
گرچه پاسخ بهسؤالاتی مانند صدور بیانیه و اطلاعیه را قبلاً در نوشتهی «دربارهی رفاقت کارگری»[اینجا] دادهایم؛ اما یکبار دیگر، این بار از زاویه خودم، باید توضیح بدهم که ما نه سازمان و حزب هستیم و نه فعلاً (یعنی: با امکانات، ارتباطات و بهطورکلی در مختصات فیالحال موجود) قصد داریم که بهسازمان و حزب تبدیل بشویم.
بهبرداشت شخصِ من، «جمع ما» بهمثابهی یک محفل فعال و متعهد، درست همانند جویبار کوچکی از رودخانهای لازم و ضروری و خروشان، کاری که میکند بسترسازی برای تدارک سازمانیابی پرولتاریایی تودههای کارگر و زحمتکش در ایران، در خاورمیانه و طبعاً در همهی جهان است. از استدلال و بررسی نسبتاً جامع که بگذریم، برداشت من در مورد پراتیک کمونیستی و ضروری در حال حاضر، همین بسترسازی طبقاتیـپرولتاریایی است که با رویکرد انتقادیـانقلابی بهوقایع و راهکارها (یعنی: با تکیه بههمان چیزی که ذات مارکسیسم را در مقابل جهان مادی تشکیل میدهد) میتواند سازای فرهنگی نوین، انقلابی و کمونیستی باشد. فرهنگی که باید پاسخگوی بسیاری از مسائل (و ازجمله بیان چرایی تبدیل انقلاب بهروسیه شوروی و نهایتاً فروپاشی آن) باشد.
فراز و فرودهای مبارزهی طبقاتی ـخصوصاً در یکصد سال گذشتهـ و همچنین وضعیت بهشدت تأسفبار مبارزهی طبقاتی در ایران و جهان در وضعیت کنونیْ حاکی از این استکه باید بهاستقبال تحولی تازه و درعینحال در ربط ذاتی با گذشته برویم؛ و در بسیاری از شیوهها و دادهها و رویکردهای نظری و عملی موجود تجدیدنظر کنیم. اگر زمان ذات تغییرات پیوستهای است که سازای حرکت در انقطاع مداوم و تدام انقطاع است، اگر کمونیستها فرزند زمانهی خویشاند، و اگر زمانه (در زمانه بودن نسبی خویش) بدون مناسبات و پراتیک معین فاقد معنی است؛ پس، باید با استفاده از شیوهها، نگرشها و نیروهایی نوین (اما در ربط ذاتی با گذشته و بهمثابهی انقطاعی دیگر و نوین) نظام سرمایهداری را بهچالش بکشیم و مقدمات سرنگونی سوسیالیستیـپرولتاریایی طبقهی صاحبان سرمایه را فراهم کنیم.
بهبیان دیگر، تجربه و بررسیهای تاریخی نشان میدهد که شرط مقدماتی جنبش کمونیستی و همچنین شرط ضروری استقرار دیکتاتوری پرولتاریا و طبعاً ایجاد جامعهای که در راستای لغو کارمزدی و الغای استثمار انسان از انسان حرکت میکند، وجود و فعلیت کارگرانی بهمعنای مارکسیستی مولدی است که توانایی سازماندهی و نیز رهبری نظریـعملیِ ابعاد مختلف مبارزهی طبقاتی را (اعم از مخفی یا علنی، دمکراتیک یا کمونیستی و نیز سیاسی یا نظامی) داشته باشند. بدینترتیب است که میتوان نتیجه گرفت: تولید، بازتولید و ترویج دادههای مارکسی و مارکسیستی در راستای پتانسیلی از مبارزهی طبقاتی که درعینحال تولیدکنندهی کادرهایی در درون طبقهی کارگر باشد که توان رهبری ابعاد مختلف مبارزهی طبقاتی را داشته باشند، ضروریترین پراتیک در مختصات کنونی ایران و جهان است. من بهعنوان کسی که خارج از ایران مقیم هستم و از امکان بسیار ناچیزی در ایجاد ارتباطات مبارزاتیـکارگری برخوردارم، بهمثابهی قطرهای کوچک، و با استفاده از «سایت رفاقت کارگری» همین پراتیک ضروری و عاجل را پی میگیرم.
نتیجه اینکه از نظر منْ تعهد، وظیفه و پراتیک «سایت رفاقت کارگری» و جمع کوچکی که با این سایت همکاری میکنند (نه همانند افراد، احزاب و سازمانهاییکه خودرا کمونیست و انقلابی و پرولتاریایی مینامند) تحلیل و صدور بیانه، اطلاعیه و دستورالعمل سیاسی در همهی مواردی استکه بهواسطهی مدیا از وقوع آن مطلع میشوند، بلکه متناسب با توانِ جویبارگونهی خویش، تحقیق و تحلیل آن روندهایی استکه وقایع گوناگون (بهمثابهی پدیده) برخاسته از ماهیت تضادمند آنهاست. بهباور من صدور بیانیه و اطلاعیه و دستورالعمل سیاسی ازسوی «سایت رفاقت کارگری» همان بلایی را بهسر جمع فعالین آن خواهد آورد که سرِ هزاران منفرد، چندین حزب و دهها سازمان و گروه «کمونیست» و «تدارکاتی» و پرولتاریایی درآورده است!؟
*****
در رابطه با داعش، سوریه و درگیری بلوکبندیهای امپریالیستی در خاورمیانه و شرق و اوکراین تا آنجاکه بهاساس مسئله مربوط میشود، و تا آنجاکه نیرو، ادراک و توانمان اجازه داده است، بهاندازهی کافی نوشتهایم؛ و در همین راستا بازهم در تعادل بین ضرورت و توان خویش خواهیم نوشت. برای مثال: در مورد داعش، سوریه، خاورمیانه بهطورکلی و نیز دربارهی اوکراین میتوان بهلینکهای زیر مراجعه کرد:
نگاهی طبقاتی و مارکسیستی بهحال و آیندهی کردستان سوریه
داعش، پیششرطها و انترناسیونالیسم !؟
سکوت را بشکنید! یک جنگ جهانی دیگر از دور دیده میشود!
سامانیابی شبهفاشیستی زیر پوشش کمونیسم؛ همسویی با «انقلابِ» سوریه؛ توهم یا گرایش ذاتی؟
قذافی دیکتاتور بر ویرانههای کشور و کشتار مردمش میگرید!؟ - قسمت نخست
دیکتاتور لیبی بر ویرانههای کشور و کشتار مردمش میگرید!؟ - قسمت دوم
کوبانی، شرق اوکراین و استالینگراد!
«مانیفست جبهۀ آزادی خلق اوکراین»؛ کارگری یا غیرکارگری؟
«صدای پای فاشیسم» و کرنش «راه کارگر» در مقابل آن
بوروتبا: انتخابات در برابر لوله تفنگ فاشیسم!
پرونده اودسا: فجایع بزرگ جهان را ساده می کنند
بیخانمانها در دونتسک از دولت کیف متنفرند
مصاحبه با یاروسلاو آلکساندرویچ وسکوئنکو
دستان اوباما در اودسا به خون آغشته است!
*****
میزان اخبار و اطلاعات دربارهی استفادهی نیروهای دولتی سوریه از تسلیحات شیمیایی برعلیه مردم و خصوصاً کودکان و پیامد موشکباران این کشور توسط ارتش آمریکا چنان فراوان و متنوع استکه اگر کسی بهلحاظ ایدئولوژیک و طبعاً پیشاپیش تصمیم خودرا در اینگونه موارد نگرفته باشد، فهم اینکه همهی این رویدادها از مدتها پیش یکی از گزینههای رویِ «میز» سیاستمداران و نظامیان آمریکایی بوده، امری بسیار ساده و بدیهی است.
از آنجا که امکان تحقیق مستقل و صددرصد قابل اعتماد و اتکا را نداریم، چارهی امر تکیه عمده بهجنبهی عقلی و تحلیلی مسئله و استفاده از بعضی اخبار منتشره در سایتهای مختلف (اعم از غربی و شرقی) است:
ــ در شرایط کنونی که ارتش سوریه موفقیتهای نظامی قابل توجهی را پشت سرگذاشته، و بنا بهتجربهی 5 فوریه 2003 که وزیر خارجه آمریکا (کولین پاول) در مورد سلاحهای کشتار جمعیِ عراق مدارک جعلی بهشورای امنیت سازمان ملل ارائه کرد و از پسِ این شامورتیبازیْ عراق و تودهی عظیمی از مردم را بهنابودی کشاند، و همچنین ماجرای نابودی سلاحهای شیمیایی در سال 2013، استفادهی ارتش سوریه از مواد شیمیایی معنای دیگری جز خودکشی ندارد. پیشرویهای ارتش سوریه پس از موشکباران آمریکا نشان میدهد که قصد خودکشی دربین نبوده است!
بنابراین، تا همینجا میتوان نتیجه گرفت که مسئله بهاین سادگی نیست که ارتش سوریه در عملیات نظامی برعلیه «مردم» از گازهای شیمیایی استفاده کرده است.
ــ روسیه و آمریکا در ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۳ بر سر پیمانی بهتوافق رسیدند و براساس آن قرار شد سوریه نسبت بهنابودی زرادخانهی تسلیحات شیمیایی خود اقدام کند و آمریکا نیز در عوض از حملهی نظامی برنامه ریزیشده بهاین کشور خودداری کند. چندی پس از این توافقْ کمیتهی مشترک سازمان ملل و سازمان منع تسلیحات شیمیایی اعلام کرد که دمشق حدود 92 درصد از سلاحهای شیمیایی خود را بهخارج از سوریه منتقل کرده و 8 درصد از این تسلیحات همچنان داخل خاک سوریه باقی است.
برفرض که 8 درصد باقیمادهی تسلیحات شیمیایی دولت سوریه هنوز تخلیه نشده باشد (که بهاحتمال بسیار قوی تخلیه شده است)؛ استفاده نظامی از این تسلیحات هنگامی معنی دارد که ارتش این کشور در آستانهی شکست قطعی قرار گرفته باشد. اما واقعیت این استکه اخبار و اطلاعات فراوان در 3 ماه گذشته از پیشروی ارتش سوریه برعلیه نیروهای معارض و نیز فتح حلب خبر دادهاند!
نتیجه اینکه احتمال استفادهی ارتش سوریه از تسلیحات شیمیایی بسیار ناچیز است.
ــ علیرعم سانسور بسیار شدید مدیای غربی و غربگرا، اما تا قبل از موشکباران پایگاه هوایی سوریه توسط آمریکا بعضی خبرهای روبهافزایش حاکی از این بود که «ائتلاف» ضدداعش بهرهبری آمریکا در حملات هوایی 17 مارس در حوالی موصل (که قصد اعلام شدهِی آن معارضین داعشی است) بیش از 200 نفر را که اکثرشان کودک بودند، قتلعام کرده است. صرفنظر از تبلیغاتی که مدیای غربی و غربگرا در مورد پیروزی «ائتلاف» بر معارضین داعشی راه انداخته بودند تا قتلعام در اطراف موصل را لاپوشانی کنند؛ اما «دلسوزی» ترامپ برای کودکان «زیبای» سوری و موشکباران پایگاه هوایی الشعیرات مسئلهی کشتار کودکان در اطراف موصل را از بیخ و بن پاک کرد و کنار گذاشت!
بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که منهای نیاز عمومی دولت آمریکا بهگسترش جنگ بهمنظور فتح بازارهای کالا و سرمایه و غیره، بهلحاظ تاکتیکی نیز این احتمال وجود دارد که مسئلهی استفادهی ارتش سوریه از تسلیحات شیمیایی توطئهای با همکاری آمریکایی هم بوده است. بههرروی، نباید نادیده گرفت که تا اینجا برندهی شیمیایی شدن مردم سوریه دولت آمریکا، عربستان، ترکیه و گروههای معارض دولت سوریه بودهاند.
ــ از میان نظرات مختلف در مورد چرایی و چگونگی استفادهی ارتش سوریه از موارد شیمیایی، این خبر نیز وجود دارد که کلیت تصویرها از مرگ و میر کودکان ساختگی است و توسط گروه موسوم بهکلاه سفیدها ساخته شده است. برای مثال، سازمان حقوق بشری پزشکان سوئد اعلام کرد که گروه موسوم به «کلاه سفیدها» که بهظاهر برای کمک بهمجروحان و آوارگان جنگی بهسوریه اعزام شدهاند، برای گرفتن عکسهای تاثیرگذار از حمله شیمیایی در سوریه، کودکان را کشتهاند و از آنها تصویربرداری کردهاند. آنها پس از بررسیهای دقیق در خصوص تصاویر کودکانِ کشته شده بر اثر استنشاق شیمیایی، اعلام کردند که کلاه سفیدها با آمپولهای دارای سوزنِ بلند، اقدام بهتزریق آمپول آدرنالین بهقلب کودکان کردند.تصاویر منتشر شده از سوی کلاه سفیدها نشان میدهد که این افراد تهِ سرنگهای امداد بهکودکان را فشار نمیدهند و داروی ضدشیمیایی بهکودکان تزریق نمیکنند. آنها همچنین فاش کردند که کلاه سفیدها بهکودکان سوری مواد بیهوشکننده معمولی تزریق میکنند و کودکان بر اثر دُزِ بالای مخدر، در حال احتضار دیده میشوند؛ و این درحالی است که در تصویر هیچیک از نشانههای مسمومیت با گاز شیمیایی مشاهده نمیشود!
براساس این گزارش و با درنظر گرفتن بندهای بالا میتوان چنین نتیجه گرفت که احتمال استفادهی ارتش سوریه از تسلیحات شیمیایی بسیار ناچیز و احتمال توطئه بودن آن (یعنی: استفادهی گروههای معارض دولت سوریه بهمنظور ایجاد نمایش و بازتاب بزرگنمایی شدهی آن در مدیای غربی و غربگرا) بسیار زیاد است.
ــ نمایندهی بولیوی در سازمان ملل (که هماکنون عضو غیردائم شورای امنیت سازمان ملل است) بهجز اعلام محکومیت حملهی موشکی ارتش آمریکا بهسوریه و اعلان موضع دربارهی نادرستی اخبار مبتنیبر استفادهی ارتش سوریه از مواد شیمیایی، پایه این حرکت یکجانبه را با نمایش رسوای کالین پاول وزیر امورخارجه پیشین ایالات متحده در شورای امنیت مقایسه کرد، که با ارائه مدارک جعلی درباره بهاصطلاح برنامهی سلاحهای کشتار جمعی عراق، جنگ آمریکا علیه عراق را توجیه کرد. او در حالیکه یک تصویر بزرگ از سخنرانی «سلاحهای کشتار جمعی» کالین پاول را در دست داشت، سخنرانی پرشوری ایراد کرد و داستان ایالات متحده درباره حمله روز سهشنبه بهسوریه را رد کرد و بهتاریخ مداخلات امپریالیستی ایالات متحده در امور دیگر ملتها، و از جمله در آمریکا لاتین اشاره کرد. وی گفت «ایالات متحده اکنون معتقد است که بازرس، وکیل، قاضی و جلاد است. این با حقوق بینالملل مطابقت ندارد».
با درنظر گرفتن اظهارات نمایندهی بولیوی در سازمان ملل این احتمال که استفاده از سلاح شیمیایی در سوریه توطئهای با اطلاع دولت آمریکا بوده است، بیشتر میشود.
ــ مهمتر از همهی نکات فوق، ابراز خشنودی رسمی و غیررسمی گروههای بهاصطلاح اپوزیسیون سوری، و دولتهای ترکیه و عربستان سعودی از بمبباران موشکی سوریه توسط ارتش آمریکاست. این ابراز خشنودی از سوی مجموعهای که بهدرستی میتوان تحت عنوان مرتجعترین نیروی فیالحال موجود در جهان از آن نام برد، معنای دیگری جز همسویی موشکباران آمریکاییها با نیروهایی ندارد که آشکار و پنهان در مقابل دولت سوریه ایستادهاند و تودهی عظیمی را (شاید دهها برابر آنکه دولت سوریه میتوانست و نیاز داشت) بهمرگ و بیخانمانی کشاندهاند. بههرروی، رجب طیب اردوغان (رئیس جمهور ترکیه) بهاشکال گوناگون و در مصاحبههای رسمی (مثلاً در مصاحبه با کانال 7 گفته است که: امیدوارم سخنان ترامپ در مورد مداخله در سوریه فقط در حد حرف باقی نماند. ما در صورتی که این اقدام نظامی انجام پذیرد، از آن حمایت خواهیم کرد. از طرف دیگر، بعضی از سایتهای خبری نوشتهاند که: بهگزارش خبرگزاری رسمی عربستان سعودی «واس»، یک مسئول در وزارت امور خارجه این کشور طی بیانیهای اعلام کرد: عربستان سعودی از حملات نظامی آمریکا بهاهداف نظامی رژیم اسد در واکنش بهحمله شیمیایی این رژیم بهخان شیخون استان ادلب حمایت کامل میکند!؟ خشنودی دولت فوقارتجاعی و قومیـمذهبی اسرائیل هم که نیاز بهاستدلال و مدرک ندارد!
*****
براساس استدلالها و فاکتورهای بالا بهسادگی میتوان چنین نتیجه گرفت که ایجاد جنجال استفاده از تسلیحات شیمیایی از سوی دولت سوریه، صرفنظر از چگونگی اجرای آن، حرکتی برنامهریزی شده بهقصد واکنش «انسان دوستانهی» کثافتی مثل ترامپ در فرمان موشکباران یکی از پایگاههای هوایی دولت سوریه و ایجاد زمینه برای تقویت نیروهای معارض و داعشی بوده است. بههرروی، این استنتاج که مسئلهی استفادهی دولت سوریه از تسلیحات شیمیایی و موشکباران «دلسوزانهی» ارتش آمریکا یک توطئه بوده است، از جهات مختلف معقول مینماید.
در مورد چگونگی اجرای این توطئه شایعات و اخبار زیادی وجود دارد که یکی از آنها تأملبرانگیزتر است: دستجات داعشی و غیرداعشی (مثل جبهةالنصرة) که در نقش «اپوزیسیون» در مقابل دولت سوریه قرار گرفتهاند و مورد حمایت شیخنشینها، عربستان، ترکیه، آمریکا و دیگر نیروهای منطقهای و جهانی قرار دارند، مواد شیمیایی دریافتی از حامیان خودرا ضمن استفادهی گاه بهگاه، در محلات مسکونی نیز پنهان میکنند تا بهوقت «مقتضی» از آن بیشترین «استفاده» را بکنند و دولت سوریه را مقصر نشان بدهند[1]. دولت سوریه برای نابودی مواد شیمیایی پنهان در مناطق مسکونی و جلوگیری از استفادهی گاه بهگاه از آن، اقدام بهبمباران محلهایی میکند که مواد شیمیایی در آنجا نگهداری میشود. این بمباران موجبات آلودی بعضی از ساکنین محلی را نیز فراهم میکند. این مسئله توسط گروه موسوم به«کلاه سفیدها» (که بهظاهر برای کمک بهمجروحان و آوارگان جنگی بهسوریه اعزام شدهاند)، بازسازی و بزرگنمایی میشود، بهدست مدیای از پیش آماده میرسد و جنجال آغاز میشود تا دولت آمریکا یک قدم در امر نظامی کردن جهان (که شاکلهی ذات اقتصادیـسیاسی آن است) بهپیش بردارد و زمینهی تمرکز نظامی روی دریای چین و مثلاً کرهی شمالی را فراهمتر کند.
*****
یکی از دوستان طی گپ و گفتگوی تلفنی میگفت پیشترها برای تحقیر آدمهای نابهکار و ضدمردمی از کلمهی «جاکش» استفاده میکرد؛ اما بهتازگی تصمیم گرفته در اینگونه موارد از کلمهی مؤدبانهتر «ژورنالیست» استفاده کند. هرچه فکر کردم، بیشتر بهاین نتیجه رسیدم که در این روز و روزگار جاکشها در مقایسه با ژورنالیستها آدمهای کمتر زیانباری بهنظر میرسند.
*****
همانطور که در مقالهی انتخابات بورژوایی و نقش ترامپ در آیندهی جهان نوشتم:
ترامپ در هیچ زمینهای تافتهای جدابافتهتر از 44 رئیس جمهور قبلی آمریکا نیست که برکرسی ریاست جمهوری تکیه زدهاند. او همانند همهی افراد منتخب و رؤسای برآمده از انتخابات، در همهی دیگر کشورها و از جمله در خودِ آمریکا، در عمدهترین کنشهای سیاسی و مدیریتیاش میبایست تابع دستگاه بوروکراسی سرمایه بهمثابهی بدنهی اصلی دولت باشد. دستگاهیکه با هزاران شاخک رسمی و غیررسمی تا عمق تحولات سرمایه و جنب و جوشهای مبارزاتی و اعتراضی را درمییابد و در قالب نظر، گزارش، تحلیل، برآورد و هزار کوفت و زهرمارِ دیگر روی میز رئیس جمهور منتخب قرار میدهد تا بالاخره او را بهقول قدیمیترها در عمدهترین رویکردهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعیاش «تمشیت» کند.
بههرروی بنا بهنحوه مقابلهی دولت اوباما با روسیه، و با نگاهی بهروند صد سالهی آمریکا و نیز با توجه بهگسترش پدیدههایی در داخل آمریکا (مثل همین انتخاب ترامپ) که بوی فروپاشی از آنها بهمشام میرسد، میتوان چنین نیز ابراز نظر کرد که آمریکا بدون جنگ و فروش تسلیحات نظامی امکان بقای کنونی خودرا از دست میدهد. با وجود این، و براساس همین عوامل بعید استکه آمریکا در آیندهی نزدیک (مثلاً طی دورهی چهارسالهی ریاست جمهوری ترامپ) دست بهیک تهاجم گستردهی نظامی بزند. بهعبارت روشنتر: احتمالِ بسیار قوی در مورد آیندهی نزدیک ایالات متحده این استکه گرچه گسترش جنگ (بهمثابهی شاهرگ وجودی این طبقه و این دولت) الزامی است؛ اما احتمال گسترشِ وسیع، تهاجمی و برقآسای آن بسیار ناچیز است. بههرروی، چنین مینماید که گسترش جنگ در دروهی ترامپ همانند دورهی اوباما تدریجی (و نه تهاجمیـگسترده) خواهد بود. اگر چنین باشد (که احتمال آن چندان هم کم نیست)، تمرکزِ مستمر روی جنبش ضدجنگْ از زاویه منافع طبقهی کارگر و ارزشهای انسانی پراتیک بهجا و فراروندهای خواهد بود؛ و چهبسا بتوان از پسِ گسترش آن، تحرکی طبقاتی، فرارونده و کارگری در کشورهای مختلف ایجاد کرد.
*****
با همهی این احوال هماینک (یعنی: پس از بازی کثیفی که بهقصد حملهی موشکی آمریکا بهسوریه برنامهریزی شده بود تا این قدرت امپریالیستی را بیشتر درگیر جنگ کند) جهان در وضعیت دیگری قرار گرفته است. از جزییات فاجعه که بگذریم، اما جهان موجود از پسِ این بازی جنایتکارانه بسیار زشتتر و دهشتانگیزتر خواهد بود. بنابراین، سؤال همیشگی «چه باید کرد»، اینک یکبار دیگر و عاجلتر از پیش در مقابل همهی کنشگران راه آزادی و برابری بهرقص درآمده است.
سوریه را شیمیایی کردند تا ژورنالیستهای مزدور با بزرگنمایی این فاجعه، ضمن اینکه مرگ دهها هزار کودکی را که بهوساطت انباشت سرمایههای غربی و شرقی در اطراف و اکناف جهان از گرسنگی و بیماری زجرکش میشوند، لاپوشانی کنند و درعینحال نمایشی را بهپردهی مدیای بورژوازی غرب بدوزند تا بیعاطفگی سیاسی و انسانی در میان تودههای وسیع مردمی را که هویت طبقاتی خودرا نیز انکار کردهاند، بهگونهای بهحرکت درآورند که جنایتکارِ الاغی همانند ترامپ از پسِ این بازی کثیف دستور حملهی موشکی بهسوریه را صادر کند؛ و آمریکا را یکبار دیگر بهکشتار تودههایی بکشاند که در بیارادگی و بیهویتی طبقاتیـاجتماعی، چشم بسته بهدنبال هردجالی میدوند.
اما این جنگ هیچ شباهتی بهحملهی جنایتکارانهی آمریکا بهعراق ندارد. در اینجا سرخوردههای مالیخولیایی برخاسته از شرق و غرب که سکس و خشونت رایج در هالیود را با تفسیرهای وهابی بهکلهی خود کوبیدهاند، هم ارزانتر و همجنایتکارترانهتر تخریب میکنند و آدم میکشند.
عاجلترین هدف حملهی موشکی آمریکا بهسوریه تجدید قوای تروریسمی است که کنترل آن در دست سازمانهای اطلاعاتی بورژوازی غرب یا بلوکبندی ترانسآتلانتیک است.
در مقابل اینگونه جنایتهای فریبنده و درعینحال آشکار چه میتوان کرد؟ آنهایی که رهایی و برابری را آشکار و پنهان توسل بهبورژوازی شرق (روسیه و چین و غیره) جار میزنند، اگر مزدور نباشند (که اغلب هستند)، لابد ابلهاند. چرا مردم کارگر و زحمتکش باید قربانی دعوایی باشند که یکطرف آن (یعنی: ترانسآتلانتیکیها) قصد پیشروی دارد و بیشتر (و حتی همهی جهان را) میخواهند؛ و طرف دیگرش (یعنی: اروآسیاییها) خواهان تثبیت وضعت جهان فیالحال موجودی هستند که بههرصورت و در تمام ابعاد متصور بهزیان تودههای کار و زحمت است؟
*****
هیچیک از اندیشمندان انقلابیِ پیشین راهحلی برای وضعیت فاجعهبار کنونی که بهطور روزافزونی فاجعهبارتر نیز میشود، ندارند. مختصر و مفید، نتیجه اینکه: چارهای جز تکیه بهخودمان و استفادهی متدولوژیک از تجارب و اندیشههای پیشین (از مارکس گرفته تا لنین و تروتسکی و دیگران) نداریم.
نیاز بهاستدلال ندارد که جانبداری از هریک از این دو طرفِ درگیرِ در جنگ و جنایت، صرفنظر از اینکه بیشترین تقصیر را بهگردن کدام طرف بیندازیم و اصلِ حقهبازانهی انتخاب بین بد و بدتر را در اینجا نیز القا کنیم، عملاً طرفداری از جنایت رایج و حتی جانبداری از گسترش آن است. پس، چه باید کرد؟
پاسخ ساده و روشن است: از یک طرف، تمرکزِ مستمر روی جنبش ضدجنگْ از زاویه منافع طبقهی کارگر و ارزشهای انسانی بهمثابهی تاکتیکی بهجا و فرارونده که زمینهی تحرک طبقاتی و کارگری را در کشورهای مختلف ایجاد میکند؛ و از طرف دیگر، زمینهسازی و تدارک نظری و عملی در راستای انقلاب اجتماعی و استقرار دیکتاتوری پرولتاریا در عرصهی ایران، خاورمیانه و جهان!
بنابراین، زین پس، فراتر از تولید اندیشهی راهنمای سازمانیابی انقلابی طبقهی کارگر، باید تولید انگیزههای مبارزاتی و انقلابی را نیز براساس امکانات موجود در دستور کار خود قرار دهیم.
پانوشت:
[1] مطلب زیر برگرفته از سایت هفته است؛ و علت نقل خود مطلب و نه لینک آن این استکه اینگونه اخبار پس از مدتی از سایت هفته حذف میشوند:
حمله شیمیایی خان شیخون کار جبهه النصره بود
بازرس ارشد سابق تسلیحات کشتار جمعی سازمان ملل گفت گاز استفاده شده در سوریه، سارین نظامی نبود، زیرا موجب مرگ کلاه سفیدها می شد.
به گزارش شبکه تلویزیونی المیادین، اسکات ریتر، بازرس ارشد سابق تسلیحات کشتار جمعی سازمان ملل در عراق با اشاره به اینکه حمله شیمیایی خان شیخون کار النصره بود تأکید کرد جبهه النصره شاخه القاعده در سوریه در ماجرای اخیر در شهرک خان شیخون استان ادلب این کشور، دونالد ترامپ رئیس جمهور و رسانه های آمریکا را به بازی گرفت.
اسکات ریتر (Scott Ritter) در مقاله ای در روزنامه «هافینگتون پست» تأکید کرد: گروه القاعده، رئیس جمهور آمریکا و رسانه های این کشور را در مورد حادثه شیمیایی خان شیخون به بازی گرفت.
ریتر با مطرح کردن چند مسئله، گزارش هایی را که درباره استفاده ارتش سوریه از گاز سارین منتشر شد، زیر سئوال برد.
محمد محسن گزارشگر شبکه المیادین گفت: اسکات ریتر با قاطعیت از اطلاعات خطرناکی سخن گفت که در گزارش های رسانه های آمریکا درباره حادثه خان شیخون بازتابی نداشت. ریتر در مقاله ای در هافینگتون پست به اطلاعات موثقی اشاره کرد که پیش از این، نیروهای روسی در حلب از آزمایشگاه های ساخت سلاح جبهه النصره که پر در آن گاز کلر و فسفر سفید نگهداری می شد، منتشر کرده بودند.
به گفته ریتر، نیروهای روسیه نمونه هایی از این گازها و نمونه هایی از خاک مناطقی که هدف حملات خمپاره ای با این مواد سمی قرار گرفته بود، در اختیار سازمان منع اشاعه تسلیحات کشتار جمعی قرار داده بودند. ریتر در مقاله طولانی خود با قاطعیت تأکید می کند جبهه النصره از گاز سارین ضعیف شده در حمله شیمیایی به منطقه الغوطه در استان ریف دمشق در سال 2013 استفاده کرده بود. اسکات ریتر تأکید می کند گروه های مسلح در حمله به حلب از مخلوط گاز کلر با فسفر سفید استفاده کردند.
در ادامه این گزارش آمده است: اسکات ریتر از تکیه کردن تصمیم گیران در آمریکا به گزارش های طرف های رسانه ای که پیشینه طولانی در ارائه اطلاعات ساختگی و گمراه کننده دارند، مانند کلاه سفیدها انتقاد کرد. ریتر به تناقض در سخنان یک پزشک عضو القاعده اشاره کرد که گفته بود عوارض مصدومان نشان می داد با گاز سارین هدف قرار گرفته اند اما شاهدان در این منطقه از استشمام بوی شدید و مشاهده ابرهای آبی سخن گفتند. ریتر تأکید کرد گاز سارین ماده ای است که هیچ رنگ و بویی ندارد.
گزارشگر این شبکه خاطر نشان کرد اسکات ریتر همچنین به این مسئله اشاره کرد که رسانه های آمریکایی مانند سی ان ان، هیچ مدرکی درباره اینکه مسئولیت حمله خان شیخون برعهده ارتش سوریه است، ارائه نکردند. ریتر همچنین به لباس اعضای گروه کلاه سفیدها اشاره کرد که به هیچ وجه در برابر گاز سارین مقاوم نبود و آنها نمی توانستند با استفاده از این لباس ها مصدومانی را که با گاز سارین نظامی روبرو شده بودند، درمان کنند. بنابراین گاز استفاده شده در این حمله گاز سارین نظامی نبوده است، زیرا در این صورت اعضای گروه کلاه سفیدها که برای نجات مصدومان رفته بودند هم کشته می شدند.
نمونه هایی را که به دست بازرسان بین المللی رسیده است، اعضای جبهه النصره جمع آوری کرده اند. دولت ترامپ تصمیم گرفت پیش از آزمایش این نمونه ها، اقدام مورد نظر خود را انجام دهد. شاید دولت ترامپ می ترسید نتیجه آزمایش، مطابق اتهامات به نیروی هوایی سوریه در مورد استفاده از گاز سارین نباشد. رسانه های اصلی در آمریکا به عمد روایتی را که القاعده از حادثه خان شیخون اعلام کرد پذیرفتند و بر اساس آن گزارش هایی را منتشر کردند. به گفته ریتر، این رسانه ها هیچ زحمتی برای اطمینان یافتن از واقعیت این ماجرا به خود ندادند.
یادداشتها
خاطرات یک دوست ـ قسمت سیوهفتم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیوششم
در زندان بسرعت با بزرگان جنبش چریکی از نزدیک محشور شدم. اولین چیزهایی که آموختم مسائل «سازمانی» بود. جنبش چریکی در نوباوگی عملی خودش سخت تحت ضربات سرکوب قرار گرفته و نیروهایش را به نوعی میشود گفت«تلفات» داده بود. کثرت دستگیریها، علیرقم مقاومتهای ستایش انگیز بسیاری در بازجوییها؛ مانع از هدر دهی نیروهایی نشد که قرار بود رهبری و استخوانبندی این جنبش را حفظ و صیانت کنند. در تحلیلهای بعدی؛ چه در زندان و چه در درون گروههای چریکی انجام شده توجه کمی را به نقش ضعفهای سازمان نیافتگی و خلعهای آسیب پذیر آن کردند. در حالیکه هر چقدر مبارزه سهمگینتر و هرچقدر سرکوبها سبوئانهتر باشد اهمیت سازمانیافتگی دم افزون تر میشود. در حقیقت اگر سلاح درک حقایق مبارزات انقلابی فلسفه و منطق «ماتریالیستی-دیالکتیکی» است؛ سلاح مقابله با نظامهای سرکوبگر و پلیسی «سازمان» است. آن هم از منظر «سازمان پذیری» نیروهای انقلابی. درباره این مقوله در جاهای دیگری به قوت پرداخته ایم.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیوششم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیوپنجم
[به«نظرم» عموئی یک تودهای تمام عیار است. و با همه توان در خدمت «آرمانهای»پایهای حزبش و از همین منظر است که در نقل وقایع قلم زده است. کتاب «دُرد زمانه» بهقوت و دقت این سوگیری کاملاً جانبدارانه را بیان و عیان میکند. در نتیجه آنچه عمویی در این کتابش هم آورده پر رنگ کردن و ارج نهادن بههمان قداست متحزب خود اوست. شاید تنها حُسن و قبح کتابش هم در همین باشد. (درباره شناخت و تحلیل تاریخی حزب توده در مقام دیگر باید نوشت، که جای خود را درکارهایم دارد). در این بخش از خاطرات تنها بهوقایع زندان از دید عمویی در این کتاب اشاره میکنم، ددر نوشته عمویی «وقایع تقطیع و گزینش شده» آمده. او با یادآوری جریانسازی، تودهای بودنش و ضد جریان اصلی «چریکی» این رویداد را شرح داده و اوصافی دارد].
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیوپنجم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیوچهارم
یکی از سرگرمیها آنروزهای سلول انفرادی در پس حوداث خونبار مقاومت «کتاب گویی» برای جمع هم بندیها بود. من داستان کوتاهی از ماکسیم گورکی را برای جمع تعریف(بازخوانی ذهنی) کردم که مورد استقبال و تحسین (شخصیتهای مطرح«چپ») قرار گرفت. در این قصه کوتاه نویسندهای(که بنظر خود ماکسیم است) با انقلابیای(که به مشخصات لنین) است بر میخورد. انقلابی نویسنده را مورد سئوالاتی قرار میدهد و او را بسوی نوعی خودکاوی و خودشناسی از جنس «خودآگاهی» اجتماعی سوق میدهد. گفتگو در فضایی اتفاق می افتد که نویسندهی داستان سرمست از موفقیتهای حرفهایش پس از نشر و استقبال اثریست که به تازهگی منتشر کرده میباشد.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیوچهارم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیوسوم
رئیس ساواک آمد و بهبازجو چیزهایی گفت، و او هم دستور فلک کردن مرا داد. این تجربهی تازهای بود از کتک خوردن. یک چوب بهطول بیش از یک متر و بهقطر حدود پنج سانت، از دو سرش یک طناب کتانی ضخیم گذرانده بودند. شبیه یک کمان، اما با آزادی بیش از طول طناب. دو پا را از مچ بین چوب و طناب میگذاشتند و چوب را میپیچاندند تا پا بین طناب و چوب صفت میشد. شکنجهشونده روی زمین بهپشت قرار داشت و چوبِ فلک در دست دو نفر بود که ایستاده بودند. کفِ پا آمادهی شلاق خوردن بود؛ و شلاق هم همان کابل برق چند لایه بود. تعدادی زدند، اما خیلی ادامه ندادند. چوب را شُل کردند و پاهای کبود و ورم کرده آزاد شد. اینجا دیگر مثل بازجوییهای اوین دستور «پاشو راه برو» در کار نبود. جالب اینکه چشمبند و دستبند دوباره بهکار گرفته شد. اینبار یک پابند هم بهپاها زدند. وسیلهای مثل دستبند، اما ضخیمتر و با زنجیری بلندتر، بهحدی که میتوانستی فقط قدمهای کوتاه برداری.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیوسوم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیودوم
ملاقات بههم خورد و تنها من توانستم بهمادرم در اندک فرصتی برسانم که چیزی نگوید. او که قبلها هم چندبار بازخواست شده بود، در پیگیریهای افسران زندان چیزی را بُروز نداده بود. من را هم بهوسیله معاون زندان و افسر مربوطه با تحدید، بازپرسی کردند و نتیجهای عایدشان نشد. ملاقات را قطع کردند. احمد م.ع. (برادر اسماعیل از اعدامیهای سیاهکل) که خودش هم در جریانات مسلحانه فعال و زندانی شده بود در جریان قرار گرفت. او مسئول مراجعه بهافسر نگهبان و حلوفصل موضوعات بند ما بود . وی بهاتفاق آقای حجری به«زیر هشت» رفتند و بهشدت بهرفتار افسر نگهبان اعتراض کردند و مورد بلعیدن چیزی از جانب مرا رد کرده بودند. با مداخلهی رئیس زندان و بهدستور او ملاقات غیرحضوری را دایر کرده و فقط یک دیده بوسی آخر را اجازه دادند. در داخل بند هم زمزمه اعتصاب و اعتراض پیش آمد که بهسرانجام نرسید. بهنظر میرسید همه چیز رفع و رجوع شده باشد. با توجه بهجوّ بند تعداد کمی از افراد در جریان جزئیات حادثه قرار گرفتند. این مورد توسط مسئول زیر هشت بند و آقای حجری مدیریت شد.
ادامه مطلب...* مبارزات کارگری در ایران:
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»- قسمت دوم
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»
- بیانیه شماره دوم کمیته دفاع از کارگران اعتصابی
- تشکل مستقلِ محدود یا تشکل «گسترده»ی وابسته؟!
- این یک بیانیهی کارگری نیست!
- آیا کافکا بهایران هم میرود تا از هفتتپه بازدید کند !؟
- نامهای برای تو رفیق
- مبارزه طبقاتی و حداقل مزد
- ما و سوسیال دمکراسی- قسمت اول
- تجمع اول ماه می: بازخوانی مواضع
- از عصیان همگانی برعلیه گرانی تا قیام انقلابی برعلیه نظام سرمایهداری!؟
- ائتلاف مقدس
- وقتی سکه یک پول سیاه است!
- دو زمین [در امر مبارزهی طبقاتی]
- «شوراگراییِ» خردهبورژوایی و اسماعیل بخشی
- در مذمت قیام بیسر!
- هفتتپه، تاکتیکها و راستای طبقاتی
- تقاضای حکم اعدام برای «جرجیس»!؟
- سکۀ ضرب شدۀ فمنیسم
- نکاتی درباره اعتصاب معلمان
- تردستی و تاریخ، در نقد محمدرضا سوداگر و سید جواد طباطبایی
- دختران مصلوب خیابان انقلاب
- «رژیمچنج» یا سرنگونی سوسیالیستی؟!
- هفتتپه و پاسخی دوستانه بهسؤال یک دوست
- اتحادیه آزاد در هفتتپه چکار میکند؟
- دربارهی جنبش 96؛ سرنگونی یا انقلاب اجتماعی!؟
- دربارهی ماهیت و راهکارهای سیاسیـطبقاتی جنبش دیماه 96
- زلزلهی کرمانشاه، ستیز جناحها و جایگاه چپِ آکسیونیست!؟
- «اتحادیه مستقل کارگران ایران» از تخیل تا شایعه
- هزارتوی تعیین دستمزد در آینه هزارتوی چپهای منفرد و «متشکل»
- شلاق در مقابله با نوزایی در جنبش کارگری
- اعتماد کارگران رایگان بهدست نمیآید
- زحمتکشان آذری زبان در بیراههی «ستم ملی»
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت دوم)
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت اول)
- در اندوه مرگ یک رفیق
- دفاع از جنبش مستقل کارگری
- اطلاعیه پایان همکاری با «اتحاد بینالمللی در حمایت از کارگران در ایران»
- امضا برعلیه «دولت»، اما با کمک حکومتیان ضد«دولت»!!
- توطئهی خانه «کارگر»؛ کارگر ایرانی افغانیتبار و سازمانیابی طبقاتی در ایران
- تفاهم هستهای؛ جام زهر یا تحول استراتژیک
- نه، خون کارگر افغانی بنفش نیست؟
- تبریک بهبووورژواهای ناب ایرانی
- همچنان ایستاده ایم
- دربارهی امکانات، ملزومات و ضرورت تشکل طبقاتی کارگران
- من شارلی ابدو نیستم
- دربارهی خطابیه رضا رخشان بهمعدنچیان دنباس
- قطع همکاری با سایت امید یا «تدارک کمونیستی»
- ایجاد حزب کمونیستی طبقهی کارگر یا التجا بهنهادهای حقوقبشری!؟
- تکذیبیه اسانلو و نجواهای یک متکبر گوشهنشین!
- ائتلافهای جدید، از طرفداران مجمع عمومی تا پیروان محجوب{*}
- دلم برای اسانلو میسوزد!
- اسانلو، گذر از سوءِ تفاهم، بهسوی «تفاهم»!
- نامهی سرگشاده بهدوستانم در اتحاد بینالمللی حمایت از کارگران
- «لیبر استارت»، «کنفرانس استانبول» و «هیستادروت»
- «لیبر استارت»، «سولیداریتیسنتر» و «اتحاد بینالمللی...»
- «جنبش» مجامع عمومی!! بورژوایی یا کارگری؟
- خودشیفتگی در مقابل حقیقت سخت زندگی
- فعالین کارگری، کجای این «جنبش» ایستادهاند؟
- چکامهی آینده یا مرثیه برای گذشته؟
- کندوکاوی در ماهیت «جنگ» و «کمیتهی ضدجنگ»
- کالبدشکافی یک پرخاش
- توطئهی احیای «خانهکارگر» را افشا کنیم
- کالبدشکافیِ یک فریب
- سندیکای شرکت واحد، رفرمیسم و انقلاب سوسیالیستی
* کتاب و داستان کوتاه:
- دولت پلیسیجهانی
- نقد و بازخوانى آنچه بر من گذشت
- بازنویسی کاپیتال جلد سوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد دوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد اول، ایرج اسکندری
- کتاب سرمایهداری و نسلکشی ساختاری
- آگاهی طبقاتی-سوسیالیستی، تحزب انقلابی-کمونیستی و کسب پرولتاریایی قدرت...
- الفبای کمونیسم
- کتابِ پسنشینیِ انقلاب روسیه 24-1920
- در دفاع از انقلاب اکتبر
- نظریه عمومی حقوق و مارکسیسم
- آ. کولنتای - اپوزیسیون کارگری
- آخرین آواز ققنوس
- اوضاعِ بوقلمونی و دبیرکل
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- آغاز پرولترها
- آیا سایهها درست میاندیشند؟
- دادگاه عدل آشکار سرمایه
- نبرد رخساره
- آلاهو... چی فرمودین؟! (نمایشنامه در هفت پرده)
- اعتراض نیروی کار در اروپا
- یادی از دوستی و دوستان
- خندۀ اسب چوبی
- پرکاد کوچک
- راعش و «چشم انداز»های نوین در خاورسیاه!
- داستان کوتاه: قایق های رودخانه هودسون
- روبسپیر و انقلاب فرانسه
- موتسارت، پیش درآمدی بر انقلاب
- تاریخ کمون پاریس - لیسا گاره
- ژنرال عبدالکریم لاهیجی و روزشمار حمله اتمی به تهران
* کارگاه هنر و ادبیات کارگری
- شاعر و انقلاب
- نام مرا تمام جهان میداند: کارگرم
- «فروشنده»ی اصغر فرهادی برعلیه «مرگ فروشنده»ی آرتور میلر
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- و اما قصهگوی دروغپرداز!؟
- جغد شوم جنگ
- سرود پرولتاریا
- سرود پرچم سرخ
- به آنها که پس از ما به دنیا می آیند
- بافق (کاری از پویان و ناصر فرد)
- انقلابی سخت در دنیا به پا باید نمود
- اگر کوسه ها آدم بودند
- سوما - ترکیه
- پول - برتولت برشت
- سری با من به شام بیا
- کارل مارکس و شکسپیر
- اودسای خونین
* ترجمه:
- رفرمیستها هم اضمحلال را دریافتهاند
- .بررسی نظریه انقلاب مداوم
- آنتونیو نگری ـ امپراتوری / محدودیتهای نظری و عملی آتونومیستها
- آیا اشغال وال استریت کمونیسم است؟[*]
- اتحادیه ها و دیکتاتوری پرولتاریا
- اجلاس تغییرات اقلیمیِ گلاسکو
- اصلاحات اقتصادی چین و گشایش در چهلمین سال دستآوردهای گذشته و چالشهای پیشِرو
- امپراتوری پساانسانی سرمایهداری[1]
- انقلاب مداوم
- انگلس: نظریهپرداز انقلاب و نظریهپرداز جنگ
- بُرهههای تاریخیِ راهبر بهوضعیت کنونی: انقلاب جهانی یا تجدید آرایش سرمایه؟
- بوروتبا: انتخابات در برابر لوله تفنگ فاشیسم!
- پناهندگی 438 سرباز اوکراینی به روسیه
- پیدایش حومه نشینان فقیر در آمریکا
- پیرامون رابطه خودسازمانیابی طبقه کارگر با حزب پیشگام
- تأملات مقدماتی در مورد کروناویروس و پیآیندهای آن
- تاوان تاریخی [انقلابی روسیه]
- تروریسم بهاصطلاح نوین[!]
- جنبش شوراهای کارخانه در تورین
- جنبش مردم یا چرخهی «سازمانهای غیردولتی»
- جوانان و مردم فقیر قربانیان اصلی بحران در کشورهای ثروتمند
- چرا امپریالیسم [همواره] بهنسلکشی باز میگردد؟
- دستان اوباما در اودسا به خون آغشته است!
- رهایی، دانش و سیاست از دیدگاه مارکس
- روسپیگری و روشهای مبارزه با آن
- سرگذشت 8 زن در روند انقلاب روسیه
- سقوط MH17 توسط جنگنده های نیروی هوائی اوکراین
- سکوت را بشکنید! یک جنگ جهانی دیگر از دور دیده میشود!
- سه تصویر از «رؤیای آمریکایی»
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- شاعر و انقلاب
- فساد در اتحادیههای کارگری کانادا
- فقر کودکان در بریتانیا
- قرائت گرامشی
- کمون پاریس و قدرت کارگری
- گروه 20، تجارت و ثبات مالی
- لایحه موسوم به«حق کار»، میخواهد کارگران را بهکشتن بدهد
- ماركس و خودرهایی
- ماركسیستها و مذهب ـ دیروز و امروز
- مانیفست برابری فرانسوا نوئل بابوف معروف بهگراکوس[1]
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- ملاحظاتی درباره تاریخ انترناسیونال اول
- ممنوعیت حزب کمونیست: گامی به سوی دیکتاتوری
- نقش کثیف غرب در سوریه
- نگاهی روششناسانه بهمالتیتود [انبوه بسیارگونه]
- واپسین خواستهی جو هیل
- واپسین نامهی گراکوس بابوف بههمسر و فرزندانش بههمراه خلاصهای از زندگی او
- ویروس کرونا و بحران سرمایه داری جهانی
- یک نگاه سوسیالیستی بهسرزمینی زیر شلاق آپارتاید سرمایه