انتقادی برخویشتن
بهنظر من انتقاد همواره عملی است؛ چراکه انتقادِ نظری بیشتر بهاقرار و توبهی مذهبی شباهت دارد تا حقیقتاً بخواهد با جدا کردن سره از ناسره یک امر نادرست را بهامری درست تبدیل کند. با وجود این، پراتیک انتقادی بدون طرح کلیِ آنچه باید بازسازی، اصلاح ویا درست شود، اگر نه غیرممکن، اما بُرد بسیار محدودی خواهد داشت. بنابراین، این نوشته بهعنوان مقدمهای برای انتشار مجدد سخنرانی عباس فرد که متن اصلی آن پس از این مقدمه میآید، در کلیت خویش مقدمهای بر آنکارهایی استکه در آینده باید انجام شود که هنوز نشده است.
سرود پرولتاریا
کاری از کارگاه هنر و ادبیات کارگری: تقدیم به فعالین کمونیست جنبش کارگری؛ به فعالینی که به دور از هیاهوی مدیایی و اینترنتی، موضوع زندگیشان سازمانیابی طبقاتی تودههای کارگر است.
دغدغهی انباشت سرمایه یا «سونامی پناهندگی»؟
صرفنظر از بررسیِ دقیق و گام بهگام مهاجرت در طول سدهها و هزارههای پیشین که در کلیت خویش همواره حاوی عناصری از سازندگی و پیشرفت بوده، اما مهاجرت و سپس پناهندگی در مرحلهی سرمایهدارانهی تاریخ، ـهموارهـ یکی از عوامل انباشت سرمایه و تدوام این نظام بوده است. مهاجرت (بهمعنای تغییر قطعی محل سکونتِ تودهی نسبتاً پیوستهای از انسانها با این قصد که شرایط زندگی خودرا بهتر کنند) یکی از عوامل بسیار مهم گسترش تمدنها، باورها، دریافتهای طبیعی، دستآوردهای تجربی و سنن بشری بوده است.
زحمتکشان آذری زبان در بیراههی «ستم ملی»
اگر تودههای پرشمار کارگران و زحمتکشان آذربایجان براساس منافع فراگیر طبقاتی خویش متشکل شوند و خواهان ایجاد کشور مستقلی باشند، با تمام توان از ایجاد چنین کشوری حمایت میکنم. چراکه تشکل طبقاتی و مستقل کارگران و زحمتکشان در هرگوشهای از جهان و با هرمیزانی از اتوریته و اقتدار ـعملاًـ گامی انترناسیونالیستی است در اتحاد و رهایی کارگران همهی کشورها.
مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
اخباری که از رهبران شوروی مجارستان دریافت کردهایم، برای ما سرشار از شور و لذت بوده است. تنها دو ماه است که از اعلام موجودیت دولت شوروی مجارستان میگذرد، اما با این حال بهنظر میرسد که سازمان پرولتاریای مجارستان سرآمدتر از سازمان پرولتاریای روسیه است....
نقش کثیف غرب در سوریه
دو سال بعد، در سال 2014، فرانسوا اولاند رئيس جمهور فرانسه، بدبینانه به رسانههای فرانسه گفت که فرانسه برای یک دورۀ مشخص مشغول تجهیز و آموزش شورشیان سوریه بوده است؛ بهدلیل آنکه «آنها تنها کسانی هستند که در روند دموکراتیک شرکت دارند.» وی در مصاحبه ای با روزنامه فرانسوی لوموند، اعتراف کرد که فرانسه بهتنهایی نمیتواند پیش برود و «این بهمعنی تفاهم خوبی با اروپا و آمریکا خواهد بود». در واقع همینطور هم بود.
از تحقیر کاربران فیس بوک تا «انقلاب جهانی»
...اما از اینجهت بهزیان کاربران تمام میشود که در موارد بسیاریْ مختصات آمیختهای از تصورات مجازی و رویدادهای واقعی بهوجود میآورد که منهای جنبههای سیاسی و طبقاتیاش، بهلحاظ شخصی نیز میتواند با ریسک اعتیاد و درجات متفاوتی از بیماری روحی همراه باشد. بیماری و اعتیادی که بنا بهخاصهی تدریجیاش چندان هم قابل تشخص نیست. بنابراین، برای حضور در فیسبوک باید هدف معینی داشت؛ هدفیکه بهنوعی سوءِ استفاده از این شبکهی اجتماعیـمجازی باشد.
رادیو بیبیسی و تدارک حزب لنینی!!!
لنین، تروتسکی، استالین و دیگر بلشویکها ـدستکم تا سال 1923ـ ضمن همراسایی در انقلاب اکتبر، جنگ برعلیه سفیدها، بازسازی صفوف حزبی و بسیاری از دیگر رویدادهای بزرگ، اختلافات گاهاً بسیار مشاجرهآمیزی هم با یکدیگر داشتند. گرچه نقش لنین بهمثابهی خرد انقلاب با هیچ بلشویک دیگری قابل مقایسه نیست؛ اما بدون تروتسکی ویا بدون استالین و دیگر بلشویکها روند رویدادها بهاحتمال بسیار قوی بهگونهای دیگر واقع میشد.
درباره ی سازمانیابی كارگری - کمونیستی و تفاوت آن با «تشكیلات» سیاسی
«كار تاریخاً ضروری» همانند هرشكلِ دیگری از بروز و تحققِ كار، بهطور اجتماعی مادیت میگیرد و بهتقسیمات معینی مشروط است. بااین تفاوتكه «كار اجتماعاً لازم» ـدرحاكمیت مناسبات كالائیـ ذاتاً تثبیتكننده، و «كار تاریخاً ضروری» ـدر هرشرایط ممكنیـ ذاتاً نفیكننده و استعلائی است. در حقیقت، تقسیم اجتماعی «كار تاریخاً ضروری»، همان جوهرهای استكه در تبادلات درونیـبیرونی، یك «تشكیلات» را به«سازمان» فرامیرویاند و بالعكس.
در اندوه مرگ یک رفیق
مرگ شاهرخ زمانی برای جنبش کارگری فاجعهای غیرقابل وصف است. این مرگ بههرصورتی که اتفاق افتاده باشد، تخمهی وحشت مرگ و تردید را در میان فعالین کارگری دَه چندان میکند. بههمین دلیل استکه مرگ این رفیق کارگر، علیرغم شیوههای غیرقابل قبولش (به ویژه نامهنگاریهای حقوقبشریاش) برای ما، اندوهزاتر از مرگ هر برادری است. زنده باد کمونیسم.
دربارهی پرنسیپهای پرولتری
پرنسیپ پرولتری [برخلاف نگاه بورژوایی بههستیِ اجتماعی] بههیچگونه شرف و اخلاقی باور ندارد؛ و اشخاص را نه برمبنای آنچه بودهاند و آنچه داشتهاند؛ بلکه کاملاً برعکس، برمبنای آنچه هستند و بهلحاظ انسانی اراده میکنند، میسنجد. ارادهی انسانی نیز در سازماندهی موقعیتها و مناسبات نوین ـازپس وضعیتهای کهنهـ و واگذاری آن بهدیگران است که خودمینمایاند. پس، بهمعنی دیالکتیکی و انقلابی کلامْ پرولتاریا از شرف گریزان است [و خودرا عاری از شرف اعلام میکند]؛ چراکه شرف بهگذشتهای برمیگردد که در حال حاضر ماهیت ندارد و بهتبادل [حقیقی] درنمیآید.
تاوان تاریخی [انقلابی روسیه]
عظمت سیاسی و تاریخی بلشویکها در این است که میدانند چگونه آموزههای کمونیستی را با آگاهی جمعی مردم روسیه بهیگانگی برسانند؛ آنها میدانند که چگونه بنیادهای مستحکمی را بنا کنند تا جامعهی کمونیستی تکامل تاریخی خود را آغاز کند. در یک کلام عظمت سیاسی و تاریخی بلشویکها در این است که فرمولبندی مارکسیستی دیکتاتوری پرولتاریا را بهیک واقعیت تجربی تبدیل کردند. آنگاه که انقلاب بهعنوان دولت مادیت پیدا میکند و تبدیل بهقدرتی سازمانیافته میشود، دیگر نمیتوان از آن بهعنوان یک حباب توخالی که با لفاظیهایهایش عوامفریبی میکند، یاد کرد.
رفرمیستها هم اضمحلال را دریافتهاند
اتحادیهها با افشای بعضی از حقهبازیهای بهاصطلاح جدید بورژوازی که مجموع سالانهاش فقط در هلند بهچند ده میلیارد یورو بالغ میشود، ناخواسته در نواختن ناقوسی شرک کردهاند که خبر از رقص شکستن زنجیرها میدهد. این ناقوس برانگیزاننده ـدرعینحالـ پایان هستیِ همین اتحادیه را نیز اعلام میدارد. اگر بهدقت گوش کنیم، صدای هنوز نه چندان قوی زنگها را میشنویم. زنگها ـاماـ اینبار برای پرولتاریا بهصدا درمیآیند. پرولتاریایی که در آموزشگاه اروپاییـآمریکاییاش هنوز هم میتواند از شرق سر برآورد.
دربارهی ماتریالیسم دیالکتیک
اشارات پراکندهای بهحقیقت:
(1) این نوشته که دنبالهی منطقی، معقول و دیالکتیکی چهار نوشتهی منتشر شده در سایت رفاقت کارگری در رابطه با ماتریالیسم دیالکتیک است[1]، قبلاً هم ـالبته با عنوان دیگریـ در سایت امید منتشر شده است. گرچه غریب مینماید، اما حقیقت این است که قصد از تغییرِ عنوان این نوشته و انتشار آن در سایت امید ـبیش از هرچیزـ تشویق، ترغیب و تکریمِ دانشجویان «آزادیخواه و برابریطلب» در نمونهی کسی بود که بهتصور نادرست منْ همانند «گشایش روزنهی نور از درون ظلمتِ جمهوری اسلامی» عمل میکرد.
آغاز پرولترها
تاواریش کلیمنت مولوتوفسکی بوتوف، که کارگران او را با نوعی حفظ فاصلۀ آمیخته با نگرانی «رفیق بوتوف» صدا میکردند و از بازماندگان خاندان مشهور «مولوتوف»ها بود؛ با چندتن دیگر از کارگران کارخانه واگنسازی پوتمکین، در جلسهای که مخففاٌ آنرا «جمکماکوپ» یا با نام کامل آن، «جلسه مخفی کارگران معاصر و انقلابی کارخانه واگنسازی پوتمکین» نام داده بودند و در مقام رئیس جلسه، در کنار دیوار خاکستری بتونی، ایستاده بود.
«جلسه مخفی کارگران معاصر و انقلابی کارخانه واگن سازی پوتمکین» (جمکماکوپ) البته چندان مخفی هم نبود
بررسی مقالهای در مورد کار مولد و غیر مولد
توضیح مترجم:
آشنایی من با این مقاله توسط عباس فرد بود. قصد او از این معرفی بیش از اینکه بهترجمه مربوط باشد، بهسئوالات و گفتگوهای پراکندهای برمیگشت که بین ما جریان داشت. پس از مطالعهی نه چندان عمیق و جدی مقاله، از عباس فرد خواستم که در فرصتهای مناسب بهبازخوانی آن بپردازیم. این بازخوانی، گفتگوهایی پیرامونی آن و بالاخره مراجعاتی که بهآثار مارکس و مارکسیستی داشتیم، چند ماهی طول کشید.
دربارهی مبانی سازماندهی پرولتری
چند توضیح لازم بهعنوان مقدمه:
1ـ این نوشته که در جولای 1998 تحت عنوان «خدمت دوستان شورایی ـ دربارهی مبانی سازماندهی پرولتری» برای چند نفر از دوستان و بهمنظور تبادل نظر در مورد ایجاد یک نهاد کمونیستیـانقلابی نوشته شد، برای اولین بار استکه منتشر میشود. علت انتشار کنونی این نوشته، مقالات دیگری دربارهی «تدارک کمونیستی» و «حزب پرولتاریاییـکمونیستی» استکه در دست دارم. منهای مختصات ویژهی من در سال 1998 و نیز منهای پارهای از نارساییها عمدی که بهمنظور ایجاد فضای نقد و بررسی ملحوظ شده است، من هنوز کلیات پرنسیپی این نوشته را قبول دارم و در مقالاتیکه در دست دارم از آن استفاده خواهم کرد.
سه تصویر از «رؤیای آمریکایی»
یک توضیح لازم از ویراستار: حاشیه یا زاغه در اینجا بهبخشی از پایین یا کنار شهر اطلاق میشود که رانده شدگان از بازار کار، آوارهها، الکلیها، معتادان بهمواد مخدر و بهطورکلی موجوداتی با شکل و شمایل آدم در آن زندگی میکنند که از چرخهی سودافزایی بیرون انداخته شدهاند و بههمین دلیل دیگر بهدرد نظام سرمایهداری نمیخورند. شواهد و گزارشهای بسیاری از این حکایت میکنند که حاشیه یا زاغهنشینی (Skid Row) در آمریکا بهویژه پس از بحران 2008 در حال افزایش است.
لایحه موسوم به«حق کار»، میخواهد کارگران را بهکشتن بدهد
توضیحی از مترجم برای این ترجمه: اگر تصویری که ویل کرامر از خود میپردازد، حقیقت داشته باشد و اگر او بهاین تصویر متعهد بماند و در راستای آن عمل کند، چارهای جز مراجعه بهمارکس نخواهد داشت تا بهجای دریافت از طریق تجربهی مکرر در مکرر، بهحقایقی دست یابد که از ذات جنایتکارانه سرمایه ـبهویژه در شرایط کنونیاشـ سخن میگوید.
توطئهی خانه «کارگر»؛ کارگر ایرانی افغانیتبار و سازمانیابی طبقاتی در ایران
یک توضیح لازم: این مقاله متأثر از گفتگوهایی استکه با رفیق عباس فرد داشتم. ضمناً نسخهی نهایی نیز توسط او مطالعه و نکاتی را برای اصلاح پیشنهاد نمود.
مراسم 11 اردیبهشت (روز جهانی کارگر) توسط یکی از ارگانهای چارهاندیشِ نسبتاً کلانِ نظام سرمایهداری در ایران که چهرهی ضدکارگری و سرکوبگر خود را بهزیور کارگری نیز آراسته و عنوان کارگری را هم یدک میکشد، برگذار شد.
تفاهم هستهای؛ جام زهر یا تحول استراتژیک
تفرد، ذهنیگرایی و «اپوزیسیون»
از آن لحظهای که تفاهمنامهی لوزان در 13 فروردین منتشر شد تا این لحظه دهها بیانیه، مصاحبه و نوشتهی فردی و گروهی در توضیح، بررسی و تحلیل این تفاهمنامه منتشر شده است، که بعضی از آنها راهکار مقابله هم ارائه میکنند. ازجمله مسائلی که در رابطه با اینگونه بیانیهها و مصاحبهها و نوشتهها جلب توجه میکند، افزایش روزافزون تعداد و مضامین دائماً در نوسان آنهاست.
سرود پرچم سرخ
(به مناسبت اول ماه می)
با کار خود پی نهیم ما همه خشت دنیا را
بر پا شود زین همه کار ما بند دست ما
زنجیر بردگی
بر پای زندگی
این همه سهم ماست از کار
گر پیر و گر جوان، در هر جای جهان
آیا سایهها درست میاندیشند؟
صدای قلبم در جمجمهام همچون پتک میکوبید. عرق سرد تمام تنم را پوشانده بود. شاید تا بهحال هرگز بهچنین سرعتی ندویده بودم. این هم از بدشانسی آدم است که با چنین قرار مهمی که دارد، زمین و زمان دست بهدست بههم میدهند تا شاید معجزهای شود و آدم بهقرارش نرسد. ولی واقعاً این قرار برایم حیاتی بود. این قرار شاید تنها امید برای زنده ماندن و از بدبختی گریختن من بود، آری حقیقتا این تنها امید بود.
دل هر ذره را که بشکافی، وحشت و مرگ در میان بینی!
(پیرامون تفاهمنامه هستهای لوزان - در پرتو طنز و تخیل و علم)
قابلیت یک کشور در ساخت سلاح اتمی و مدت زمان دستیابی بهتوان هستهای نظامی؛ بههیچوجه موضوعی صرفاً فنی و تکنولوژیک نیست، بلکه موضوعی است که با وجوه متفاوت ایدئولوژیک، سیاسی و نظامی در همآمیخته است. کشور ایران را در این زمینه، علیرغم همۀ ویژگیهای منطقهای، نمیتوان یک کشور کاملاً استثنائی تصور نمود.
در پاسخ بهدعوت «جهت همکاری برای ساختن حزب انقلابی طبقه کارگر»
توضیح مقدماتی:
این یادداشت در پاسخ بهایـمیلی استکه در سیزدهم آوریل (ساعت یازده و دو دقیقه) بهمیلباکس سایت رفاقت کارگری و نیز میلباکس رفقا پویان، بابک و عباس وارد شده است. ابتدا قصد داشتیم پاسخ این میل را (که در زیر مشاهده میکنید) مستقیماً برای ارسالکنندهی میل بهطریق reply و بهطور شخصی بفرستیم.
دادگاه عدل آشکار سرمایه
5 نفر از کارگران چادرملو به خاطر تحصن به یک سال حبس تعزیری و شلاق محکوم شده اند که البته با توجه به اینکه این که کارگران فاقد سابقۀ محکومیت کیفری بودند و با توجه به سن و سال و کارگر بودنشان، حکم شلاق به پرداخت سه میلیون ریال جزای نقدی بدل از شلاق و حکم یک سال حبس تعزیری به 5 سال حبس تعلیقی تغییر پیدا کرده است.
اتهام «جلوگیری از احقاق حق» به این دلیل مطرح شده است که کارفرما در دادگاه ادعا کرد کارگران معترض مانع از این شدهاند که سایر کارگران سر کار حاضر شوند!!!
نبرد رخساره
صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت
ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت
گل بخندید که از راست نرنجیم ولی
هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت
تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد
هر که خاک در میخانه به رخساره نرفت
سخن عشق نه آنست که آید به زبان
ساقیا می ده و کوتاه کن این گفت و شنفت! [1]
دربارهی منطق (یا ذات مفهوم)
توضیحاتی بهجای مقدمه:
این درسنامه (نه مقاله) در ایران و در سالهای 66-1365 تدوین شده است و همانطور که پیش از این هم توضیح دادهام، قصد از تدوین آن (درست همانند دیگر درسنامهها) سازماندهی طبقاتی و آموزش کادرهای رهبریکننده مبارزات کارگری در ابعاد مختلف، عمدتاً از میان کارگران و در راستای تدارک سازمانیابی پرولتاریایی طبقهی کارگر بود. این درسنامهها توسط آموزگارانی آموزش داده میشد که علاوهبر متن درسنامهْ مباحث مربوط دیگری را نیز
به آنها که پس از ما به دنیا می آیند
یادداشتها
دنبالهی کوهپیمایی با نوهها و گپوگفت دربارهی «مؤلفه»[در جنبش]
این یک مقالهی تحلیلی نیست. نگاهی مادرانه است، برخاسته از درد و دغدغهی
پُر رنج شهریور و مهر 1401 تاکنون
*****
ـ خانوم دکتر این چیه، چقدر خوشمزه ست؟ یادمون بدین با چی درست کردین؟
ـ نوش بشه بهتون زری جون، موادش هویج و کدو و سیبزمینی رنده شده، تخم مرغ، نمک و فلفل و نون. البته برای شما جوونا خیارشور هم توی لقمههاتون گذاشتم.
ـ واا، چه راحت. پس منم میتونم درست کنم.
ـ زری جون مامان بزرگم یه آشپز بی نظیرِ توی خانواده و فامیله!
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستودوم
دو پاراگرافِ آخر از قسمت بیستمویکم
در این نیمه شب یازدهم شهریور کوچه نقاشهای خیابان لُرزاده در ازدحام بی نظیری از مردم انباشه بود. اکثراً لباس راحتی خانه دربر داشتند. همسایگان قسمت پائین کوچه به بالاتر آمده بودند. همه در جوّی از حیرت و تک توک در اعتراض بودند. مأمورین در جواب «اینا چکار کردن مگه؟» میگفتند «خرابکارند» میخواستن محله شما رو بفرستن رو هوا.
ادامه مطلب...پرسشی از مقولهی [مؤلفه در جنبش]
در باره سنت باید معنی «سیرت» و «طبیعت» جنبشهای مردمی یا همونطور که شما گفتی (جنبش های توده ای) را از دو منظر دید؛ اول «رویّه و روشِ» تاکنونی رویدادها یا همان جنبشها، دوم به معنی «وجه ضروری تغییر» یا دقیقتر «وجه لازمِ حرکت».
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستمویکم
دو پاراگرافِ آخر از قسمت بیستم
بخصوص کار تیمی هدف تبلیغی برای حرکت های«توده ای» را نیز همیشه منظور نظر خودش داشت. معمولا برای تیم های نظامی امکان حضور هر دو عرصه کارچریکی و کار تبلیغی درمیان توده های کارگری و یا دانشجویی وجود نداشت. مسئله ای که بعنوان یک تناقض تکنیکی و تاکتیکی تا آخر بهمراه فعالیت های سیاسی مخفیانه برای چریکهای شهری م. ل. باقی ماند. این صرف نظر از گرایشات طبقاتی نهفته در اینگونه مبارزات است که جای خودش را دارد.
ادامه مطلب...مهمانی تولد مامان سحر و جمع دوستان صابر و (نشریه غیررسمی «بولتن دانشجو»)
ـ ماهی جون بچهها رو که بهتون معرفی کردم؟
ـ آره صابر جون معرفیت کامل بود عزیزم، البته بعضی هاشون رو از قبل میشناختم.
ـ خانم دکتر جان؛ اجازه میدین مهمونی رو به نشست تبادل فکری تبدیل کنیم(خنده جمعی).
ـ صاحب خونه باید اجازه بده جونم، من خودم مهمونم. سحر جون ببین بچه ها چی میگن مادر.
ـ مادر جون برنامه را صابر گذاشته، من حرفی ندارم. فقط بشرط اینکه شما رو خسته نکنن.
ادامه مطلب...* مبارزات کارگری در ایران:
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»- قسمت دوم
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»
- بیانیه شماره دوم کمیته دفاع از کارگران اعتصابی
- تشکل مستقلِ محدود یا تشکل «گسترده»ی وابسته؟!
- این یک بیانیهی کارگری نیست!
- آیا کافکا بهایران هم میرود تا از هفتتپه بازدید کند !؟
- نامهای برای تو رفیق
- مبارزه طبقاتی و حداقل مزد
- ما و سوسیال دمکراسی- قسمت اول
- تجمع اول ماه می: بازخوانی مواضع
- از عصیان همگانی برعلیه گرانی تا قیام انقلابی برعلیه نظام سرمایهداری!؟
- ائتلاف مقدس
- وقتی سکه یک پول سیاه است!
- دو زمین [در امر مبارزهی طبقاتی]
- «شوراگراییِ» خردهبورژوایی و اسماعیل بخشی
- در مذمت قیام بیسر!
- هفتتپه، تاکتیکها و راستای طبقاتی
- تقاضای حکم اعدام برای «جرجیس»!؟
- سکۀ ضرب شدۀ فمنیسم
- نکاتی درباره اعتصاب معلمان
- تردستی و تاریخ، در نقد محمدرضا سوداگر و سید جواد طباطبایی
- دختران مصلوب خیابان انقلاب
- «رژیمچنج» یا سرنگونی سوسیالیستی؟!
- هفتتپه و پاسخی دوستانه بهسؤال یک دوست
- اتحادیه آزاد در هفتتپه چکار میکند؟
- دربارهی جنبش 96؛ سرنگونی یا انقلاب اجتماعی!؟
- دربارهی ماهیت و راهکارهای سیاسیـطبقاتی جنبش دیماه 96
- زلزلهی کرمانشاه، ستیز جناحها و جایگاه چپِ آکسیونیست!؟
- «اتحادیه مستقل کارگران ایران» از تخیل تا شایعه
- هزارتوی تعیین دستمزد در آینه هزارتوی چپهای منفرد و «متشکل»
- شلاق در مقابله با نوزایی در جنبش کارگری
- اعتماد کارگران رایگان بهدست نمیآید
- زحمتکشان آذری زبان در بیراههی «ستم ملی»
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت دوم)
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت اول)
- در اندوه مرگ یک رفیق
- دفاع از جنبش مستقل کارگری
- اطلاعیه پایان همکاری با «اتحاد بینالمللی در حمایت از کارگران در ایران»
- امضا برعلیه «دولت»، اما با کمک حکومتیان ضد«دولت»!!
- توطئهی خانه «کارگر»؛ کارگر ایرانی افغانیتبار و سازمانیابی طبقاتی در ایران
- تفاهم هستهای؛ جام زهر یا تحول استراتژیک
- نه، خون کارگر افغانی بنفش نیست؟
- تبریک بهبووورژواهای ناب ایرانی
- همچنان ایستاده ایم
- دربارهی امکانات، ملزومات و ضرورت تشکل طبقاتی کارگران
- من شارلی ابدو نیستم
- دربارهی خطابیه رضا رخشان بهمعدنچیان دنباس
- قطع همکاری با سایت امید یا «تدارک کمونیستی»
- ایجاد حزب کمونیستی طبقهی کارگر یا التجا بهنهادهای حقوقبشری!؟
- تکذیبیه اسانلو و نجواهای یک متکبر گوشهنشین!
- ائتلافهای جدید، از طرفداران مجمع عمومی تا پیروان محجوب{*}
- دلم برای اسانلو میسوزد!
- اسانلو، گذر از سوءِ تفاهم، بهسوی «تفاهم»!
- نامهی سرگشاده بهدوستانم در اتحاد بینالمللی حمایت از کارگران
- «لیبر استارت»، «کنفرانس استانبول» و «هیستادروت»
- «لیبر استارت»، «سولیداریتیسنتر» و «اتحاد بینالمللی...»
- «جنبش» مجامع عمومی!! بورژوایی یا کارگری؟
- خودشیفتگی در مقابل حقیقت سخت زندگی
- فعالین کارگری، کجای این «جنبش» ایستادهاند؟
- چکامهی آینده یا مرثیه برای گذشته؟
- کندوکاوی در ماهیت «جنگ» و «کمیتهی ضدجنگ»
- کالبدشکافی یک پرخاش
- توطئهی احیای «خانهکارگر» را افشا کنیم
- کالبدشکافیِ یک فریب
- سندیکای شرکت واحد، رفرمیسم و انقلاب سوسیالیستی
* کتاب و داستان کوتاه:
- نقد و بازخوانى آنچه بر من گذشت
- بازنویسی کاپیتال جلد سوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد دوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد اول، ایرج اسکندری
- کتاب سرمایهداری و نسلکشی ساختاری
- آگاهی طبقاتی-سوسیالیستی، تحزب انقلابی-کمونیستی و کسب پرولتاریایی قدرت...
- الفبای کمونیسم
- کتابِ پسنشینیِ انقلاب روسیه 24-1920
- در دفاع از انقلاب اکتبر
- نظریه عمومی حقوق و مارکسیسم
- آ. کولنتای - اپوزیسیون کارگری
- آخرین آواز ققنوس
- اوضاعِ بوقلمونی و دبیرکل
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- آغاز پرولترها
- آیا سایهها درست میاندیشند؟
- دادگاه عدل آشکار سرمایه
- نبرد رخساره
- آلاهو... چی فرمودین؟! (نمایشنامه در هفت پرده)
- اعتراض نیروی کار در اروپا
- یادی از دوستی و دوستان
- خندۀ اسب چوبی
- پرکاد کوچک
- راعش و «چشم انداز»های نوین در خاورسیاه!
- داستان کوتاه: قایق های رودخانه هودسون
- روبسپیر و انقلاب فرانسه
- موتسارت، پیش درآمدی بر انقلاب
- تاریخ کمون پاریس - لیسا گاره
- ژنرال عبدالکریم لاهیجی و روزشمار حمله اتمی به تهران
* کارگاه هنر و ادبیات کارگری
- شاعر و انقلاب
- نام مرا تمام جهان میداند: کارگرم
- «فروشنده»ی اصغر فرهادی برعلیه «مرگ فروشنده»ی آرتور میلر
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- و اما قصهگوی دروغپرداز!؟
- جغد شوم جنگ
- سرود پرولتاریا
- سرود پرچم سرخ
- به آنها که پس از ما به دنیا می آیند
- بافق (کاری از پویان و ناصر فرد)
- انقلابی سخت در دنیا به پا باید نمود
- اگر کوسه ها آدم بودند
- سوما - ترکیه
- پول - برتولت برشت
- سری با من به شام بیا
- کارل مارکس و شکسپیر
- اودسای خونین
* ترجمه:
- رفرمیستها هم اضمحلال را دریافتهاند
- .بررسی نظریه انقلاب مداوم
- آنتونیو نگری ـ امپراتوری / محدودیتهای نظری و عملی آتونومیستها
- آیا اشغال وال استریت کمونیسم است؟[*]
- اتحادیه ها و دیکتاتوری پرولتاریا
- اجلاس تغییرات اقلیمیِ گلاسکو
- اصلاحات اقتصادی چین و گشایش در چهلمین سال دستآوردهای گذشته و چالشهای پیشِرو
- امپراتوری پساانسانی سرمایهداری[1]
- انقلاب مداوم
- انگلس: نظریهپرداز انقلاب و نظریهپرداز جنگ
- بُرهههای تاریخیِ راهبر بهوضعیت کنونی: انقلاب جهانی یا تجدید آرایش سرمایه؟
- بوروتبا: انتخابات در برابر لوله تفنگ فاشیسم!
- پناهندگی 438 سرباز اوکراینی به روسیه
- پیدایش حومه نشینان فقیر در آمریکا
- پیرامون رابطه خودسازمانیابی طبقه کارگر با حزب پیشگام
- تأملات مقدماتی در مورد کروناویروس و پیآیندهای آن
- تاوان تاریخی [انقلابی روسیه]
- تروریسم بهاصطلاح نوین[!]
- جنبش شوراهای کارخانه در تورین
- جنبش مردم یا چرخهی «سازمانهای غیردولتی»
- جوانان و مردم فقیر قربانیان اصلی بحران در کشورهای ثروتمند
- دستان اوباما در اودسا به خون آغشته است!
- رهایی، دانش و سیاست از دیدگاه مارکس
- روسپیگری و روشهای مبارزه با آن
- سرگذشت 8 زن در روند انقلاب روسیه
- سقوط MH17 توسط جنگنده های نیروی هوائی اوکراین
- سکوت را بشکنید! یک جنگ جهانی دیگر از دور دیده میشود!
- سه تصویر از «رؤیای آمریکایی»
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- شاعر و انقلاب
- فساد در اتحادیههای کارگری کانادا
- فقر کودکان در بریتانیا
- قرائت گرامشی
- کمون پاریس و قدرت کارگری
- گروه 20، تجارت و ثبات مالی
- لایحه موسوم به«حق کار»، میخواهد کارگران را بهکشتن بدهد
- ماركس و خودرهایی
- ماركسیستها و مذهب ـ دیروز و امروز
- مانیفست برابری فرانسوا نوئل بابوف معروف بهگراکوس[1]
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- ملاحظاتی درباره تاریخ انترناسیونال اول
- ممنوعیت حزب کمونیست: گامی به سوی دیکتاتوری
- نقش کثیف غرب در سوریه
- نگاهی روششناسانه بهمالتیتود [انبوه بسیارگونه]
- واپسین خواستهی جو هیل
- واپسین نامهی گراکوس بابوف بههمسر و فرزندانش بههمراه خلاصهای از زندگی او
- ویروس کرونا و بحران سرمایه داری جهانی
- یک نگاه سوسیالیستی بهسرزمینی زیر شلاق آپارتاید سرمایه