ماركسیستها و مذهب ـ دیروز و امروز
ماركسیسم كلاسیك سركوب مذهب را بهعنوان پیششرط لازم رهایی اجتماعی مطرح نمیكرد (اظهارات ماركس جوان گواهی براین است: برای غلبه بر توهمات، نخست ضروری است به«شرایطی كه توهمات را میسازند» پایان داده شود). درهرحال ـهمچنانکه در بارهی دولت هم میتوان گفتـ مسئله نه برچیدن مذهب كه ایجاد شرایطی برای انقراض آن است.
تروریسم بهاصطلاح نوین[!]
در خدمت جنگهای امپرالیستی، برعلیه مبارزهی طبقاتی کارگران و زحمتکشان
از این مقالهی نسبتاً کوتاه میتوان دو نتیجه گرفت که نویسنده نگرفته است. یکی از این دو نتیجهگیری عمدتاً تحلیلی و دیگری عمدتاً عملی است. نتیجهی عمدتاً تحلیلی از این قرار است که: اولاًـ تروریسم «نوین» یکی از شاخههای نسبتاً با اهمیتِ کسب و کار بورژوازی امروز است؛
در دفاع از حقیقتِ پرولتاریایی ـ برعلیه ارتدکسیسم
این نوشته دربارهی مقولهای بهنام تحریف کاپیتال و تحریف مارکسیسم است که از زاویه یک فعال کمونیست جنبش کارگری نوشته میشود؛ و هیچگونه ادعای آکادمیک و پرفسورمآبانه در ترجمهی و تسلط بهزبانهای خارجی ندارد. موضوع مورد بررسی در این نوشته حول و حوش این مسئله میچرخد که آیا کاپیتال و مارکسیسم ـبهطورکلیـ بدون اینکه بهپرچم یک دولت تبدیل شود و مثلاً روایت انستیتو مارکسیستیـلنینیستی پیدا کند، قابل تحریف است؛ یا نه،
تاریخ مختصرِ مبارزه طبقاتی در آفریقای جنوبی
ماندلا و حزب «کمونیست» نیروهایی برای «نوسازی» آپارتاید
«حزب کمونیست آفریقای جنوبی به«کنگرهی ملی آفریقا» پیشنهاد کرد تا در خدمت آن قرار بگیرد. دبیر کل حزب کمونیست بهماندلا توضیح میداد که: "نلسون، مشکل تو با ما چیست؟ ما در مقابل دشمنی واحد میجنگیم. هدف ما تسلط بر کنگرهی ملی آفریقا نیست؛ ما در بستر ناسیونالیسم آفریقایی کار میکنیم".
سازمانیابی طبقاتی، «پراتیک» نیابتی و قهرمانسازی!؟
خوانندهی محترم، همانطور که متوجه خواهی شد، این نوشته براساس تحلیل، برآوردهای احتمالی و بهویژه براساس بررسی منطق اشخاصی بنا شده است که بهنوعی (مستقیم یا غیرمستقیم) درگیر اعتصاب غذای آقای عظیمزاده بودهاند. گذشته از این جنبهی مسئله که میتواند پایه نسبتاً محکمی برای تحقیق و اندیشه باشد، لازم بهتوضیح استکه فاکتورهایی که در ارائهی این نوشته مؤثر بودهاند (البته در آنجایی که بهفاکتور نیاز باشد)، شواهد و اخبار غیرمکتوب و آمیخته بهشایعه، اما از منابع متعدد بوده است.
تفکیک کار مولد از کار غیرمولد گامی در راستای اتحاد طبقاتی کارگران و زحمتکشان
منهای بررسی دیگرباره و گستردهتر کارمولد و غیرمولد، این نوشته ـدرکلیت خویشـ روی مقوله (ویا بهعبارت دقیقتر: روی واقعیتی بهنام) زحمتکشان متمرکز شده استکه علیرغم استفادهی دایم چپها از آن، هیچگاه نه تنها تحدید و تعریف نشده، بلکه تلاشی هم در راستا صورت نگرفته است. گذشته از کلیتِ تعریف و تحدید آن مناسبات و خاصههایی که آحاد و افراد جامعهای خاص را قابل توصیف بهصفت زحمتکش میکند،
کامپیوتر در نظریۀ ارزش
ضروری است که با کار متداوم، ارزشافزا و مبتنی بر زحمات رفقا از جمله رفیق عباس فرد در ترجمه و تدوین نسبتاً جامع و مارکسیستی مبحث کار مولد و غیر مولد؛ و با دفاع انسانی از هر ترجمۀ موجود کاپیتال از جمله ترجمههای ایرج اسکندری و حسن مرتضوی؛ مباحث نوینی را بهشیوۀ تحقیق کاپیتال مطرح نمود که در زمان نوشتن کاپیتال هنوز در عرصۀ تولید سرمایهداری وجود نداشتند.
در جستجوی حقیقت - انتشار 3 نامه
حقیقت همانند رودخانهای است که شنای دوباره درخویش را (همانند اولین بار) نمیپذیرد. دانهای است که شکفته میشود تا میوه بدهد و میوهاش دانهای میدهد تا دانهای زیباتر برویاند. تداومِ مُردگیِ موجودیت دیروز بهتب و تاب موجودیت امروز، در گذار بهموجودیت زیبای فرداست. پیوستار هرنسبت؛ و پیوستار پیچیدهترین نسبت شناخته شدهی تاکنونی است که در نفی و رفع خویش، پرولتاریا را بهاستقراری نفیشونده برمینشاند. گریز از لجنزار سیاست بهدشت و کوه انقلاب؛ و تعهد بهرفیق روبرو در راستای ایجاد دنیایی رفیقانه است.
شکلگیری سندیکا در آفریقای جنوبی سالهای 1908 و 1917
ویژگی صنعتی شدن آفریقای جنوبی که با استخراج معادن شروع شد، در این است که دوعامل [صنعت و معدن] در پیوند متقابل قرار دارند. اولاًـ استخراج معدن که تا اواخر جنگ جهانی دوم صنعتِ قالب بود، شکاف صُلب بین نیرویکار را تداوم میبخشید. این وضعیتْ الگویی را تثبیت میکرد که عکس آن چیزی بود که در اروپا واقع شده بود؛ جایی که آغاز ماشینی شدن تولید، بهحذف شکافهای درونی طبقهی کارگر راهبر گردید.[شکافی که عمدتاً ناشی از وجود کارگر ساده و کارگر ماهر بود].
بُرهههای تاریخیِ راهبر بهوضعیت کنونی: انقلاب جهانی یا تجدید آرایش سرمایه؟
خوشبینی محتاطانه ما تنها با یک چشم انداز بلندمدت تقویت میگردد. هرقدر هم که جنبشهای دهه های اخیر بیمانند و شگفت انگیز بوده باشند، اما چرخهی پیروزی و شکست در خیزش برای براندازی سیستم سرمایه داری پدیدهی تازهای نیست. جنبش کارگری باید دوباره متشکل گردد، از شکست ها بیاموزد و برای شکلهای تازهی سلطهی سرمایه پاسخی درخور بیابد. از همان زمانِ ائتلاف «انارژه» با بابوفیست ها[*2] در انقلاب فرانسه تا سال 1848، این جنبش نوپا ناچار بود که از توطئه های کودتاگرانهی ....
شلاق در مقابله با نوزایی در جنبش کارگری
میتوان چنین نتیجه گرفت که قصد از شلاق زدن کارگران نه فقط سرکوب که ـدر واقعـ له کردن آنهایی است که علاوهبر تحمل نابهسامانیهای ناشی از بیکاریْشلاق هم میخورند. انگیزهی این میزان از فشار، سرکوب و تحقیر نمیتواند فقط سرکوب آرایش قوای کارگری در حال حاضر باشد؛ این شکل از سرکوب و تحقیر ـدر واقعـ میخواهد احتمال اعتراض فردا را نیز از هماکنونْ سرکوب کند. بهعبارت دیگر، قصد از شلاق زدن کارگران معترض، درونی کردن و رواج عنصر سرکوب و تحقیر در میان کارگرانی است که مجموعاً نیرویکار منطقهی معینی را تشکیل میدهند...
ماركس و خودرهایی
ماتریالیستها، طبیعت را بهمنزلهی یک شیءِ قابل تأمل و تماشا، نگاه میکردند؛ آنها منفعل بودند. ایدهآلیستها تغییر را قبول داشتند، اما فقط آن را در قلمرو اندیشه مىفهمیدند. اكنون هردو نحله برپایهى كار انسان و براساس عمل انقلابى گردهم می آیند. طبقهی انقلابى (كارگران) محصول و تولیدكنندهى تاریخ است. براى برانداختن نظم كهن، شناخت نظم قدیم بهیك ضرورت حیاتى تبدیل می شود. در واكنش بهاین ایده كه توده ها باید آموزش ببینند، ماركس فقط می پرسد: چه كسى بهآموزشدهنده آموزش می دهد؟
«جنسیت» و «طبقات» در تاریخ مبارزات کارگری آمریکا
اگر روابط در محل کار بهاین گرایش دارد که آگاهی کارگران از شرایط عمومیشان را بالا ببرد، رقابت در بازار کار راهکارهای فردی را ترغیب میکند. کارگرانی که تواتنستهاند از طریق سازمانیابی برگرایشهای شخصیشان فائق آیند، نباید چشم ما را روی مشکلات و سدهای واقعی ببندند؛ چراکه باید با این مشکلات و موانع روبرو، و برآنها پیروز شد…زمانی کمپانی تراموا درصدد برآمد تا زنان را با حقوق کمتر بهعنوان راننده استحدام کند...
رهایی، دانش و سیاست از دیدگاه مارکس
این ایدهی مارکس که رهایی تمام بشریت درگرو رهایی کارگران است، نباید بهاین سوءِتفاهم میدان بدهد که گویا مارکس با نیل بهاین شناخت بهجای رهایی انسانها، تنها بهرهایی کارگران اندیشیده است. موضعگیری پرشور مارکس برای رهایی بردگان سیاه در آمریکا یا بهنفع ملیتهای ستمدیدهای مانند لهستانیها و ایرلندیها، و نیز پشتیبانی او از قیامهای تایپینگ در چین و سپوی در هندوستان و همهی لایهبندیهای اجتماعی دیگری که هرگز نمیتوان آنها را پرولتاریا قلمداد نمود...
جغد شوم جنگ
کاری از کارگاه هنر و ادبیات کارگری: به امید اینکه طبقهی کارگر همهی کشورهای جهان در برگذاری جنبش اول ماه می گامی در مقابله با شکم سیری ناپذیر جنگ بردارند؛جنگی که میرود تا جهان را ببلعد.
دربارهی «تدارک کمونیستی»
براساس ادراک ماتریالیستیـدیالکتیکی از این دو شکلِ بروزِ اشتراکِ ذاتیْ میتوان چنین نتیجه گرفتکه رابطهی تدارک با مقصدی معین (که باید پیموده شود)، صرفنظر از مکانیزمهای تخریبکننده، در واقع همان گامهایی است که ضمن پیمایش، مقصد را نیز تغییر میدهند، دورتر میکنند و بهسوی تکامل میرانند. بنابراین، تدارک در امری معینْ چیزی جز مجموعهای از فعل و انفعالات هدفمند نیست که مرحلهی خاصی را میسازد و پشتِ سر میگذارد تا مرحلهی دیگری را بیاغازد؛
کمون پاریس و قدرت کارگری
این درست استکه درایت رهبران انقلاب اکتبر بهلحاظ پیچیدگی و سازمانیافتگی با درایتِ ساده و خودجوش رهبران كمون قابل مقایسه نیست؛ اما باید بهاین نکته نیز توجه داشت که: اولا- انقلاب اکتبر بدون قیام کمون ـاگر شدنی بودـ ناگزیرْ بسیاری از سادگیهای کمون برشانههای آن سنگینی میکرد و حرکتش را بهکُندی و چهبسا بهسکون میکشاند؛ و دوماًـ در فاصلهی تقریباً 50 سالهی کمون پاریس و انقلاب اکتبر همهچیز و بهویژه مناسبات سرمایه و دانش مبارزهی طبقاتی تحولات و پیشرفتهای شگفتی را از سرگذرانده بودند.
اعتصاب معدنچیان انگلیس (1985-1984)
همسران، مادران و دختران معدنچیان نقش بسیار مهمی در طول اعتصاب بازی کردند؛ و در بیشتر مواقع، وظایف جمعآوری کمکهای مالی و همچنین نیروی انسانی در آشپزخانه را بهعهده داشتند که بهشدت برای اجتماعات اعتصابیون گرسنه مورد نیاز بود. آنها همچنین مقادیر بسیار زیادی آثار ادبی تولید کردند که در مقابل حملات مطبوعات ملی، اغلبْ طبیعتی دفاعی داشت. اولین گروه از این نوع «زنان بارنسلی برعلیه تعطیلی معادن ذغال سنگ» بود...
چگونه فمینسیم به[جنبش] زنان خیانت ورزید!
دلیل اینکه ستم برزنان بهبقای خود ادامه داد، این بود که جنبش زنان در پیِ گسترش، مجبور بود که قدم را فراتر از آکسیونیسم بگذارد و بهاجبار میبایست بهریشهیابی میپرداخت و چگونگیِ از بین بردن ستم برزنان را نیز توضیح میداد. جنبش زنان در این مورد ناموفق بود. استفاده از ترم «فمینیستی» که با ترم «رهایی زنان» کاربردی متفاوت داشت، افزایش یافت؛ و این نمودار عدم موفقیت در پاسخ بهسؤال مذکور بود.
آیا مارکس هم مسلمان و «اصلاحطلب» بود؟
تا آنجاکه بهمبحث مبارزه با مذهب و آموزشِ سازماندهنده دانش مبارزه طبقاتی و خصوصاً تبادلات نقادانه ماتریالیستی دیالکتیکی با کارگران و زحمتکشان برمیگردد، میبایست چنین ادعا کرد و نتیجه گرفت که: انکار چنین آموزشهائی (اعم از تولید و تبادل و بازتولیدش در میان کارگران سازمانیافتهای که در پروسه خودآگاهی طبقاتی و نوعی قرار گرفتهاند) معنائی جز انکار سازماندهی کمونیستی و سوسیالیزم ـبهمثابه مرحلهای ضروری در گذارِ بهکمونیزمـ ندارد.
وقتی ارسطو کاپیتال میخواند
تنها به واسطه تحریف کاپیتال (تغییر شیوه ما از فهم آن، بازنویسی آن، حذف مطالب به درد نخور، تغییر مثالها و تصاویر، تغییر آمار و ارقام قدیمی به آمار و ارقام امروزی، تصویری که از ترکیب طبقه کارگر ارائه می دهد و غیره و غیره) است که کاپیتال از یک کتاب خاک گرفته شبه مذهبی بر روی میز مارکسیست های مدرسی به «یک کتاب بر روی میز هر کارگری» مبدل میشود. بدین تعریف رفیق عباس فرد امروز مشغول هیچ کار جدیدی نیست. وی (تا جائی که من مطلعم) در حداقل 40 سال گذشته به طور دائم مشغول به تحریف کاپیتال بوده است
انگلس: نظریهپرداز انقلاب و نظریهپرداز جنگ
تنها جنگى كه براى پروسـآلمان باقى مىماند يك جنگ جهانى خواهد بود، يك جنگ جهانى كه گستره و خشونتِ آن تاكنون تصور نشده است. هشت تا ده ميليون سرباز روبروى هم قرار مىگيرند و در جريان جنگ اروپا را شدیدتر از حملهی ملخها [بهمزارع]، ویران خواهند کرد. ویرانگریِ جنگهاى سی ساله در نبردهاى سه تا چهار ساله فشرده مىشوند و سراسر قاره اروپا را فرامىگيرند؛ قحطى، بيمارى و سقوط همگانی در دام بربريت که گریبان ارتشیها و مردم را میگیرد، آستانهی بیچارگی حاد و عمومی است...
اعتماد کارگران رایگان بهدست نمیآید
اگر بهمن شفیق برادر بزرگم بود، التماسش میکردم که اینچنین حاصل یک دهه زحماتش را تخریب نکند. اما تاسف اینجاست که بهمن شفیق برادر من نیست، بلکه فعلا یک مارکسیست تمامعیار با مدرک رسمی استکه خودرا کاندیدای بیچون و چرای رهبریت انقلاب سوسیالیستی خاورمیانه و شرق اوکراین نیز میداند، بدون اینکه در گرمای خاورمیانه یا سرمای شرق اوکراین حتی یک ساعت نیرویکارش را فروخته باشد و ضمناً امثال مرا هم بیش از این حرفها غیرخاورمیانهای میداند که بهحرفشان توجهی کند.
دربارهی اصول ماتریالیسم دیالکتیک
مبارزهی ایدئولوژیک اولین گام تاکتیکی پرولتاریا برای رهایی همهی انسانها و برای وسعت بخشیدن بهطبیعت انسان است که اینک چون گل کوچکی در مرداب سیاه و بیگانه ـاماـ بیکران هستی است. گل را بپرورانیم، رشد دهیم و سراسر هستی را گلباران کنیم؛ و البته نگذاریم که یک گل هم پژمرده شود. ممکن استکه این راهی بینهایت دور باشد، اما هرراهی بهگامها طی میشود. نباید دوری مقصد دلسردمان کند. گام اول را با صلابت برداریم.
نامهی سرگشاده
من به عنوان یکی از اعضای محفل رفاقت کارگری مصرانه و بهطور قاطع از عباس فرد میخواهم که پایش را از این بازی زشت کنار بکشد و به آن ادامه ندهد. اگر موضوع قابل نقدی در شیوهها، دریافتها و عملکرد سایت امید یا تدارک کمونیستی وجود دارد که البته هم دارد، باید آن را به صورت طبقاتی، تئوریک و با دست بردن به ریشهها بیان کرد تا پیمودن همین مسیرِ نقد، خود گامی آموزنده برای طبقهی کارگر باشد.
دفاعی از خویشتن
یکی از نارواییهایی که بهمن شفیق نسبت بهعباس فرد روا داشت و او نیز بهواسطهی موجودیت طبقاتی یداله خسروشاهی و بعضی رساییهای بهمن بهآن تن داد، همین آشنایی و ارتباط با امیر پیام بود که خوشبختانه گسست و مزاحمت برطرف گردید و اینک بهمرحلهی باجخواهیـکرنش هم رسیده است. با همهی این احوال، امیر پیام خودرا در مقام نمایندهی چپ ترانسآتلانتیکی جا میزند تا شاید در این زمینه بهعنوان نماینده پذیرفته شود و دو ریال اعتبار سیاسیِ غربگرایانه بهدست بیاورد.
شورای کارگران و انقلاب
مبارزه برای کسب قدرت و اقتدار دولتی هدف اصلی انقلاب است. حیات پنجاه روزهی «شورا» و پایان خونین آن نشان داد که روسیه شهرنشین پایه بسیار ناتوانی برای چنین مبارزهای است، و حتی در محدودهی انقلاب شهری نیز یک سازمان محلی نمیتواند بدنهی مرکزی رهبری انقلاب باشد. پرولتاریا برای تحقق یک وظیفهی ملی، سازمانی در ابعاد ملی نیاز دارد. گرچه شورای پتروگراد یک سازمان محلی بود، اما نیاز بهوجود یک سازمان مرکزی چنان شدید بود که «شورا» اجباراً رهبری در ابعاد ملی را بهعهده گرفت.
بهمن شفیق و چند نکته دربارهی دو مسئلهی مربوط بههم
منادیانِ مقولهی «مزد و حقوقبگیران»، ضمن اینکه خودرا مارکسیست میدانند، بهبهانهی «وحدت»، در اتحاد طبقاتی کارگران انشقاق ایجاد میکنند و تخم توهم دربین آنها میپاشند. این منادیان، شغل معلمی و ردههای گوناگون معلمها و کارکنان دارو و درمان را که کمیت نسبتاً گستردهای را دربرمیگیرد، پیش میکشند تا قضات، کارمندان، ژورنالیستها، کارکنان پلیس،... و بهطورکلی خیل بسیار وسیع کارگزاران رنگارنگ نظام سرمایهداری را بنا بهانتزاع در شکلِ درآمد و حذف رابطهی ویژهی آنها با تولید اجتماعی، کارگر معنی کنند.
تروتسکی و شوراهای کارگری
سندیكاها، یعنی سازمانهای تودهای طبقه کارگر در مراحل طبیعی و آغازین (ویا بهطورکلی بهمثابهی نخستین کنش جمعی در) مبارزهی طبقاتی، كه دستور كارشان مبارزه برای بهبود شرایط زندگی و مبارزه برای دستمزد مناسبتتر برای نیرویكار است، حتی هنگامی كه اعلام میكنند كه در حوزهای خاص قصد كمك بهمبارزهی مجموعهی پرولتاریا برای سرنگونی سیستم سرمایهداری را دارند، بهاستثنای مواردی خاص (كه میتوانند طبقهی كارگر را متحد و یکپارچه نمایند)، در این امر (یعنی: در امر سرنگونی سیستم سرمایهداری) بهموفقیت چندانی دست نمییابند...
یادداشتها
دنبالهی کوهپیمایی با نوهها و گپوگفت دربارهی «مؤلفه»[در جنبش]
این یک مقالهی تحلیلی نیست. نگاهی مادرانه است، برخاسته از درد و دغدغهی
پُر رنج شهریور و مهر 1401 تاکنون
*****
ـ خانوم دکتر این چیه، چقدر خوشمزه ست؟ یادمون بدین با چی درست کردین؟
ـ نوش بشه بهتون زری جون، موادش هویج و کدو و سیبزمینی رنده شده، تخم مرغ، نمک و فلفل و نون. البته برای شما جوونا خیارشور هم توی لقمههاتون گذاشتم.
ـ واا، چه راحت. پس منم میتونم درست کنم.
ـ زری جون مامان بزرگم یه آشپز بی نظیرِ توی خانواده و فامیله!
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستودوم
دو پاراگرافِ آخر از قسمت بیستمویکم
در این نیمه شب یازدهم شهریور کوچه نقاشهای خیابان لُرزاده در ازدحام بی نظیری از مردم انباشه بود. اکثراً لباس راحتی خانه دربر داشتند. همسایگان قسمت پائین کوچه به بالاتر آمده بودند. همه در جوّی از حیرت و تک توک در اعتراض بودند. مأمورین در جواب «اینا چکار کردن مگه؟» میگفتند «خرابکارند» میخواستن محله شما رو بفرستن رو هوا.
ادامه مطلب...پرسشی از مقولهی [مؤلفه در جنبش]
در باره سنت باید معنی «سیرت» و «طبیعت» جنبشهای مردمی یا همونطور که شما گفتی (جنبش های توده ای) را از دو منظر دید؛ اول «رویّه و روشِ» تاکنونی رویدادها یا همان جنبشها، دوم به معنی «وجه ضروری تغییر» یا دقیقتر «وجه لازمِ حرکت».
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستمویکم
دو پاراگرافِ آخر از قسمت بیستم
بخصوص کار تیمی هدف تبلیغی برای حرکت های«توده ای» را نیز همیشه منظور نظر خودش داشت. معمولا برای تیم های نظامی امکان حضور هر دو عرصه کارچریکی و کار تبلیغی درمیان توده های کارگری و یا دانشجویی وجود نداشت. مسئله ای که بعنوان یک تناقض تکنیکی و تاکتیکی تا آخر بهمراه فعالیت های سیاسی مخفیانه برای چریکهای شهری م. ل. باقی ماند. این صرف نظر از گرایشات طبقاتی نهفته در اینگونه مبارزات است که جای خودش را دارد.
ادامه مطلب...مهمانی تولد مامان سحر و جمع دوستان صابر و (نشریه غیررسمی «بولتن دانشجو»)
ـ ماهی جون بچهها رو که بهتون معرفی کردم؟
ـ آره صابر جون معرفیت کامل بود عزیزم، البته بعضی هاشون رو از قبل میشناختم.
ـ خانم دکتر جان؛ اجازه میدین مهمونی رو به نشست تبادل فکری تبدیل کنیم(خنده جمعی).
ـ صاحب خونه باید اجازه بده جونم، من خودم مهمونم. سحر جون ببین بچه ها چی میگن مادر.
ـ مادر جون برنامه را صابر گذاشته، من حرفی ندارم. فقط بشرط اینکه شما رو خسته نکنن.
ادامه مطلب...* مبارزات کارگری در ایران:
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»- قسمت دوم
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»
- بیانیه شماره دوم کمیته دفاع از کارگران اعتصابی
- تشکل مستقلِ محدود یا تشکل «گسترده»ی وابسته؟!
- این یک بیانیهی کارگری نیست!
- آیا کافکا بهایران هم میرود تا از هفتتپه بازدید کند !؟
- نامهای برای تو رفیق
- مبارزه طبقاتی و حداقل مزد
- ما و سوسیال دمکراسی- قسمت اول
- تجمع اول ماه می: بازخوانی مواضع
- از عصیان همگانی برعلیه گرانی تا قیام انقلابی برعلیه نظام سرمایهداری!؟
- ائتلاف مقدس
- وقتی سکه یک پول سیاه است!
- دو زمین [در امر مبارزهی طبقاتی]
- «شوراگراییِ» خردهبورژوایی و اسماعیل بخشی
- در مذمت قیام بیسر!
- هفتتپه، تاکتیکها و راستای طبقاتی
- تقاضای حکم اعدام برای «جرجیس»!؟
- سکۀ ضرب شدۀ فمنیسم
- نکاتی درباره اعتصاب معلمان
- تردستی و تاریخ، در نقد محمدرضا سوداگر و سید جواد طباطبایی
- دختران مصلوب خیابان انقلاب
- «رژیمچنج» یا سرنگونی سوسیالیستی؟!
- هفتتپه و پاسخی دوستانه بهسؤال یک دوست
- اتحادیه آزاد در هفتتپه چکار میکند؟
- دربارهی جنبش 96؛ سرنگونی یا انقلاب اجتماعی!؟
- دربارهی ماهیت و راهکارهای سیاسیـطبقاتی جنبش دیماه 96
- زلزلهی کرمانشاه، ستیز جناحها و جایگاه چپِ آکسیونیست!؟
- «اتحادیه مستقل کارگران ایران» از تخیل تا شایعه
- هزارتوی تعیین دستمزد در آینه هزارتوی چپهای منفرد و «متشکل»
- شلاق در مقابله با نوزایی در جنبش کارگری
- اعتماد کارگران رایگان بهدست نمیآید
- زحمتکشان آذری زبان در بیراههی «ستم ملی»
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت دوم)
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت اول)
- در اندوه مرگ یک رفیق
- دفاع از جنبش مستقل کارگری
- اطلاعیه پایان همکاری با «اتحاد بینالمللی در حمایت از کارگران در ایران»
- امضا برعلیه «دولت»، اما با کمک حکومتیان ضد«دولت»!!
- توطئهی خانه «کارگر»؛ کارگر ایرانی افغانیتبار و سازمانیابی طبقاتی در ایران
- تفاهم هستهای؛ جام زهر یا تحول استراتژیک
- نه، خون کارگر افغانی بنفش نیست؟
- تبریک بهبووورژواهای ناب ایرانی
- همچنان ایستاده ایم
- دربارهی امکانات، ملزومات و ضرورت تشکل طبقاتی کارگران
- من شارلی ابدو نیستم
- دربارهی خطابیه رضا رخشان بهمعدنچیان دنباس
- قطع همکاری با سایت امید یا «تدارک کمونیستی»
- ایجاد حزب کمونیستی طبقهی کارگر یا التجا بهنهادهای حقوقبشری!؟
- تکذیبیه اسانلو و نجواهای یک متکبر گوشهنشین!
- ائتلافهای جدید، از طرفداران مجمع عمومی تا پیروان محجوب{*}
- دلم برای اسانلو میسوزد!
- اسانلو، گذر از سوءِ تفاهم، بهسوی «تفاهم»!
- نامهی سرگشاده بهدوستانم در اتحاد بینالمللی حمایت از کارگران
- «لیبر استارت»، «کنفرانس استانبول» و «هیستادروت»
- «لیبر استارت»، «سولیداریتیسنتر» و «اتحاد بینالمللی...»
- «جنبش» مجامع عمومی!! بورژوایی یا کارگری؟
- خودشیفتگی در مقابل حقیقت سخت زندگی
- فعالین کارگری، کجای این «جنبش» ایستادهاند؟
- چکامهی آینده یا مرثیه برای گذشته؟
- کندوکاوی در ماهیت «جنگ» و «کمیتهی ضدجنگ»
- کالبدشکافی یک پرخاش
- توطئهی احیای «خانهکارگر» را افشا کنیم
- کالبدشکافیِ یک فریب
- سندیکای شرکت واحد، رفرمیسم و انقلاب سوسیالیستی
* کتاب و داستان کوتاه:
- نقد و بازخوانى آنچه بر من گذشت
- بازنویسی کاپیتال جلد سوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد دوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد اول، ایرج اسکندری
- کتاب سرمایهداری و نسلکشی ساختاری
- آگاهی طبقاتی-سوسیالیستی، تحزب انقلابی-کمونیستی و کسب پرولتاریایی قدرت...
- الفبای کمونیسم
- کتابِ پسنشینیِ انقلاب روسیه 24-1920
- در دفاع از انقلاب اکتبر
- نظریه عمومی حقوق و مارکسیسم
- آ. کولنتای - اپوزیسیون کارگری
- آخرین آواز ققنوس
- اوضاعِ بوقلمونی و دبیرکل
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- آغاز پرولترها
- آیا سایهها درست میاندیشند؟
- دادگاه عدل آشکار سرمایه
- نبرد رخساره
- آلاهو... چی فرمودین؟! (نمایشنامه در هفت پرده)
- اعتراض نیروی کار در اروپا
- یادی از دوستی و دوستان
- خندۀ اسب چوبی
- پرکاد کوچک
- راعش و «چشم انداز»های نوین در خاورسیاه!
- داستان کوتاه: قایق های رودخانه هودسون
- روبسپیر و انقلاب فرانسه
- موتسارت، پیش درآمدی بر انقلاب
- تاریخ کمون پاریس - لیسا گاره
- ژنرال عبدالکریم لاهیجی و روزشمار حمله اتمی به تهران
* کارگاه هنر و ادبیات کارگری
- شاعر و انقلاب
- نام مرا تمام جهان میداند: کارگرم
- «فروشنده»ی اصغر فرهادی برعلیه «مرگ فروشنده»ی آرتور میلر
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- و اما قصهگوی دروغپرداز!؟
- جغد شوم جنگ
- سرود پرولتاریا
- سرود پرچم سرخ
- به آنها که پس از ما به دنیا می آیند
- بافق (کاری از پویان و ناصر فرد)
- انقلابی سخت در دنیا به پا باید نمود
- اگر کوسه ها آدم بودند
- سوما - ترکیه
- پول - برتولت برشت
- سری با من به شام بیا
- کارل مارکس و شکسپیر
- اودسای خونین
* ترجمه:
- رفرمیستها هم اضمحلال را دریافتهاند
- .بررسی نظریه انقلاب مداوم
- آنتونیو نگری ـ امپراتوری / محدودیتهای نظری و عملی آتونومیستها
- آیا اشغال وال استریت کمونیسم است؟[*]
- اتحادیه ها و دیکتاتوری پرولتاریا
- اجلاس تغییرات اقلیمیِ گلاسکو
- اصلاحات اقتصادی چین و گشایش در چهلمین سال دستآوردهای گذشته و چالشهای پیشِرو
- امپراتوری پساانسانی سرمایهداری[1]
- انقلاب مداوم
- انگلس: نظریهپرداز انقلاب و نظریهپرداز جنگ
- بُرهههای تاریخیِ راهبر بهوضعیت کنونی: انقلاب جهانی یا تجدید آرایش سرمایه؟
- بوروتبا: انتخابات در برابر لوله تفنگ فاشیسم!
- پناهندگی 438 سرباز اوکراینی به روسیه
- پیدایش حومه نشینان فقیر در آمریکا
- پیرامون رابطه خودسازمانیابی طبقه کارگر با حزب پیشگام
- تأملات مقدماتی در مورد کروناویروس و پیآیندهای آن
- تاوان تاریخی [انقلابی روسیه]
- تروریسم بهاصطلاح نوین[!]
- جنبش شوراهای کارخانه در تورین
- جنبش مردم یا چرخهی «سازمانهای غیردولتی»
- جوانان و مردم فقیر قربانیان اصلی بحران در کشورهای ثروتمند
- دستان اوباما در اودسا به خون آغشته است!
- رهایی، دانش و سیاست از دیدگاه مارکس
- روسپیگری و روشهای مبارزه با آن
- سرگذشت 8 زن در روند انقلاب روسیه
- سقوط MH17 توسط جنگنده های نیروی هوائی اوکراین
- سکوت را بشکنید! یک جنگ جهانی دیگر از دور دیده میشود!
- سه تصویر از «رؤیای آمریکایی»
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- شاعر و انقلاب
- فساد در اتحادیههای کارگری کانادا
- فقر کودکان در بریتانیا
- قرائت گرامشی
- کمون پاریس و قدرت کارگری
- گروه 20، تجارت و ثبات مالی
- لایحه موسوم به«حق کار»، میخواهد کارگران را بهکشتن بدهد
- ماركس و خودرهایی
- ماركسیستها و مذهب ـ دیروز و امروز
- مانیفست برابری فرانسوا نوئل بابوف معروف بهگراکوس[1]
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- ملاحظاتی درباره تاریخ انترناسیونال اول
- ممنوعیت حزب کمونیست: گامی به سوی دیکتاتوری
- نقش کثیف غرب در سوریه
- نگاهی روششناسانه بهمالتیتود [انبوه بسیارگونه]
- واپسین خواستهی جو هیل
- واپسین نامهی گراکوس بابوف بههمسر و فرزندانش بههمراه خلاصهای از زندگی او
- ویروس کرونا و بحران سرمایه داری جهانی
- یک نگاه سوسیالیستی بهسرزمینی زیر شلاق آپارتاید سرمایه